• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4587 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۷ بهمن

حکومت طولانی کاسترو

مرتضی میرحسینی

سال 1959 در چنین روزی، فیدل کاسترو رسما رهبر کوبا شد و نخستین سهم خود را از غنایم سرنگونی رژیم گذشته برداشت. خودش را مارکسیست خواند و برای رویارویی با امریکا به اتحاد با شوروی پناه برد. شوروی هم از این هم‌پیمان جدید استقبال کرد و به قول اریک هابسبام «آن را زیر پر و بال خود گرفت.» کاسترو تا همین چند سال پیش تا پاییز 2016 مقام خود را حفظ کرد و تا روزی که زنده بود در قدرت باقی ماند. خیلی‌ها در گوشه و کنار جهان حداقل در آغاز کار با او و انقلابی که در کوبا رهبری کرد، همدلی نشان می‌دادند اما کمتر کسی عیب و ایرادها و نقایص حکومت او و همفکرانش را انکار می‌کرد. حکومت کاسترو وارث بحران‌ها و مشکلات عمیق گذشته بود اما خود این حکومت هم در تدبیر این بحران‌ها و مشکلات، کفایت و ابتکاری نشان نداد. بیشتر آنهایی که درباره کوبا و حکومت کاسترو مطالعه می‌کنند، می‌گویند این حکومت- مانند حکومت‌های مشابه خود- مسیری را پیش گرفت که آمیزه‌ای از دو الگوی به ظاهر متفاوت بود: رویه‌ها و روش‌های حکومت سرنگون ‌شده قبلی در این کشور و سبک و سیاقی که شوروی در اداره امور خود داشت. بدتر اینکه بیشتر معایب هر دو الگو در حکومت کاسترو دیده می‌شد مثل خودکامگی و تکرار و بازتکرار شعارها و کلیشه‌ها تا جایی که بیشتر واژه‌ها از معنی تهی شوند و از همه مهم‌تر آن نفرین شوم بسیاری از کشورهای جهان سوم یعنی ناکارآمدی تشکیلات دولت. از این ‌رو در دوره طولانی سیطره کاسترو بیشتر مشکلات اساسی کوبا همچنان حل‌ نشده، باقی ماندند. امریکا هم به کوبا سخت گرفت و به معنی واقعی کلمه برای این کشور کوچک، انواع مشکلات و تنگناها را ایجاد کرد. نینا خروشچوا می‌نویسد:«کاری نبود که آنها برای کشتن فیدل نکرده باشند، از مسموم کردن گرفته تا جا گذاری مواد منفجره در سیگارش.» در حقیقت، امریکا با فشارها و توطئه‌های خود و حمایت از مخالفان کاسترو در سوق دادن کوبا به سوی دیکتاتوری مقصر بود. مانند عموم دیکتاتوری‌ها در کوبا هم اغلب مردم با همان برنامه‌های ناقص و نصفه‌نیمه حکومت همراهی نکردند. بدیهی است این شکاف میان جامعه و دولت، خودش مشکلات را پیچیده‌تر و عمیق‌تر می‌کرد. خلاصه اینکه حکومت کاسترو چنان در خودکامگی فرورفت که عملا به همان چیزی تبدیل شد که خود او زمانی با آن می‌جنگید. شاید- حداقل درباره کوبا- حق با رابرت پالمر باشد که می‌گفت:«هیچ امری محافظه‌کارانه‌تر از انقلابی نیست که به توفیق گراید». اما در کنار همه این حرف‌ها، یک ویژگی بود که فیدل کاسترو را از همه رهبران مهم دیگر دنیا متمایز می‌کرد. در قرنی که بیشتر رهبران آن از گاندی و مائو گرفته تا دوگل و چرچیل و استالین، سالخورده یا میانسال بودند، فیدل کاسترو در 32سالگی به قدرت رسید. همین جوانی در افزایش شهرت او تاثیر فراوانی داشت. بعد از چند سال جنگ چریکی نفس‌گیر بر دشمن خود پیروز شد و به قدرت رسید. به نوشته هابسبام:«همین واقعیت که لختی و انفعال ساکنان آن را باید با رسولان مسلح شورشی در آن دور دورها که رهبرانش کاستروها و چه‌گواراها بودند از بین برد، حاکی از تحلیل رفتن این باور قدیمی بود که دوزخیان زمین- همان‌ها که سرود انترناسیونال به افتخارشان سراییده شده بود- بر اساس ضرورت تاریخی به تنهایی زنجیرشان را خواهند شکست.» تازه حتی اگر هم بشکنند احتمال آنکه آن را با زنجیر دیگری جایگزین کنند بسیار است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون