يادداشتي بر فيلم «شناي پروانه»
اجراي عدالت در كف خيابان
مصطفي محمودي
محمد كارت فيلمسازي كه علاقهمندان جدي سينما پيشتر از او مستندهاي خوبي را مشاهده كردهاند، در نخستين ساخته خود با عنوان شناي پروانه، سراغ موضوع و مضاميني رفته كه جزو بخشي از دغدغههاي جامعه كنوني امروز به شمار ميروند: از وحيد مرادي تا هاني كرده و از فيلمهاي سياه تا آسيب شبكههاي اجتماعي و غيره كه البته همگي در خدمت موضوع اصلي فيلم كه در بطن يك فضاي قصهگو روايت ميشود قرار ميگيرد و آن نيز فشارهاي فزاينده جامعه بر انسانهايي است كه مستعد تبديل افراد از حجت به هاشم و به نوعي از يك فرد آرام و بيآزار به انساني طغيانگر و عاصي است و البته هوشمندي كارت در شناي پروانه اين است كه حجت اگرچه در جستوجوي حقيقت ميرود و در انتها نيز اجراي عدالت را به شكل مطلوب نظر خود برقرار ميسازد، ديگر آن حجت قبلي نيست. توگويي حجت را بر خود و اطرافيانش تمام كرده و از همين روست كه به درستي با دو شخصيت متفاوت از اين كاراكتر در ابتدا و انتهاي فيلم مواجه ميشويم؛ شخصيتي كه قبل از وقوع توفان بسيار آرام و به شكلي توسريخور است و شخصيتي كه در پايان و از روي اجبار فردي مثل مسيب را نيز به دام خود مياندازد و افراد خانوادهاش را بر سر يك سفره جمع ميكند و به همگي توصيه ميكند كه به زندگي خود ادامه دهند.
فيلمنامه شناي پروانه قابليتهاي پيدا و پنهاني دارد كه آن را به عنوان يك اثر اول از ساير همتايانش مجزا ميكند. روايتي تا حدي دقيق از بخشي از جنوب شهر و آدمهايش با همه ويژگيهايي كه دارند در بستر يك اكشن اجتماعي و معمايي كه با قصهاي سر راست روايت ميشود و جلو ميرود. شخصيتپردازي آدمهاي داستان نيز هر يك در حد خود به كفايت و حساب شده است و از همين رو نقش كوتاه و بلند در اين قصه و اثر معنايي ندارد. فقط به نظرم نويسنده در پرداخت كامل شخصيت داماد خانواده با بازي ايمان صفا از بخشي از داستان به بعد غفلت كرده و با اينكه انتظار ميرفت در سفر خياباني حجت، او را نيز همراه ببيند اما بدون هيچ دليل دراماتيكي اين كاراكتر از همان صحنه محل نگهداري سگها حذف ميشود و به عنوان يار مكمل، حجت را همراهي نميكند و اين انتظار مخاطب به نوعي ره به جايي نميبرد. ساختار فيلم هم جذاب است و كارت تواناييهاي خود در عرصه سينماي مستند را به ويژه در فيلمبرداري و نماهاي خياباني به نمايش گذاشته و البته در اين زمينه موفق نيز بوده است. انتخاب صحيح بازيگران از اصلي تا نقشهاي فرعي بهويژه بازيهاي جواد عزتي، امير آقايي و ساير بازيگران تا ايفاي نقش متفاوتي از پانتهآ بهرام همه و همه از نقاط قوت ساختاري محسوب ميشوند. در كنار آن بايد به تدوين خوب، طراحي صحنه و لباس و صدالبته كارگرداني هوشمندانه محمد كارت اشاره كنيم كه با همين فيلم اولش جاي پاي خود را در سينماي قصهگو و قهرمانپرور محكم كرده و از همين الان بايد مشتاقانه به انتظار دومين اثر اين فيلمساز بنشينيم.