• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4583 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۱ بهمن

بازانديشي در مديريت انقلابي

محمد ذاكري

وقوع انقلاب اسلامي در بهمن 1357 كه اين روزها در چهل و يكمين سالگرد آن قرار گرفته‌ايم علاوه بر آثار عميق و شگرفي كه در بسياري از عرصه‌هاي زندگي عمومي و اجتماعي جامعه ايران گذاشت، در حوزه علوم انساني و اجتماعي چه در ساحت نظر و چه در ساحت كنش و عمل نيز تاثيرگذار بود. وقوع انقلاب فرهنگي، تعطيلي دانشگاه‌ها و تلاش براي اسلامي كردن علوم انساني كه آثار برخي از اين اقدامات هنوز هم ادامه دارد از همين جمله است. اما در بين علوم انساني و اجتماعي علم و عمل مديريت نيز از اين جريان بي‌نصيب نمانده و به‌ويژه مفاهيمي نظير مديريت اسلامي، مديريت جهادي و مديريت انقلابي از انگاره‌هاي مطرح شده ظرف چهل سال اخير هستند كه تلاش زيادي براي مفهوم‌سازي نظري و الگوسازي عملي آنها نيز صورت گرفته‌است. اين يادداشت قصد دارد تبييني از مفهوم مديريت انقلابي ارايه دهد كه البته برخاسته از فهم نگارنده است و ممكن است با برخي قرائت‌هاي موجود و مسلط نيز منطبق نباشد. وقوع انقلاب اسلامي و تاكيدات مكرر رهبر كبير آن بر مساله محرومان كه با تعابيري نظير مستضعفان، پابرهنه‌ها، كوخ‌نشينان و... از آن ياد مي‌كرد در كنار كم‌توجهي‌هايي كه در رژيم گذشته به روستاها و مناطق حاشيه‌اي و كمتر برخوردار صورت گرفته ‌بود، رهيافت جديدي را در عرصه كنشگري اجتماعي و اداره كشور مبتني بر توسعه پايين به بالا شكل داد. جوانان بسياري از شهرها و روستاها آستين همت بالا زدند و پاي به ميدان كار، سازندگي و محروميت‌زدايي گذاشتند و به تدريج نهادهايي در كشور شكل گرفت كه مي‌توان آنها را فرزند انقلاب اسلامي خواند. جهادسازندگي براي خدمت‌رساني در حوزه‌هاي عمران و كارآفريني و توسعه زيرساخت‌ها در مناطق محروم، كميته امداد امام خميني (ره) براي جمع‌آوري و توزيع كمك‌هاي مردمي و رفع فقر و محروميت مالي، كميته‌هاي انقلاب اسلامي براي تامين امنيت شهرها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي براي رفع خلأهاي نظامي در آن دوران در دفاع از كشور و نظام نوپا، نهضت سوادآموزي براي رفع فقر فكري و فرهنگي از جمله اين نهادها بودند. البته تاسيس بنيادهايي براي مصادره و مديريت اموال و املاك به جاي مانده از دوران پهلوي (كه برخي متعلق به صنعتگران و كارآفرينان مستقل از رژيم بود) و نيز تشكيل دادگاه‌هاي انقلاب و برخي احكام صادره در آن، خود محل تامل جدي است كه فعلا موضوع اين نوشته نيست. جوانان انقلابي به تناسب شايستگي‌هاي خود و ضرورت‌ها و اولويت‌هايي كه در خدمت به كشور احساس مي‌كردند به عضويت (و نه استخدام) يكي از اين نهادها درآمده و در حد توان و مقدورات خود و آن نهاد تلاش مي‌كردند گرهي از مشكلات مردم به‌ ويژه اقشار محروم و كمتر برخوردار بگشايند. بسياري از اين فعاليت‌ها بدون چشمداشت مالي و استخدامي صورت مي‌گرفت و جوانان فعال و تحصيلكرده و پرتلاش بدون ادعا و توقع به خدمت در اين نهادها پرداختند. اين حركت در مجامع فكري و علمي دنيا نيز در آن مقطع بازتاب يافته بود و ذيل پارادايمي تفسير مي‌شد كه ...

توسعه از پايين را دنبال مي‌كرد و البته در برخي كشورهاي ديگر نيز همزمان به كار گرفته شده بود. مجموعه اين فعاليت‌ها در سال‌هاي آغازين انقلاب منشا خدمات و آثار بزرگي شد كه برخي از آنها را در توسعه روستايي، دفاع مقدس و مبارزه با گروهك‌ها و منافقين و تهديدكنندگان امنيت شهرها، مناطق و مرزهاي كشور شاهد بوده‌ايم. با ابتنا به تاريخ شفاهي و مكتوبات به جاي‌ مانده از اين سال‌ها مي‌توان مواردي همچون تلاش و تحرك خستگي‌ناپذير و بي‌وقفه، عدم چشمداشت مالي و ساده‌زيستي و قناعت در زندگي شخصي و كاري، صرفه‌جويي در منابع عمومي و خصوصي و بيت‌المال، التزام به شايسته‌سالاري و پذيرش مسووليت بر اساس نگاه تكليف و امانت، حذف زوايد بروكراسي و تشريفات اداري، حب وطن و مردم‌دوستي و روحيه خدمت به مردم به‌ويژه اقشار ضعيف، مقدم داشتن مردم و همكاران در بهره‌گيري از مواهب و منابع را از ويژگي‌هاي كار و مديريت انقلابي دانست. اما بعضي از اين نهادها و تعدادي از مردان انقلابي آن دوران، در پيچ و خم دهه‌هاي بعدي انقلاب درگير گسترش بروكراسي اداري و نظامي، قدرت‌طلبي، گرايش به ميز و رياست، محصور كردن خود در بين تيم‌هاي حفاظت و مسوولان دفاتر و دوري از مردم و... شدند. براي بعضي نهادها وزارتخانه شكل گرفت و تعدادي هم گرفتار تشكيلات عريض و طويل شدند و در صفوف نماز جمعه مديران سطوح مختلف با ميله از يكديگر و مردم عادي متمايز شدند. بسياري از مديران ارشد امروز كشور خاستگاه‌شان همين نهادها به‌ويژه جهاد و سپاه بوده است، اما امروز كمتر نشاني از آن جوان، مدير، مسوول و فرمانده انقلابي آن روزها باقي مانده اگرچه شعار بر زبان‌ها فراوان است. حال سوال اينجاست كه آيا انقلابي ‌بودن و مديريت انقلابي چنانكه برخي سعي در مصادره آن دارند، قابل انحصار و فروكاستن به يك جناح فكري و سياسي است؟ آيا مراد از مديريت انقلابي تعطيل كردن فكر و انديشه و برنامه و تحليل است يا برعكس درست فكر كردن و بي‌واهمه وارد ميدان عمل شدن و از موانع گذشتن؟ به نظر مي‌رسد برخي مدعيان انقلاب كه با شعار مديريت انقلابي سعي در تسلط يك‌سويه بر همه مناصب انتخابي و انتصابي و قبض يك‌جاي قدرت و فرصت‌ها دارند و حتي حاضر به واگذاري گوشه‌اي از آن به نيروهاي شايسته، خوشفكر، عملگرا و دلسوز كشور نيستند (غيرخودي‌هايي كه بر اساس ظاهر و الگوي مطلوب حكمراني و گرايش سياسي با آنها قرابت ندارند) مفهوم انقلاب و مديريت انقلابي را منقلب كرده و مانند بسياري مفاهيم ديگر مورد جفا قرار داده‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها