جشنواره عروسكي يزد بهانه پيوند فرهنگ استانهاي ايران
اي خدا باران كن...
بابك احمدي
دبير نخستين جشنواره تئاتر عروسكي يزد در گفتوگو با خبرگزاري ايسنا اظهار اميدواري كرده كه «با برگزاري اين جشنواره در يزد تمركززدايي صورت بگيرد و شهرهاي ديگر هم از انرژي و فرصتها استفاده كنند.» به گفته او تاكنون «3 دوره جشنواره نمايش خياباني در يزد برگزار شده و در اين مدت خيلي هم پيشرفت داشته و تجربيات خوبي به دست آوردهاند. ما نيز تجربه خود را در برگزاري چند دوره جشنواره تهران مبارك، كنار تجربيات بچههاي استان گذاشتيم و كوشيديم از پتانسيل هر دو بخش بهرهمند شويم.» در روزگار بوران و برف و يخبندان فرصتي پيش آمده كه جشنواره تئاتر عروسكي از كودكان و خردسالان گرفته حتي مادران و پدران شهر فرهنگي يزد را دلگرم كند. فرصتي بسيار مغتنم چون پيشتر انتظار داشتيم، يزد ميزبان برگزاري جشنواره نمايشهاي آييني سنتي شود كه به هر حال ماجرا موكول شد به بعد. در صفحه 7 همين شماره روز گذشته روزنامه در خصوص برگزاري جشنواره تئاتر فجر و بيعدالتيهاي ذاتياش تلويحا اشاره شد كه يكي از شاخصههاي توسعه متوازن، بهرهمندي تمام اقشار مملكت از امكانات فعاليت فرهنگي است، برنامهريزي در زمينه مورد نظر هم برعهده ادارهكل هنرهاي نمايشي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. شايد برپايي جشنواره در استاني جز تهران يك گام مثبت باشد و اي كاش پيشنهادي بدهند مبني بر انتقال دبيرخانه جشنواره تئاتر فجر از تهران به شيراز، اصفهان، بوشهر يا تبريز. به هر صورت حركت و سياستگذاري صورت گرفته مهم به نظر ميرسد، مادامي كه يك اتفاق رخ ندهد. قبلا هم نوشته بودم كه اين انتقالها و تمركززدايي اگر به معناي تسري دادن فرهنگ پايتختنشينان به ديگر استانها باشد حقيقتا تاثير عكس دارد و به آفت فرهنگ بدل خواهد شد. بايد مراقبت كنيم دبيرخانه در هر استاني كه برپا ميشود، فرهنگ بومي همان استان حداقل در بخشي از اجراها و نمايشها را به نمايش بگذارد. يزد از شمال به استان اصفهان چسبيده، از جنوب به استان فارس و كرمان و در قسمت شرقي خراسان جنوبي را در همسايگي ميبيند. كافي است به ظرفيتهاي فرهنگي همين استانها به ويژه در زمينه نمايشگري عروسكي و آيينهاي فولكلور جاري در هر يك توجه شود. اگر دبيرخانه جشنواره تئاتر عروسكي چنين استراتژي قابل تقديري تعريف كند و يك بخش هر چند جمعوجور را به معرفي آيينهاي عروسكي استانهاي همجوار تا بوشهر اختصاص دهد چقدر خوب ميشود. در اين روزگار تفرقهافكن چه چيز زيباتر از اينكه كودكان را به واسطه فرهنگ با استفاده از همين عروسكها مثلا عروسك زيباي آيين «باران خواهي» خراسان را به يكديگر معرفي كنيم و پيوند بزنيم. «اتلو و متلو» يكي از آيينهاي بارانخواهي خاص خراسان جنوبي است. در اين مراسم نوجوانان با تكهاي چوب و تكههاي پارچه دورش، عروسكي به نام اتلو درست ميكردند. يك نفر هم آن را به دست
ميگرفت و با مراجعه به منازل ميخواند: اتالو، متالو، اي خدا باران كن، باران آبشاران كن، اتالوي ما تشنه شده، بر كوه و بر پشته شده (رفته) ... شيراز و اصفهان و كرمان هم از اين دست آيينها و عروسكها كم ندارن، فقط كافي است كسي دست دراز كند.