• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4590 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۳۰ بهمن

قلم توتم من است

سيد حسن اسلامي اردكاني

يادش به خير زماني مرحوم شريعتي نوشت «و قلم توتم من است». كلي تلاش كرد و قلم فرسود تا نشان بدهد كه قلم مقدس است، قلم معشوق و محبوب است. قلم معبود است. لذا بايد آن را حرمت نهاد و حريمش را مقدس شمرد. تعبير «توتم» را‌ كه از جامعه‌شناسي وام گرفته بود، تازه مي‌نمود. اما اصل ايده تازگي نداشت. قرآن كريم نيز به قلم و مركب آن سوگند مي‌خورد: «نون والقلم و ما يسطرون.» اين سنت حرمت نهادن به قلم در سنت‌هاي گوناگون وجود داشته و حتي اصحاب كنشگري اجتماعي و جريانات چپ نيز آن را دستكم در مقام سخن پاس مي‌داشتند و مي‌گفتند «بشكني ‌اي قلم ‌اي دست اگر/ پيچي از خدمت محرومان سر».

با اين حال، آرام آرام شاهد آن هستيم كه قلم تقدس خود را از دست مي‌دهد و به ابزاري براي سرگرمي، خودنمايي، «لايك‌» شدن و چه بسا نفرت پراكني و عقده‌گشايي تبديل مي‌شود. زماني قلم را از ني درست مي‌كردند و قلم‌تراشي خود هنري بود جدي و كاري دشوار و اين فاصله زماني براي تراشيدن قلم و دشواري‌هاي تهيه قلم و دوات و ليقه موجب مي‌شد تا نوشتن با تامل بيشتري صورت گيرد. بعدها با مدادتراش اين كار آسان‌تر و وجه تاملي نگاشتن كمتر شد. اينك به ياري صفحه كليد كامپيوتر و گوشي‌هاي هوشمند، به كاري بسيار آسان تبديل شده است. رواج فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي چيزهايي را براي ما ضروري ساخته است كه هرگز ضروري نبوده و نيستند. احساس مي‌كنيم كه بايد همه خبرها را دنبال كنيم و از آن مهم‌تر در قبال همه خبرها داوري و اظهارنظر كنيم.

فرض كنيد در حال تماشاي يك مسابقه هستيم، گفت‌وگويي مي‌شنويم، سريع نظر خود را درباره آن در صفحه شخصي يا كانال خويش منتشر مي‌كنيم. فيلمي تماشا مي‌كنيم، بلافاصله با كمترين آگاهي در اين زمينه، تحليل خويش را درباره آن پخش مي‌كنيم و به اشتراك مي‌گذاريم. گويي نمي‌توانيم بي‌تفاوت از كنار چيزي بگذريم. اين حساسيت گسترده و بي‌نهايت به پيرامون خود موجب مي‌شود تا عملا به همه‌چيز به يكسان حساس باشيم و در عين حال نسبت به همه‌چيز بي‌تفاوت. امروز درباره مساله‌اي با حرارت مطلبي منتشر مي‌كنيم و فردا حتي فراموش مي‌كنيم كه چه نوشته‌ايم و مطلبي متفاوت درباره مساله‌اي يكسره جدا منتشر مي‌كنيم و چه بسا خلاف باورهاي ديروز خود مي‌نويسيم.

ديگر قلم توتم ما نيست. بيشتر مايه سرگرمي است. در درازمدت اين سبك زيستن و واكنش نشان دادن به پيرامون خود موجب آن مي‌شود تا عملا فاقد تمركز، عمق، دقت و حساسيت كافي شويم. پس از سال‌ها متوجه مي‌شويم كه مانند توپي سبك همراه با بادهاي تند پاييزي به اين سو و آن سو رفته‌ايم و هيچ قرار و آرامي نداريم، به تعبير مولانا «هر زمان دل را دگر رايي بود/ آن نه از وي، بلكه از جايي بود». به نوشته اريك فروم تمركز لازمه هنر خوب زيستن است. اما جوامع صنعتي و محصولات آن، از جمله تلويزيون، به ما درس عدم تمركز مي‌دهند و اجازه نمي‌دهند تا اندكي در زندگي خود متمركز باشيم. (هنر بودن، اريك فروم، ترجمه پروين قائمي، تهران، آشيان، 1387، ص 76) در نتيجه هيچ بحثي را جدي دنبال نمي‌كنيم.

براي برون شدن از اين وضع، بد نيست به توصيه‌هاي متخصصاني چون نيل پستمن و استيو پاورز توجه كنيم. از نظر اين دو ما عادت كرده‌ايم درباره هر چيزي نظري داشته باشيم و ابراز عقيده كنيم؛ لذا كمي تمرين كنيم تا يك سوم از اظهارنظرهاي خود را كم كنيم. قرار نيست درباره هر مساله‌اي حتما نظري روشن و صائب و منتشر‌شده داشته باشيم. وقتي كمتر نظر داديم، كمتر نيازمند پيگيري اخباري هستيم كه گزارش نمي‌شوند بلكه در اساس «توليد» و ساخته مي‌شوند.

شايد با اين آگاهي و عزم بر داوري كمتر، اندكي حرمت قلم را پاس بداريم و از ابتذال در نوشتن دوري كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون