ایران و عربستان
مالزی و ترکیه توانایی پر کردن جایگاه مذهبی و اقتصادی عربستان را دارند. همزمان، هر یک نیز گمان میبرد صدای بلندتر به تقویت رویکرد آن کمک میکند. برای خروج از این وضعیت و حتی وزیدن نسیم آرامش در منطقه، به نظر میرسد راهی جز نگاه به آینده، در پرتو واقعیات موجود، نباشد. بهعبارت دیگر، بحث بر سر فراموشی پیچیدگیهای مسائل منطقهای یا نادیده گرفتن ریشههای تاریخی آنها نیست، بلکه توجه دادن سیاستگذاران هر دو کشور به این نکته است که باید از تاریخ و کلیشههای ذهنی موجود فراتر روند، به واقعیات همسایگی و نگرانیهای مشترک توجه کنند و سرمایهگذاری نظامی و تبلیغاتی را راه برطرف کردن نقاط ضعف خود ندانند. واقعیات گویای آن است که هیچ یک از این دو نمیتواند دیگری را از صحنه تحولات منطقه بیرون کند یا حتی نادیده بگیرد. اصولا هر دو کشور امروزه متحدانی دارند و از توان و ظرفیتی برخوردارند که امکان و فضایی برای آتشبازی طرف مقابل باقی نمیگذارد. در عین حال، هر دو کشور حساسیتها و چالشهایی دارند که میتواند مبنای گفتوگوی مستمر قرار گیرد و باعث کاهش نگرانیهای متقابل شود، بدون آنکه نیازی به حضور میانجی باشد؛ به عنوان نمونه تلاش هر دو برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، دستیابی به فناوریهای نوظهور و همچنین بازیابی جایگاه و نقش اوپک اهمیت دارد. در بعد سیاسی نیز شرایط متحول عراق، لبنان، سوریه و یمن و نیز تهدیدات گروههای رادیکالی چون داعش همواره نیازمند رایزنی فشرده میان دو بازیگر بزرگ منطقه است. تازه، اینها بخشی از مسائل و چالشهاست. چنانچه به روندهای جهانی و نحوه بازیگری قدرتهای بزرگ توجه شود فهرست دستورکارهای همکاری مفصلتر نیز خواهد شد. گذشته از موارد یاد شده، برای آنکه روابط دو کشور استحکام و تداوم یابد و به سطحی قابل قبول و موثر از همکاری و همسویی برسد، باید به این اصل توجه شود که منافع و مصالح ملی هر دو کشور مهمتر از آن است که به تحولات داخلی یا روحیات فردی سیاستگذاران یا توصیههای امنیتی نظامیان یا رجزخوانیهای خطیبان یا نقشآفرینی کشورهای واسط گره بخورد. چنین تجربهای (گفتوگوی مستقیم و کنار زدن عوامل مزاحم) هم در دهه 1370 و هم در دهه 1380 رخ داد که موثر و نتیجهبخش بود. در عین حال، تحولات سالهای گذشته نشان میدهد اتهامزنی متقابل و فعالیتهای ایذایی هر یک، بیش از آنکه به ارتقای جایگاه آنها بینجامد یا نفعی برایشان داشته باشد، موجب سود بردن بازیگران فرامنطقهای شده است. شاید بهترین شرایط برای کشورهایی چون امریکا و روسیه تداوم همین وضعیت در منطقه و حفظ «استخوان لای زخم» باشد، بنابراین ایران و عربستان چارهای جز گفتوگو و بازگشت به مسیر همکاری ندارند. در این صورت، سایر بازیگران منطقهای نیز بهتدریج در چارچوب وزن واقعی خود در منطقه، و نه بیش از آن، ایفای نقش خواهند کرد. باتوجه به علاقهمندی نیروهای خارجی برای دخالت مستقیم در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس باید گفت آنان که میخواهند امنیت خود را از طریق حضور و راهنمایی نیروهای خارجی -چه امریکا و اروپا و چه روسیه و چین- تامین کنند، بعید است به نتیجه مورد نظر برسند. دی 1398