• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4580 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۷ بهمن

درباره فيلم «درخت گردو»

دلتنگي براي چشم‌هايش

سحر عصرآزاد

«درخت گردو» جديدترين فيلم محمدحسين مهدويان پس از «ايستاده در غبار»، «ماجراي نيمروز»، «لاتاري» و «ماجراي نيمروز: رد خون» است كه فيلمنامه‌اش توسط ابراهيم اميني است با همكاري حسين حسني به نگارش درآمده است.

مهدويان اين‌بار نگاه جزئي‌نگرانه‌اش را معطوف به تراژدي بمباران شيميايي مردم سردشت توسط عراق كرده كه به خودي خود دراماتيك است. فيلمنامه و فيلم با دنبال كردن قادر و خانواده‌اش اين تراژدي را از وراي نگاهي گزارش‌گون پي مي‌گيرد كه به سابقه مستندسازي و جنس فيلمسازي مهدويان پهلو مي‌زند.

اين ساختار كمك كرده تا فيلمساز بدون حاشيه رفتن به خصوص در چنين درامي كه امكان‌هاي زيادي براي شاخ و برگ دادن دارد، خط اصلي قصه را دنبال كند و در عين حال نقبي به موقعيت‌هايي مي‌زند كه امكان بسط ملودراماتيك دارند و اين خوانش به گونه‌اي اجتناب ناپذير است.

فيلم مي‌توانست بدون تكيه بر نريشن هم با ميان‌نويس روايت خود را پيش ببرد و به نظر مي‌آيد ساختار نريشن از ابتدا براي فيلم طراحي نشده و بيشتر براي پيوند دادن پرش‌هاي زماني پس از تراژدي سردشت و پيگيري سرنوشت قادر به عنوان يكي از قربانيان بمباران شيميايي است.

به شكلي غيرقابل انكار بايد حضور تحسين‌برانگيز پيمان معادي را نتيجه هوشمندي مهدويان و توانايي‌ها و عشق بي‌دريغ معادي به نقش‌آفريني در قالب كاراكترهاي متفاوت دانست كه او را تبديل به تك‌ستاره فيلم «درخت گردو» كرده است. فيلم همانقدر كه در صحنه‌هاي تراژيك تأثيرگذار است، در صحنه‌هاي عاطفي و عاشقانه نيز موفق عمل مي‌كند و بايد اين وجه از مهدويان را كه به فراخور درام محوري امكان بيشتري بروز يافته مورد توجه قرار داد. نگاه‌هاي عاشقانه‌اي بين قادر و مريم قبل از بمباران و پس از آن در بيمارستان، دو كيفيت متفاوت از بازي كردن و بازي گرفتن را ثبت مي‌كند كه چه بسا با نزديكي بيشتر و لمس هم امكانپذير نمي‌شد. به خصوص قادر خطاب به مريم وقتي در بيمارستان آينه‌اي براي نظاره خود طلب مي‌كند، مي‌گويد: (تو هم دلت براي چشم‌هات تنگ شده؟)

همانطور كه سكانس دردناك دوش گرفتن پدر با سه فرزندش درحالي كه هر چهار نفر اشك مي‌ريزند و فرياد مي‌زنند؛ به واسطه حضور معادي بي‌اختيار مرا به ياد سكانس حمام كردن پدر در «جدايي نادر از سيمين» انداخت؛ تفاوت موقعيت‌ها و مهارت‌هاي بازيگري كه در باورپذيري اين دو موقعيت حسي، منحصر به فرد عمل مي‌كند.

واقعيت اين است كه مهدويان سراغ هر سوژه‌اي كه رفته به خوبي توانسته آن را برجسته و مورد توجه مخاطب قرار دهد و اصول درام‌پردازي را در پرداخت آن رعايت كند. پس چه خوب كه او اين‌بار از مضامين سياسي و اجتماعي، به سمت ثبت تراژدي مغفولي رفته كه نه‌تنها جهان بلكه خود ايران هم از جزييات و كليات آن به شكلي درخور مطلع نيستند و صداي قربانيان چند نسل را به گوش همگان رسانده است.

به همين دليل است كه آرزو مي‌كنم اين فيلم برخلاف ديگر فيلم‌هاي محمدحسين مهدويان فقط كاركرد داخلي نداشته باشد و به فراخور موضوع مهم، زبان سينمايي تأثيرگذار و حرف جهاني‌اي كه دارد با اكران گسترده‌اي در خارج از ايران مواجه شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون