• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4571 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۵ بهمن

گفت‌وگوي «اعتماد» با حسين نوراني‌نژاد، سخنگوي حزب اتحاد ملت:

بازي يك‌نفره برنده ندارد

هليا برزويي|در حالي كه اصولگرايان بر سر ارايه ليست انتخاباتي خود اختلاف‌نظر دارند، تعداد كانديداهاي تاييد صلاحيت ‌شده اصلاح‌طلبان چنان اندك و انگشت‌شمار است كه به ‌گفته آنها احتمالا در بسياري از حوزه‌هاي انتخابيه قادر به ارايه ليست نخواهند بود. چندي بعد برخي اعضاي شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان ازجمله مرتضي مبلغ در آماري جزئي‌تر، تعداد دقيق چهره‌هاي شاخص اصلاح‌طلب تاييد صلاحيت ‌شده در سراسر كشور (به‌جز تهران) را تنها 21 نفر عنوان كرد. هر چند هنوز نتايج اعلام شده از سوي شوراي نگهبان قطعي نيست و براي اتخاذ راهبردي دقيق‌تر اصلاح‌طلبان بايد تا 22 بهمن منتظر بمانند. در همين راستا مشروح گفت‌وگوي «اعتماد» با حسين نوراني‌نژاد، سخنگوي حزب اتحاد ملت را مي‌خوانيد. همچنين با اسماعيل گرامي‌مقدم،سخنگوي اعتماد ملي و محمد عطريانفر، عضو شوراي مركزي كارگزاران نيز گفت و گو كرديم .

 

سخنگوي شوراي نگهبان گفت: «فقدان نظارت در طول دوره نمايندگي ازجمله آسيب‌هايي است كه مجلس با آن روبه‌رو است.» علي مطهري هم در واكنش گفت كه «اگر چنين نظارتي براي مجلس لازم است؛ چرا براي شوراي نگهبان لازم نباشد.» پرسش اين است كه براساس قانون اساسي چه كسي مسووليت نظارت بر شوراي نگهبان را دارد؟

نهادي كه بر شوراي نگهبان نظارت كند، وجود ندارد. علاوه بر اينكه كسي بر اين شورا نظارت نمي‌كند، شوراي‌ نگهبان به‌ جايي هم پاسخگو نيست. به بيان ديگر، متاسفانه هر سه مولفه‌اي كه يك نهاد سياسي را غيرشفاف مي‌كند، در شوراي نگهبان وجود دارد؛ نهادي بر آن نظارت نمي‌كند، عملكردش شفاف نيست وبه هيچ عنوان هم پاسخگو نيست. نهايت پاسخگويي شوراي نگهبان، همان ميزاني است كه از طريق سخنگوي اين شورا انجام مي‌شود كه آن‌ هم مبتني بر اعلام‌نظر از موضع بسيار بالا نسبت به احزاب و كنشگران سياسي است كه در اين رويكرد نشاني از پاسخگويي و اقناع افكار عمومي نيست، به همين دلايل شوراي نگهبان وضعيتي نامناسب نزد جامعه و افكار عمومي دارد.

يكي از مهم‌ترين وظايف سخنگوي نهادي حاكميتي اقناع افكار عمومي است. چقدر اين رويه در رويكرد سخنگوي شوراي نگهبان نمايان است؟

بخشي در كشور وجود دارد كه اساسا اعتقادي به اقناع افكار عمومي و نقش مردم در حاكميت ملي ندارد؛ حتي اگر به اين مساله اذعان نكنند هم اين رويه از عملكردشان پيداست. شما ببينيد در حال حاضر كساني كه براي انتخابات مجلس آينده تاييد صلاحيت شده‌اند، قادر به نمايندگي از چند درصد جامعه هستند؟! پاسخ من اين است كه تنها مي‌توانند اقليت بسيار ناچيزي را نمايندگي كنند. بنابراين طبيعي است كساني كه قرار است اين‌چنين انتخاباتي را شكل دهند، هيچ نقشي براي مردم جهت اداره حاكميت و جامعه قائل نيستند. آنها پيشاپيش ديدگاهي خاص را به عنوان ديدگاه رسمي شناسايي كرده و از همين ديدگاه حمايت مي‌كنند تا در مسند امور قرار گيرد، به همين نسبت در جايگاه‌هاي ديگر هم عملكردشان به همين شكل است. به نظر مي‌رسد هنگامي كه سخنگوي شوراي نگهبان صحبت مي‌كند صرفا براي رفع تكليف است و تلاشي براي اقناع افكار عمومي انجام نمي‌شود، حتي اگر هم تلاشي كنند،متاسفانه به دليل عملكردي كه داشته است،قادر به ا اقناع فكار عمومي نمي‌شود.

درحالي كه اصلاح‌طلبان در دوره گذشته با اين استدلال كه ممكن است مجلس دراختيار تندروها قرار گيرد، از رويكردي ائتلافي با اصولگرايان معتدل حركت كرده و به «ليست اميد» رسيدند، در دوره فعلي، دست‌كم تا اين لحظه بر اين مساله اصرار دارند كه ليستي تماما اصلاح‌طلبانه منتشر كنند. باتوجه به شرايط نسبتا پيچيده‌تر كشور و خطرات احتمالي حضور تندروها در مجلس يازدهم، جريان اصلاحات به‌دنبال ائتلاف نيست؟

در شرايط كنوني اساسا امكان ارايه ليستي ازسوي اصلاح‌طلبان وجود ندارد. اصلاح‌طلبان به جز تك و توك، كانديداي تاييد شده تقريبا هيچ كانديداي جدي ندارند كه تا اين لحظه تاييد صلاحيت شده باشد. حتي چهره‌هاي كمتر شناخته‌شده اصلاح‌طلب كه در انتخابات دوره پيش معرفي شدند، در اين دوره رد صلاحيت شده‌اند. اصلاح‌طلبان با صندوق‌هاي راي قهر نكرده‌اند؛ چون اصلي‌ترين گروه سياسي كه بر انتخابات تاكيد دارد و مطالباتش را از صندوق‌هاي راي دنبال مي‌كند، اصلاح‌طلبان هستند.

اصلاح‌طلبان خود را ميراث‌دار حركتي مي‌دانند كه از مشروطه آغاز شده و بر اين پايه انتخابات را محور اصلاحات خود قرار داده‌اند. در نتيجه اصلا براي آنها قابل تصور نيست كه با صندوق‌هاي راي قهر كنند. اما اگر بخواهند براي انتخابات كانديدايي معرفي كنند، مستلزم آن است كه ابتدا كانديداها بتوانند از تيغ
رد صلاحيت‌هاي شورا‌ي نگهبان عبور كنند. متاسفانه جرياني تمام مسووليت و فكر و ذكر خود را اين قرار داده كه جست‌وجو كند و ببيند اگر كسي به اصلاح‌طلبان نزديك است، به مجلس راه نيابد. در اين شرايط ديگر كانديدايي باقي نمي‌ماند كه اصلاح‌طلبان بخواهند ليست بدهند. مورد ديگر هم اين است كه تجربه ائتلاف چندان موفق نبوده و در دوره پيش‌ تجربه مثبتي نداشتيم. درواقع اينكه از اصولگرايان معتدل حمايت كرديم و حتي آنها را در ليست اميد جاي داديم تا از تندروي در پارلمان جلو‌گيري كنيم، تجربه مثبتي نبود. علاوه بر اين، ميزان
رد صلاحيت‌هاي اين دوره بسيار گسترده‌تر از پيش است و نيز از سوي ديگر، حمايتي كه از تندروها در اين دوره شكل گرفت، باعث شد كساني كه مقابل تندروها روحيه بازدارندگي داشتند نيز ردصلاحيت شده و در دوره فعلي اين دست كانديداها نيز وجود ندارد. كماكان ما تندروي را براي كشور خطر بزرگي مي‌دانيم و دوست داريم جلوي آن را بگيريم ولي با ابزار نماينده فرستادن در مجلس ممكن نخواهد بود؛ چراكه در مجلس آينده، اين ابزار وجود ندارد. معدود نمايندگاني در مجلس دهم بودند كه از تندروي‌ها جلوگيري مي‌كردند. مثل علي مطهري كه او را هم ردصلاحيت كردند. فردي مثل مطهري به تنهايي مي‌تواند اين نقش را ايفا كند، ولي به نظر مي‌رسد كه حوصله بعضي آقايان از نهاد انتخاباتي سر‌رفته است و تصميم گرفته‌اند تكليف را يك‌سره كنند. با اين شرايط هم كاري از دست اصلاح‌طلبان برنمي‌آيد.

به نظر شما رايزني‌هايي كه اصلاح‌طلبان با شوراي نگهبان و نهادهاي موثر مي‌كنند، مي‌تواند در روند بررسي صلاحيت‌ها تاثيرگذار باشد؟

قبلا تجربه خوبي از اين موضوع نداشته‌ايم، ضمن اينكه اگر آقايان نسبت به اصلاح‌طلبان تا اين ميزان، بدبين هستند؛ به نحوي كه از افراد مي‌پرسند شما اصلاح‌طلب هستيد يا خير، اگر هم موفق شوند نمي‌توانند كاري از پيش ببرند. بنابراين شخصا به رايزني‌ها اميدوار نيستم.

به نظر شما ممكن است مثلث اين سال‌هاي جناح راست به ليستي مشترك برسند؟

واقعيت اين است كه اصولگرايان هم در ميان خود دچار شكاف‌هاي اساسي هستند. بالاخره باتوجه به سفره‌اي كه براي آنها گسترده شده، تعداد متقاضيان‌شان بسيار و منابع‌شان محدود است. درنتيجه آنها دچار اختلافاتي شده‌اند، اما براي اثبات خودشان متاسفانه سعي مي‌كنند در تندروي از يكديگر سبقت بگيرند. به نظر مي‌رسد جمع‌بندي‌شان اين است كه كسي مي‌تواند در رقابت درون جناحي اصولگرايان پيروز شود كه تند‌تر موضع‌گيري كند و تند‌تر رفتار كند. در واقع رقابت بر سر تندروي است. هر كسي كه عملكردش تند‌تر باشد، برنده است. به همين دليل است كه بسياري از اصولگرايان در ديدار‌هاي خصوصي چهره متعادل‌تري نسبت به عرصه عمومي دارند و درعرصه عمومي، رفتارهايي از خود نشان مي‌دهند كه باعث ارتقاي خود در جناح‌شان شود.

بعضي منتقدان پايداري‌ها آنها را بازي‌خراب‌كن جريان اصلاحات مي‌نامند و معتقدند كه آنها كمتر حاضر به همراهي با بدنه جريان اصولگرا هستند. در اين دوره اما نواصولگرايان هم وارد شده و نقش اصولگرايان سنتي را كاهش داده‌اند. آيا امكان دارد كه ليست نهايي جناح راست متشكل از پايداري‌ها و نواصولگرايان باشد و جايي براي سنتي‌ها و معتدل‌هاي اصولگرا باقي نماند؟

پايداري‌ها چهره شاخص چنداني ندارند كه بخواهند فضا را مديريت كنند. علاوه بر اين به دليل شكست‌هاي پياپي در انتخابات متعدد، اعتماد به نفس‌شان كمتر شده است، چنان‌كه به‌رغم
رد صلاحيت‌هاي گسترده اصلاح‌طلبان، همچنان فاقد اعتماد به نفس هستند و نمي‌توانند خودشان باشند. به همين دليل سعي مي‌كنند هر چيزي كه باعث شود آنها را مقابل اصلاح‌طلبان، حتي اصلاح‌طلبان
رد صلاحيت ‌شده قرار ندهد، به آن چنگ مي‌زنند. همچنين آرايش نيرو‌هاي آنها چندان شفاف نيست. در واقع منافع‌شان بر اين پايه استوار است كه آرايش‌شان را تعيين كنند و از آنجا كه اين منافع سيال‌ است، نتيجه آن را در آرايش نيرو‌هاي‌شان مي‌بينيم. متاسفانه بايد گفت تقريبا بي‌مسما‌‌ترين واژه‌اي كه براي اين جريان مي‌توان استفاده كرد، همين اصولگرايي است، چون همين نحوه آرايش نيروها و پرخاش‌هايي كه عليه يكديگر مي‌كنند و تهمت‌هايي كه به يكديگر مي‌زنند، نشان مي‌دهد كه خيلي مبتني بر اصول عمل نمي‌كنند. از طرفي نو اصولگرايان نيز منابعي دارند كه مي‌تواند در فعاليت‌هاي سياسي به آنها كمك كند. برخلاف پايداري‌ها كه چهره مشهور ندارند، در ميان نواصولگرايان، قاليباف با چند سال سابقه اداره شهرداري پايتخت حضور دارد. نكته ديگر هم اين است كه پايداري‌ها شكست‌هاي مختلفي در انتخابات گوناگون خورده‌اند و اين شكست‌ها آنها را به اين نتيجه رسانده كه يكي از دلايل شكست‌شان، عدم هماهنگي است. حالا به فرض اگر ليستي از اصلاح‌طلبان حتي اصلاح‌طلبان گمنام ارائه شود، پايداري‌ها از آن‌ ليست هم نگرانند، چراكه از جايگاه خود در جامعه باخبر هستند و مي‌دانند جايگاهي ندارند، به همين دليل هميشه از شكست در انتخابات هراس دارند. درواقع آنها تنها زماني به موفقيت انتخاباتي دست پيدا مي‌كنند كه از نمايش چهره واقعي‌شان خودداري كنند. همچون انتخابات رياست‌جمهوري 84 كه احمدي‌نژاد با ژست اپوزيسيون آمد و پيروز شد. اما در شرايط عادي آنها هيچ‌وقت نتوانستند اقبال جامعه را پشت‌سر خود داشته باشند. اگر هم اصلاحات تجربه شكست داشته، از خودش شكست خورده مانند دوره دوم شوراها نتيجه ترس جريان راست از هر انتخابات باعث شده رفتارشان تند تر و حذفي تر از هميشه شود اين موضوع سبب شده اعتماد به نفس خود را از دست دهند و همين نبود اعتماد به نفس نتايجي را رقم زده به اين ترتيب كه يا باعث تندي رفتارشان شده يا باعث رد صلاحيت گسترده رقبايشان. اما به رغم اتهام مالي و اعتقادي كه به يكديگر زده بودند سعي مي كنند به هم نزديك شوند تا به اين ترتيب شانسي در انتخابات داشته باشند هرچند در اين انتخابات اساسا امكان پيروزي وجود ندارد چرا كه بازي يك نفره است البته در اين بازي يك نفره ترس آنها بيهوده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون