پيروزي وحدت و همبستگي
محمدمهدي جعفري
پيروزي ملت ايران در انقلاب مشروطيت در نتيجه وحدت و همدلي همه قشرها بود و با سست شدن اين وحدت و پديد آمدن اختلاف در ميان رهبران مشروطه، رضاخان ميرپنج و سيدضياءالدين طباطبايي، در 1299 عليه مشروطيت كودتا و حكومت مطلقه فردي را احيا كردند. هنگامي كه رهبران ملي و مذهبي عليه استعمار پنهان بريتانيا با هم متحد شدند و همه اقشار مردم نيز در پشت سر آنان با همدلي براي ملي شدن نفت شعار دادند، نهضت ملي پيروز شد و با ايجاد اختلاف در ميان رهبران و دلسرد شدن مردم و با حاكم شدن هرج و مرج در كشور به وسيله عوامل بيگانه و دربار و ارتش، كودتاي 28 مرداد سال 1332 به راحتي نهضت ملي و همه رهبران ملي و مذهبي آن و حتي مخالفان ايدئولوژيك آن يعني حزب توده را هم سركوب كرد و اوضاعي بدتر از قبل بر ملت ايران فرمانروا شد. انقلاب اسلامي ايران هنگامي، به طور غيرمنتظره و باورنكردني به پيروزي رسيد كه همه مردم با هم متحد و هم راي شدند. اميرالمومنين(ع) در خطبه مشهور به قاصعه (نهجالبلاغه، خطبه 191) خطاب به مردم زمان خود چنين ميگويد: «پس به فرو باريدن نعمتهاي خدا بر سر ايشان در هنگامي كه پيامبري برايشان فرستاد، بنگريد كه آن پيامبر با آيين خود فرمانبرداري آنان را [براي خدا] پيمان بست و همبستگي ايشان را بر گرد فراخوان خويش گرد آورد؛ چگونه نعمت بال گراميداشت خود را بر سرشان گسترد و جويبارهاي بهرهاش را به سويشان روان ساخت. آيين با دستاوردهای بسيار گسترده خود آنان را به گرد هم فراهم كرد؛ در نتيجه كساني شدند فرو رفته در دریای نعمت دین و شادمانه در خرمي زندگي پر از رفاه و آسايش آن آيين. كارشان به جايي رسيد كه در سايه فرمانروايي نيرومندي جا گرفتند و در زیر پر و بال پیروزی عزتمندي پناه آوردند. کردارهای سایه مهربانی خود را بر فراز یک فرمانروایی پایدار بر سرشان افکندند. فرمانروای همه جهان و پادشاهانی در هر گوشه کنار زمین شدند. فرمانروای کسانی شدند که پیش از این فرمانبردار آنان بودند و زمام امور کسانی را به دست گرفتند که زمام امور اینان را در دست داشتند.» ليكن پس از پيروزي انقلاب با كمال تاسف، برادران متحد ديروز با سهمخواهي و انحصارطلبي رقيب كينهتوز يكديگر شدند.
هر گروهي و هر شخصي آزادي را تنهاي تنها براي خودش خواست و شورا و دموكراسي را هنگامي قبول داشت كه ديگران آرا و نگرشهاي او را بپذيرند. خوديها از نخوديها ممتاز و جدا شدند. احزاب به دار و دستههاي امتيازطلب تبديل شدند. انگهاي گوناگون و رنگارنگ بود كه هر گروهي به طرف مقابل ميزد. تنش بالا گرفت و اختلافات انقلاب را از هدف اصلي و از پيش تعيين شدهاش بازداشت. تمام نيروها به جاي سازندگي و اصلاح امور، در جهت حمله به طرف ديگر و دفاع از خود، صرف شد و به هدر رفت. باز اميرالمومنين(ع) درباره چنين حالتي خطاب به آن افراد ميگويد: «هان بدانيد كه شما دستهاي خود را از رشته فرمانبرداري جدا كرده، آن را رها ساختهايد و با روي آوردن به احكام و امور جاهليت، در دژ استوار خدايي كه به گردتان زده شد رخنه ايجاد كردهايد، زيرا خداي سبحان با آن رشته همبستگي در ميان اين امت، زمينه بهرهمند شدن از نعمت اسلام را براي متحد شدنشان فراهم ساخته است؛ همان همبستگي گستردهاي كه در سايه آن به هر سو ميروند و با چنان اعتبار و نعمتي در پناه آن جاي ميگيرند كه هيچ آفريدهاي بهايي براي آن نميشناسد، زيرا نعمت وحدت و همبستگي از هر چيزي باارزشتر و از هر جايگاه بلندي باشكوهتر است.» (همان جا)
آري قدر نعمت همبستگي و الفت را ندانستيم و به جاي شكرگزاري به كفران و ناسپاسي افتاديم. خدا هم عذاب تفرقه و بياعتمادي را بر ما مسلط كرد كه فرمود: «وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (و اگر ناسپاسى نماييد، قطعا عذاب من سخت خواهد بود. سوره ابراهیم، آیه 7) تنها راه برگردانيدن آن نعمتها توبه است! در 22 بهمن هر سال، براي يادآوري راهپيماييهاي پيش از پيروزي انقلاب و شعارهايي كه ميداديم، راهپيمايي ميكنيم. خوب است در هر 22 بهمني، به عنوان ليلهالقدر (يا يومالقدر) به محاسبه اعمال يكسال گذشته خود (و حالا چهل سال گذشته خود) بنشينيم، ببينيم چه اندازه از مسيري كه داشتهايم، منحرف شدهايم و دور افتادهايم و راه بازگشت به آن مسير چيست؟ آنچه به نظر ميرسد، پس از گذران 41 سال بايد به آن بازگرديم، همان وحدت و همبستگي روزهاي نخستين پس از پيروزي است و اين وحدت و همبستگي در ميان ملت ايران بازسازي نميشود مگر با اجراي نكات زير:
- حاكميت قانون، يعني اجراي همه اصول قانون اساسي بدون تنازل.
- به كنار گذاشتن همه اختلافات گذشتهاي كه به دشمني و كينهتوزي ميان مردم انجاميده است.
- احياي وحدت ملي از طريق سهيم كردن همه اقشار مردم در امور اجرايي و مسووليتها.
- اجتناب از سوءظن نسبت به يكديگر و بازسازي اعتماد متقابل ميان مسوولان و شهروندان.
- شفافسازي همه امور حكومتي و نامحرم ندانستن مردم بدون ملاحظه هيچ مصلحتي.
- سپردن كارهاي مهم و غيرمهم به افراد كاردان و متخصص.
به اميد آن روز!