ادامه از صفحه اول
رسوب كالاها در گمرك
بهطور خاص شركتهاي فعال در حوزه دارو با آن مواجه هستند، بحث تخصيص ارز 4200 توماني است. همانطور كه ما پيش از اين نيز اعلام كرده بوديم، وقتي ارز چند نرخي شود، شفافيت اقتصاد كاهش پيدا ميكند و افراد و شركتهايي كه از رانت برخوردارند از اين فضا استفاده ميكنند. در شرايطي كه ما اميدوار بوديم در سال 99، در اجراي اين سياست تجديدنظر جديدي رخ دهد، به نظر در بودجه سال آينده نيز اين ارز ادامه خواهد داشت. اتاق بازرگاني پيش از اين پيشنهاداتي را ارايه كرده كه ميتواند در حوزههاي مختلف باتوجه به شرايط اعمال شود. براي مثال در حوزه دارو كه قطعا بايد حمايت از اقشار مختلف مردم ادامهدار باشد، ميتوان به جاي تخصيص ارز دولتي، به گزينههايي همچون انتقال حمايتها از ارز به شركتهاي بيمه فكر كرد. با اين شيوه از سويي مردم همچنان به داروي ارزانقيمت دسترسي دارند و از سوي ديگر، دست رانتخواران از اين بازار كوتاه ميشود. ديگر حوزهاي كه در ماههاي گذشته براي بخش خصوصي مشكلآفرين شده، بحث ترخيص كالاها از گمرك است. سال گذشته و همزمان با اعمال ممنوعيت واردات برخي كالاها به كشور، محصولات در گمركات بودند كه در زمان مجاز بودن واردات ثبت سفارش شده و به شكل قانوني به گمرك رسيده بودند اما با اعمال ممنوعيت، واردات آنها به كشور متوقف شد. متاسفانه با وجود پيگيريهايي كه ما در ماههاي گذشته داشتهايم و قولهاي همكاري كه گرفتيم، هنوز دستوري براي ترخيص آنها صادر نشده است. بخشي از اين كالاها، محصولات آرايشي و بهداشتي هستند كه تاريخ انقضاي مشخص دارند و در صورت ترخيص نشدن بهنگام، فاسد شده و دور ريختني خواهند بود. درخواست بخش خصوصي اين است كه با عبور از مشكلات در حوزه تصميمگيري و سازمانهاي مختلفي كه در اين حوزه حضور دارند، يا يك متولي مشخص براي تصميمگيري در اين زمينه درنظر گرفته شود يا با برگزاري جلساتي با حضور تمام گروهها، تصميمي نهايي در اين زمينه اتخاد شود. معطل ماندن اين كالاها در گمرك و فاسد شدنشان، جز ضربه زدن به شركتهاي واردكننده شناسنامهدار و وارد كردن زيان به بخش خصوصي نتيجه ديگري براي اقتصاد ايران نخواهد داشت.
شرايط حساس افغانستان
بازيگران اين صحنه هستند علاقهاي ندارند كه موضوع افغانستان به سمت حل و فصل مسائل پيش برود. بلكه به دنبال آن هستند كه مشكلات گسترش پيدا كند و حضور خود در اين كشور را طولانيتر كنند و بهانه لازم را براي ادامه حضور داشته باشند. هرچند كه موضوع توافق با طالبان در ظاهر به سمت نتيجه سوق پيدا ميكند ولي توافق با طالبان به معناي پايان يافتن درگيريها و حل مشكلات و بحران افغانستان نيست. بلكه در واقع ناامني و بيثباتي به شكل جديدي بروز ميكند. در حال حاضر هرچند دولت نيز تمايلي به پذيرش توافق ميان طالبان و امريكا نداشته، اما به نظر ميرسد كه دولت مجبور است تا حدودي همراهي كند و آقاي اشرف غني رييسجمهوري افغانستان در اين خصوص شروطي داشته كه از طريق زلماي خليلزاد به امريكا منتقل شده است. با اين وجود مجموعه شرايط نشان ميدهد كه خليلزاد به اشرف غني به اندازهاي اطمينان داده است كه با اين توافق تحول جديدي در ارتباط با دولت رخ نميدهد. با اين وجود يك نوع مذاكرات فرسايشي پيش روي طرفهاي افغان و امريكاييها و ساير بازيگران قرار دارد و اين گفتوگوي فرسايشي وضعيت را چندان تغيير نخواهد داد. از سويي ديگر نحوه اعلام نتايج و روند برگزاري انتخابات كه از مهرماه تاكنون شاهد آن بوديم نهتنها آثار مثبت انتخابات در اين كشور را از بين برده است بلكه باعث يك نوع بيثباتي در صحنه سياسي و نظامي افغانستان شده است و نميتوان در اين زمينه از كنار عكسالعمل اپوزيسيون به سادگي عبور كرد. قطعا اين موضوع تاثيرات مهمي بر صحنه سياسي و امنيتي افغانستان خواهد گذاشت. آقاي دوستم، محقق و جمعي از مخالفان دولت بخش مهمي از جامعه افغانستان را تشكيل ميدهند كه افغانستان نوين به دست اين افراد شكل گرفت و به راحتي نميتوان چنين بازيگراني را در صحنه افغانستان ناديده گرفت. زيرا آنها پشتوانه بخش وسيعي از جامعه افغانستان را دارند و در مبارزه با طالبان و اتحاد جماهير شوروي نقش مهمي داشتند و تجربه زيادي در اين موضوعات داشتند و به سادگي نميتوان از كنار آنها عبور كرد. شايد افرادي مانند خليلزاد به اين موضوع واقف هستند اما به نظر ميرسد يك نوع تعمد در اين زمينه وجود دارد و نشان ميدهد بحث صلح افغانستان چندان براي آنها اهميتي ندارد؛ از همين رو افزايش بيثباتي و ناامني چندان براي آنها اهميتي ندارد. در حال حاضر به نظر ميرسد اولويت امريكاييها اين است كه حداقل تا دوسال آينده حضورشان را در افغانستان استمرار ببخشند و موضوع صلح با طالبان و انتخابات تابعي از حضور آنها در افغانستان به شمار ميآيد. البته امريكاييها به دنبال آن هستند كه شكل حضور خود را تغيير دهند و هدف اصلي آنها كاهش هزينهها در اين كشور است و براي آن يكسري راهحلهايي دارند. كه از جمله آن ميتوان گفت كه تعداد نيروهاي خود در اين كشور را كاهش ميدهند و نوع ماموريت نيروهاي خود را نيز تغيير ميدهند، ولي حضورشان را به دليل موضوع چين، روسيه و ايران كماكان استمرار ميبخشند و تنها شكل حضور متفاوت خواهد شد كه اين موضوع را ميتوان اولويت اصلي امريكا در افغانستان دانست. هرگونه توافق با طالبان را نيز ميتوان در اين چارچوب مورد ارزيابي قرار داد. از طرفي ديگر در شرايط كنوني واكنش افرادي مانند آقاي عبدالله بسيار تعيينكننده است. با توجه به عدم پذيرش نتيجه انتخابات از سوي تيم ايشان، واكنش آقاي عبدالله بسيار جدي و اثرگذار خواهد بود. در اين سالها تلاش شده شكاف ميان عبدالله و غني به نحوي پوشيده شود، اما نتيجه انتخابات باعث شده تا اين شكاف به صورت علني نمايان شود و كشورهاي خارجي نيز نسبت به اين تحول جديد حساسيت دارند. كشورهاي روسيه، هند و ايران با دقت در حال رصد شرايط حاكم بر افغانستان هستند و به نظر نميرسد نتيجه انتخابات و عواقب پس از آن به راحتي پايان يابد، بلكه بايد منتظر ماند تا شاهد تحولات بزرگي در داخل افغانستان باشيم.