• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4585 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۴ بهمن

چرخش سياسي سعودي

احسان شمس

عربستان سعودي از بدو تاسيس خود، هميشه سياست خويشتندارانه و محتاطي را در عرصه بين‌المللي به نمايش مي‌گذاشت. كشوري كه مهد تندرويي اسلامي در قالب وهابي‌گري بوده و آن را به پاكستان و شمال آفريقا صادر مي‌كرد در عين حال متحد استراتژيك غرب بود. هيچگاه دست خود را در تحولات منطقه‌اي و بين‌المللي آشكار نمي‌كرده و هميشه از تصميمات شتابزده و التهاب‌زا دوري مي‌كرد. اين سياست ناشي از وابستگي كامل به آن طرف مرزها بود. از زمان قرارداد پترودلار-كه بازي برد برد ايالات متحده و سعودي بود- عربستان جزيي تفكيك‌ناپذير از سياست خارجه ايالات متحده شد؛ اما اين وابستگي را با زيركي خنثي مي‌كرد. سرمايه‌هاي سعودي در بانك‌هاي ايالات متحده به حدي است كه خروج آنان لطمه جبران‌ناپذيري به اقتصاد ايالات متحده مي‌زند. از طرف ديگري پيمان‌هاي بزرگ دفاعي، صنايع نظامي غرب را به ادامه حيات سعودي وابسته مي‌كند. نفت سعودي گرچه به ظاهر در اختيار غرب است اما در خفا حيات غرب نيز در گروي آن است. پس درست است كه در ظاهر سعودي سرسپردگي كامل به غرب دارد ولي اين سرسپردگي به اعتياد غرب به سعودي منجر شده است. يكي از لوازم اين بازي زيركانه، احتياط در عرصه ديپلماسي است بنابراين عربستان موضع قاطعي در مقابل اسراييل نمي‌گرفت. همچنان از منابر مذهبي، آرمان فلسطين به گوش مي‌رسد اما در عمل بي‌عملي حاكم است. در كنار اينها سعودي سعي در گسترش نفوذ منطقه‌اي خود نيز كرده است. رفتن صدام حسين همانقدر كه به نفع ايران تمام شد به نفع سعودي نيز بود و توانست خود را از همسايه ياغي نجات دهد. پيمان طايف كه به بحران لبنان پايان داد و پيمان مكه كه دوران گذار عراق را به پايان رساند و بسياري مانند اين با رهبري عربستان رخ داد. پس سياست خارجي عربستان بسيار فعال بوده و هست اما در راستاي استراتژي خاص خود. اين استراتژي گره زدن بيشتر امنيت غرب و منطقه به امنيت عربستان است.

اين سياست زيركانه با آمدن ملك سلمان و پسر بلندپروازش به زير كشيده شد. اكنون پنبه سعودي به شمشيري عريان در دست زنگي مست بدل شده و دخالت‌ها و جنگ‌ها(چه داخلي و چه خارجي) يكي‌يكي آغاز مي‌شود.

بن سلمان كودتاگونه برخلاف سنت، وليعهد مي‌شود. ساختار اجتماعي عربستان به سمت اسلام‌زدايي پيش مي‌رود. شاهزادگان خلع سلاح، خلع قدرت و خلع پول مي‌شوند. تقابل منطقه‌اي با ايران شدت مي‌گيرد. قطر تحريم مي‌شود. يمن به آتش كشيده شده و بازي خطرناكي در عراق، سوريه، لبنان آغاز مي‌شود. كيست كه نداند بن سلمان با نخست‌وزير لبنان چه كرد؟ حمايت سعودي از جبهه النصره بر همه آشكار است. او به صراحت به عباس، رهبر تشكيلات خودگردان مي‌گويد:«خفه شو و صلح را بپذير». اين سياست با آمدن ترامپ گستاخانه‌تر مي‌شود تا برسيم به آن نقطه عطف بزرگ در استانبول. واكنش جامعه جهاني به قتل خاشقجي نشان داد كه دولت ملك سلمان بر لبه تيغ قدم برمي‌دارد و پس از آن نقطه عطف به يكباره سعودي آرام مي‌گيرد.

ايا اين قتل، نقطه عطفي بود كه چرخش به سياست گذشته را در سياست عربستان باعث شد؟ آيا عربستان به سياست خارجي ملك عبدالله و ملك فهد بازگشته است؟ چند قرينه براي پاسخ به اين سوال وجود دارد: هنوز تحريم قطر پابرجاست؛ هنوز كوشنر براي معامله بزرگ قرن با بن سلمان ديدار مي‌كند؛ هنوز از ديكتاتوري در بحرين حمايت مي‌شود؛ هنوز يمن در آتش مي‌سوزد؛ هنوز بحران لبنان، سوريه و عراق ادامه دارد؛ هنوز طالبان براي ايالات متحده خطر محسوب مي‌شود و هنوز براي بر هم خوردن امنيت تركيه دلار خرج مي‌شود. پس بايد گفت چرخشي رخ نداده بلكه صرفا هياهوگري سعودي فروكش كرده است. عربستان سعودي تا قبل از حمله به تاسيسات آرامكو احساس مي‌كرد كه تنها قدرت منطقه‌اي است و غرب امنيت او را تضمين مي‌كند، حال كه خود پايگاه‌هاي امريكايي موشك‌باران مي‌شود و ترامپ صرفا از كشته نشدن سربازان ابراز خرسندي مي‌كند، معلوم مي‌شود كه سعودي تخم‌مرغ‌هاي خود را در سبد اشتباهي قرار داده است. اين فروكش كردن ناشي از درك واقعي قدرت ايران، خرسندي از تحريم ايران و بدبين شدن به توان راهبردي ترامپ است. اما بن سلمان همچنان همان گرگي است كه در كنسولگري استانبول از بوي خون مست شده بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون