فيرپلي مالي يا انحصار سنتي؟
علي ولياللهي
قوانين فيرپلي مالي يوفا كه از سال 2010 وضع شده است تلاش ميكند اجازه ندهد باشگاهها بيشتر از درآمدشان هزينه كنند. هدف يوفا اين است كه باشگاهها درگير بدهيهاي انباشتهشده نشوند و همچنين انحصار در فوتبال شكسته شود؛ انحصاري كه در نتيجه تزريق منابع مالي (دوپينگ مالي) به وجود ميآيد و به باشگاههاي متمول اجازه ميدهد هزينههاي سرسامآور داشته باشند در حالي كه ساير تيمها از چنين امكاني بيبهرهاند. قانون فيرپلي مالي در نگاه اول ميتواند تمام اهداف يوفا را برآورده كند اما وقتي كمي دقيقتر نگاه ميكنيم، متوجه ميشويم كه فيرپلي مالي در واقع منجر به شكلگيري نوع جديدي از انحصار ميشود؛ انحصاري كه هدفش بسته نگه داشتن دايره تيمهاي قديمي و سرشناس است. تيمهايي كه دوست ندارند توسط تازهواردها به چالش كشيده شوند.
ماجرا از جايي آغاز شد كه تيمهاي منچسترسيتي و پاريسنژرمن با دلارهاي نفتي امارات و قطر و چلسي با پولهاي آبراموويچ فوتبال اروپا را تحتتاثير قرار دادند. اين سه باشگاه و چند باشگاه ديگر با حضور مستمر و پرقدرت در بازار همه مناسبات را بر هم زدند و به عنوان قطبهاي جديد فوتبال معرفي شدند. در چنين شرايطي باشگاههاي قديمي احساس خطر كردند و با انتقاد از شرايطي كه اين باشگاهها فراهم كردهاند خواستار برخورد با چنين رويهاي شدند. به عنوان مثال خاوير تباس رييس لاليگا كه حساب ويژهاي روي درآمدزايي از طريق برند بودن رئال و بارسا باز كرده و حتي حاضر است ساعت بازي الكلاسيكو را براي جذب درآمد بيشتر با ساعت كشورهاي شرق آسيا و امريكاي شمالي هماهنگ كند، يكي از منتقدين هميشگي سيتي و پياسجي بوده است.
واقعيت اين است كه هر باشگاه بزرگي در برههاي از تاريخش از دوپينگ مالي استفاده كرده و توانسته خودش را از ساير تيمها متمايز كند. از همان زمان اين تيمها با يك مديريت درست توانستهاند خودشان را در بالاترين سطح نگه دارند و هميشه جزو تيمهاي برتر اروپا قرار بگيرند و درآمدشان را تضمين كنند. بدون شك تبديل شدن به تيمي درجه يك، بدون حمايت مالي ويژه تقريبا كاري ناشدني و محال به نظر ميرسد كه نمونهاش را در طول تاريخ نديدهايم. باشگاهي كه درآمد مشخصي دارد اگر قرار باشد به همان اندازه پول خرج كند هرگز تبديل به مدعي كسب جام نخواهد شد. شايد نمونههاي بسيار نادري از موفقيت مقطعي (نظير قهرماني لسترسيتي در ليگ برتر انگليس) را شاهد باشيم اما اين موفقيتها مستمر نخواهد شد. هيچ هواداري تصور نميكند لسترسيتي تيم بزرگي است. از زمان وضع قوانين فيرپلي مالي تركيب تيمهاي بزرگ و برندگان جام هيچ تغييري نكرده است، به جز ورود تيمهاي چلسي و سيتي و پياسجي به حلقه بزرگان كه اين دو تيم هم مشخصا از دوپينگ مالي استفاده ميكنند. اما با محروميت فعلي سيتي تيمهاي بزرگ ميتوانند اميدوار باشند كه تا چندين سال آينده اين تيم به دوران قبل از سال 2010 بازگردد. در مورد پياسجي نيز نهادهاي نظارتي منتظر يك لغزش كوچك از اين تيم هستند تا آنها را به دام بيندازند.
قوانين فيرپلي مالي در صورتي ميتوانست شكاف ميان تيمهاي بزرگ و كوچك را بردارد و انحصار را بشكند كه از نقطه صفر وضع ميشد؛ امري كه در حال حاضر محال است. رئال با درآمد زيادش زياد خرج ميكند و سلتاويگو با درآمد اندكش پول كمي وارد بازار ميكند. رئال جام ميبرد و درآمدش بيشتر ميشود و سلتاويگو نميتواند جام ببرد و هوادار بيشتري به دست آورد و درآمدش را بيشتر كند. فصل بعد همين سيكل تكرار ميشود و اين يعني تيمهاي درجه دو و سه هيچگاه تيمي درجه يك نخواهند شد و اين همان بسته بودن حلقه تيمهاي بزرگ و سنتي فوتبال اروپا است؛ تيمهايي كه جديدا نقشه كشيدهاند مسابقهاي اروپايي ترتيب بدهند كه تركيب تيمهاي حاضر در آن هميشه ثابت بماند و البته اين طرح با مخالفت جدي يوفا روبهرو شده است.