معصومه ابراهيمنژاد- امير مهنا
محمدرضا باطني را ميتوان يكي از سختكوشترين چهرهها در زمينه زبانشناسي معرفي كرد. مردي كه با پشتسر گذاشتن فراز و نشيبهاي زياد در زندگي، اكنون حال و هواي خوشي ندارد، اما هيچگاه تقاضاي ديدار دوستدارانش را رد نميكند و مثل هميشه با آغوش باز پذيراي آنهاست. نكته جالبتوجه درباره باطني اين است كه لطف ديگران را درباره خودش فراموش نميكند اما كمكهاي شاياني را كه خودش به ديگران كرده، «وظيفه» خود ميداند. محمدرضا باطني متولد ۱۳۱۳ در اصفهان است. او تحصيلاتش را تا ششم ادبي در اصفهان گذراند. دكتر باطني سال ۱۳۳۶ دانشجوي سال اول زبان انگليسي دانشسراي عالي شد و در ۱۳۳۹ ليسانس زبان انگليسي را دريافت كرد. به موجب قانون آن روزگار كساني كه شاگرد اول ميشدند ميتوانستند به خارج از كشور براي ادامه تحصيل بروند. باطني نيز براي تحصيل دانشگاه ليدز (Leeds) انگلستان ادامه تحصيل داد و موفق به دريافت «ديپلم بعد از ليسانس با درجه ممتاز» شد و سال بعد فوقليسانس (M.A.) در زبانشناسي با گرايش ادبيات از همان دانشگاه را كسب كرد. كارنامه پژوهشها و تاليفات دكتر باطني در حوزه مسائل تئوريك زبانشناسي تاكنون در هشت جلد منتشر شده كه مهمترين اثرش كتاب «توصيف ساختمان دستوري زبان فارسي» بيش از نيم قرن در تمامي مراكز دانشگاهي تدريس ميشود.
در شناخت بيشتر دكتر باطني و شور و اشتياقش در زمينه تحصيل بايد گفت كه او دوران ابتدايي را در اصفهان به تحصيل مشغول شد و در تمام سالهاي ابتدايي شاگرد اول بود، اما زماني كه پدرش به بيماري لاعلاجي دچار شد، به دليل فقر مالي در 12 سالگي از تحصيل دست شست و به كار پادويي در بازار اصفهان پرداخت. پس از چند سال كار در بازار، شاگرد يك مغازه خرازي در چهارباغ اصفهان شد و اين نقطه عطفي در زندگياش به حساب آمد. از اين زمان ضمن كار در مغازه با شركت در كلاسهاي شبانه در
18 سالگي، سيكل اول دبيرستان را به پايان برد و وارد كار معلمي شد. پنج سال در روستاها و دهات استان اصفهان به شغل معلمي سرگرم بود. در اين ايام به دليل روح حقيقتجويش مدام با برخي مديراني كه در پي سوءاستفادههاي مالي از دانشآموزان روستايي بودند، درگير ميشد و همين امر سبب شد در اين مدت به چند روستا انتقالش دهند كه آخرينش روستاي دولتآباد بود. در اينجا بود كه بار ديگر شروع كرد به درس خواندن. ميخواست ديپلم رياضي بگيرد اما لازمهاش اين بود كه بهطور مرتب كلاس برود و او نميتوانست. ناچار به فكر ديپلم ادبي افتاد چون نياز به حضور مرتب در كلاس نداشت و ميتوانست درسها را پيش خودش بخواند و امتحان بدهد. يكي از اتهاماتش اين بود كه در ماجراي ترور شاه در كاخ مرمر دست داشته است. مدتي بعد كتابي را كه قرار بود به عنوان پايان نامه در لندن از آن دفاع كند، با جرح و تعديلهايي به فارسي برگرداند و با عنوان «توصيف ساختمان دستوري زبان فارسي» در دوره تازه تاسيس دكتراي زبانشناسي دانشگاه تهران از آن دفاع كرد و دكترايش را گرفت. از اين رو بهتر ديد خود را به دانشگاه تهران كه تازه رشته زبانشناسي داير كرده بود، منتقل كند. در اين زمان دكتر محمد مقدم رييس دپارتمان زبانشناسي دانشگاه بود و هم او بود كه زمينه انتقال محمدرضا باطني را به دانشگاه تهران فراهم كرد. از همان روز اول كه پا در دانشگاه تهران به رشته زبانشناسي گذاشت، متوجه شد تقريبا هيچكس نميداند زبانشناسي يعني چه. همه فكر ميكردند زبانشناس كسي است كه چندين زبان خارجي ميداند يا درباره ريشه لغات اطلاعات وسيعي دارد. افراد دانشگاهي ايران هم از زبانشناسي تصور فيلولوژي يا فقهاللغه داشتند. باطني براي زدودن چنين تصوير اشتباهي تلاشهاي فراواني صورت داد و از همان ابتدا اولين مقاله را با اين عنوان نوشت كه «زبانشناسي چيست؟» از آن پس مقالههاي بسياري نوشت و كتابهاي متعددي در زمينه زبانشناسي از او به چاپ رسيد كه پارهاي از آنها بارها و بارها تجديد چاپ شده است. دكتر باطني در زمان رياست عاليخاني بر دانشگاه تهران يك سال به عنوان مامور خدمت، رياست اداره آموزش دانشسراي عالي را برعهده گرفت و به وضعيت آنجا سر و ساماني داد.
ژاله آموزگار: با اخلاق و ثابتقدم
در ميان همكاران قديمي استاد باطني شايد كسي وجود نداشته باشد كه همواره از سختكوشي و انسانيت او سخن به ميان نياورد. تحمل مشكلات، كمك كردن به ديگران و همچنين كارهاي ارزنده مداوم در عرصه توليد آثار فاخر همان نكتهاي است كه دكتر ژاله آموزگار به آنها اشاره ميكند: به عنوان يكي از همكاران قديمي و دوست و همسفر روزهاي خوش و كمتر خوش دكتر باطني ميخواهم در آستانه 88 سالگياش بگويم: ممنون دكتر باطني عزيز كه در اين سرزمين به دنيا آمدي و فرزند اين سرزمين باقي ماندي. ممنون كه استعداد ذاتي خود را هدر ندادي و با وجود همه مشكلاتي كه داشتي و بارها از آن سخن گفتهاي، تلاش كردي كه بياموزي و باز هم بياموزي و هرگز از آموختن بازنايستادي. ممنون كه اينقدر خوب زبانشناسي را آموختي و با نثر سهل و ممتنع خود آن را همگاني كردي و اين آثار ارزنده را به وجود آوردي كه دستمايه پژوهشگري است كه به اين وادي گام مينهد. ممنون كه به خودت ايمان داشتي، محكم و استوار باقي ماندي و سعي كردي اين خصيصه را به اطرافيانت هم منتقل كني. ممنون كه مفيد، درستكار، با اخلاق و ثابتقدم بودي و باقي ماندي و به هر بادي از اين سو به آن سو كشيده نشدي و اگر موردي پيش آمد، شجاعانه به اشتباهت اقرار كردي. ممنون كه اين همه درد را بردبارانه تحمل كردي و با تمام وجودت كوشيدي كه زنده بماني، هر كس جاي تو بود، با اين همه مشكلات جسمي و روحي در علم را به روي خود از مدتها پيش بسته بود.
ممنون كه تو سعي كردي با قامت افراشته باقي بماني و اين فرهنگ و هنر را به ما هديه كني. ممنون كه هنوز هم كار را تمام شده نميپنداري و همچنان بدان ميافزايي، براي اينكه در منطق تو توقف نيست و از اين رو همه هميشه در كمالي. ممنون كه دانستهها و تجربياتت را به بياني محكم، ساده و روشن در اختيار دانشجويانت گذاشتي و اين برجستگان را پرورش دادي. ممنون كه با ما ماندي، با ما آه كشيدي، با ما لبخند زدي و همچنان به اين سرزمين خدمت كردي و آشيانهات را به ديار ديگري نبردي، چون خوب ميداني وطن را نميشود در كولهبار گذاشت و برد.
من جزو آدمهاي خوشبختي بودم كه همكار و دوست شدم و به ياد ميآورم لحظات گرانبها و دلپذيري را كه در كنار استادان عزيز و دانشمند دلسوزي چون تو و ديگر همكاران گروهمان گذرانديم و ساعتهاي كاريمان را به خوشترين لحظات زندگيمان تبديل كرديم. با هم مينشستيم، از هم ميآموختيم، همديگر را دوست ميداشتيم و به هم احترام ميگذاشتيم، همدل و همزبان بوديم، اگرچه هر از گاهي از هم رنجيده خاطر هم كه ميشديم، اما آشتيهايمان را از ياد نبرده بوديم. و اكنون دكتر باطني عزيز كه يادگاري از آن جمع بزرگ استادان سابق گروهمان است، با همدردهايش پا به سن 85 سالگي گذاشته و من از او ميخواهم باز هم تلاش كند كه محكم و
قد افراشته باقي بماند.
رضا نيليپور:
چراغ «مقوله و ميزان» زبانشناسي علمي
پيشتازي استاد باطني در طرح مسائل نوين حيطه زبانشناسي علمي و همچنين گام گذاشتن در مسيرهاي پرخطر و البته پربار در اين زمينه يكي ديگر از مواردي است كه اساتيد زبان و ادبيات فارسي هميشه از آن سخن گفتهاند. دكتر نيليپور در اين باره ميگويد: «سخن گفتن درباره جايگاه علمي دكتر باطني استاد فرزانه و فرهيخته ما بهدليل غنا و ابعاد گسترده آثار علمي ايشان در زبانشناسي علمي ايران و علوم وابسته كه امروز به علومشناختي معروف شده كارآساني نيست، ولي براي من كه از همان نخستين سالهاي بنيانگذاري زبانشناسي در ايران به همت زندهياد دكتر محمد مقدم افتخار دانشجويي ايشان را داشتم و همواره از فيض حضور علمي او بهرهمند بوده و ناظر پايداريهاي علمي و اصول اخلاقي ايشان بودهام، اشاره به گوشهاي از برداشتهاي شخصي خودم چندان دشوار نيست. دكتر باطني جوان را نخستينبار در ميانههاي دهه 1340 با معرفي نظريه زبانشناسي «مقوله و ميزان» هاليدي زبانشناس نامدار انگليسي براي زبان فارسي از نظر علمي شناختيم. در آن دوران دكتر باطني با دقت خاص خود نه تنها با صداي رساي خود نظريه «مقوله و ميزان» را به جامعه زبانشناسي ايران معرفي كرد، بلكه با زيركي خاصي اين نظريه را با شواهدي از زبان زنده فارسي معرفي و پياده كرد. نتيجه همين پژوهشهاي علمي در زبانشناسي نوين ايران بود كه نخستينبار در يك كتاب به چاپ رسيد. زماني اين نظريه علمي زبانشناسي در ساختمان دستوري زبان فارسي در انتشارات اميركبير به جامعه علمي ايران معرفي شد كه ملاك دستورنويسي فارسي در ايران همان ملاكهاي «دستورنويسي سنتي» بود. در آن سالها معرفي نظريه جديد «مقوله و ميزان» براي زبان فارسي بسياري از پيشفرضهاي پيشين دستور زبان سنتي را در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران حتي براي استادان بنام ادبيات فارسي به چالش ميكشيد، به همين سبب توجه بعضي استادان جوان ادبيات فارسي علاقهمندان به زبانشناسي علمي را نيز به خود جلب كرده بود. كلاس «مقوله و ميزان» دكتر باطني با شركت دكتر محمد مقدم و جمع كثيري از دانشجويان و بعضي استادان ادبيات فارسي همچون دكتر شفيعي كدكني رونق خاصي داشت و به دليل تازگي تحليلهاي دستوري نوين و تعارض با بعضي ادعاهاي دستور سنتي گاه بحث و جدلهاي دو طرفه و جدي
در ميگرفت و دكتر باطني هم با دقت خاص و به شيوهاي روشمند با نمونههايي از زبان زنده گفتاري و نوشتاري فارسي و در چارچوب همان نظريه «مقوله و ميزان» پاسخگو ميشد. از همين رو بود كه نظريه «مقوله و ميزان» در دستورنويسي زبان فارسي اثري ماندگار شد. به همين سبب امسال ما شاهد سيوششمين چاپ همين كتاب بوديم. آثار زبانشناسي دكتر باطني از همان ابتدا با نوعي نگاه فلسفه انساني و فرهنگي نسبت به ساخت و كار ذهن و كاركردهاي شناختي زبان در مغز درآميخته بود و همخواني داشت. با اينكه دكتر باطني از نزديك با نظريه زبانشناسي صوري چامسكي آشنايي داشت ولي به دليل كمتوجهي اين نظريه به خصوصيات فرهنگي و معناشناختي زبان هيچگاه شيفته اين نظريه صورتگرا نشد. به گمان من آثار زبانشناسي دكتر باطني در چند حوزه پيشتاز و تاثيرگذار بوده است. نخست در حوزه رواج بينش علمي نسبت به كاركردهاي شناختي زبان نه تنها در بين جامعه علمي بلكه در سطح كتابهاي درسي ابتدايي و دبيرستاني. اين بينش علمي نسبت به زبان هم در حوزه دستورنويسي فارسي و هم در دوران فعاليتهاي دانشگاهي او و حتي در سالهايي كه از محيط دانشگاه رهايش كردند در حوزه فرهنگنويسي رشتههاي علمي يا فرهنگنويسي يك زبانه فارسي و فرهنگنويسيهاي دوزبانه انگليسي به فارسي و فارسي به انگليسي ادامه يافت و در حوزههاي مختلف بينرشتهاي زبان آثار گرانبهايي به جا گذاشتهاند.
مرور كوتاهي بر زندگي شخصي و منش علمي و اخلاقي و آثار علمي دكتر باطني حكايت از حضور پررنگ «مقوله و ميزان» در همه ابعاد زندگي او دارد و به همين سبب هم هرگز اجازه نداد به هر قيمتي ناظر بيتفاوتي بر نارواييهاي اجتماعي باشد و با وجود بيمهريهايي كه در حق او شده و سختيهايي كه در زندگي شخصي كشيده در آستانه 88 سالگي با صدايي رسا برايمان شعر ميگويد و شعر ميخواند و همچنان بر رسالت علمي خود پايدار و وفادار مانده است. دكتر باطني بيشترين آثار علمي ماندگار خود را بهويژه در حوزه فرهنگنويسي دو زبانه و حوزههاي علومشناختي زبان در شرايط سخت زمانه و در سالهاي دور از محيط كسالتآور دانشگاهي به جامعه علمي و فرهنگي تحويل داده است. درسي كه از مقاومتها و پايداريهاي علمي دكتر باطني ميتوان گرفت اين است كه راه علمي راهي است ناهموار و حتي در شرايط سخت زمانه هم ميتوان آثار علمي گرانبهايي براي آيندگان به ارمغان گذاشت. عمرش در كنار همسر فرزانه و دانش پرورش و فرزندان برومندش براي خدمت علمي بيشتر به جامعه علمي پايدار باد.
به عنوان يكي از همكاران قديمي و دوست و همسفر روزهاي خوش و كمتر خوش دكتر باطني ميخواهم در آستانه 85 سالگياش بگويم: ممنون دكتر باطني عزيز كه در اين سرزمين به دنيا آمدي و فرزند اين سرزمين باقي ماندي. ممنون كه استعداد ذاتي خود را هدر ندادي و با وجود همه مشكلاتي كه داشتي و بارها از آن سخن گفتهاي، تلاش كردي كه بياموزي و باز هم بياموزي و هرگز از آموختن بازنايستادي. ممنون كه اينقدر خوب زبانشناسي را آموختي و با نثر سهل و ممتنع خود آن را همگاني كردي و اين آثار ارزنده را به وجود آوردي كه دستمايه پژوهشگري است كه به اين وادي گام مينهد.
پيشتازي استاد باطني در طرح مسائل نوين حيطه زبانشناسي علمي و همچنين گام گذاشتن در مسيرهاي پرخطر و البته پربار در اين زمينه يكي ديگر از مواردي است كه اساتيد زبان و ادبيات فارسي هميشه از آن سخن گفتهاند. دكتر نيليپور در اين باره ميگويد: «سخن گفتن درباره جايگاه علمي دكتر باطني استاد فرزانه و فرهيخته ما بهدليل غنا و ابعاد گسترده آثار علمي ايشان در زبانشناسي علمي ايران و علوم وابسته كه امروز به علومشناختي معروف شده كارآساني نيست، ولي براي من كه از همان نخستين سالهاي بنيانگذاري زبانشناسي در ايران به همت زندهياد دكتر محمد مقدم افتخار دانشجويي ايشان را داشتم و همواره از فيض حضور علمي او بهرهمند بوده و ناظر پايداريهاي علمي و اصول اخلاقي ايشان بودهام، اشاره به گوشهاي از برداشتهاي شخصي خودم چندان دشوار نيست.