• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4592 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۳ اسفند

فيلم‌ها و صوت‌ها بر خبر پيشي گرفتند

گروه اجتماعي|تاييد خبر مرگ بر اثر ابتلا به كرونا كه غروب آخرين روز بهمن همه نگاه‌ها و حواس‌ها را به شهر قم معطوف كرد بار ديگر فرصتي رقم زد تا شبكه‌هاي اجتماعي بتوانند نبض اطلاع‌رساني را در دست گيرند. انتشار فيلم‌ها و فايل‌هاي صوتي كه هيچ شناسه مشخصي نداشت و كاملا شخصي دست به دست شده بود زودتر و موثرتر از اخبار واقعي از اين خانه به آن خانه رفتند. خبر واقعي برخاسته از يك واقعه است، اما آنچه درباره آن صحبت مي‌كنيم نسبتي با واقعيت نداشت، بلكه محصولي توليد شده از افراد غيرمسوول و البته غيرمتخصص به صورت فيلم و صدا بود. براي آنكه بدانيد درباره چه صحبت مي‌كنيم بايد سركي به شبكه‌هاي اجتماعي بكشيم و اين فايل‌ها را مرور كنيم.

زني كه به نقل از برادرش هشدار مي‌داد

يكي از نخستين صداهايي كه فايل آن در شبكه‌هاي اجتماعي تلگرام و واتس‌آپ دست به دست شد، صداي زني بود كه خطاب به زنان ديگر عضو گروهي كه گويا همه مادران دانش‌آموزان يك مدرسه هستند، هشدار مي‌داد. او به نظر ساكن شهر قم مي‌رسيد و حرف‌هايش را به داده‌هاي برادرش مستند كرده بود. او مدعي بود كه برادرش عضو ستاد بحران شهرستان قم است. اما جالب اينجا بود كه نه اسمي از آن خانم به ميان مي‌آمد نه اسمي از برادرش. نه مشخصه ديگري كه نشان دهد اين صدا صاحب با هويتي دارد. احتمالا اين صدا مي‌توانست دست‌كم براي گروهي كه آن زن در آن عضو بوده، شناخته شده باشد و در آن گروه معنا پيدا كند اما آيا انتشار آن به ساير گروه‌ها هم محلي از اعراب داشت؟ پرسش اينجاست كه آيا مردم حرف كسي كه او را نديده و نمي‌شناسند را هم باور مي‌كنند؟ اگر آن زن براي گروهي از مادران در قم شناخته شده است كه خوش‌بينانه‌ترين حالت است آيا براي ساير افراد جامعه هم شناخته شده است كه به راحتي حرف‌هاي او را مي‌پذيرند و آن را انتشار مي‌دهند؟

پزشكي كه مدعي است كشيك بيمارستان كامكار بوده

7 فايل صوتي ديگر كه در گروه‌هاي مختلف تلگرامي و واتس‌آپي دست به دست مي‌شد مربوط به حرف‌هاي مردي است كه خود را پزشك كشيك بيمارستان كامكار قم معرفي مي‌كند. اما نه نامي از او به ميان مي‌آيد كه بشود اسم او را با واقعيت تطبيق داد و نه عكسي از او كه بتوان چهره او را شناخت و اساسا حتي اگر عكس هم بود باز پرسش اين بود كه عكس و صدا با هم تطبيق دارد يا نه؟ آنچه در فايل‌هاي صوتي مربوط به اين فرد برجسته بود، استفاده از اصطلاحات پزشكي كه بسياري از آنها قابل فهم نبود. در اين فايل‌هاي صوتي البته نكاتي بود كه در حالت عمومي هم آنها را مي‌شنيديم. عمده‌ترين حرفي كه به نظر متفاوت مي‌رسيد، اين بود كه اين بيماري به ‌شدت پيش‌رونده است و خيلي سريع روي ريه‌هاي فرد مبتلا تاثير مي‌گذارد. البته اين ادعاي مطرح شده در فايل صوتي بوده و بايد مسوولان وزارت بهداشت در اين باره اظهارنظر كنند. آنچه باز در اين مورد مطرح است اينكه با وجود به كار بردن اصطلاحات پزشكي متعدد در اين فايل‌هاي صوتي از كجا صحت و سقم اصل فايل و گوينده آن را ارزيابي كرده‌ايد كه به بازنشر آن مي‌پردازيد؟ آيا جز اين است كه يك شخص ديگر آن را براي شما فرستاده و منبع اصلي انتشار اين فايل شما نبوده‌ايد؟ اين نكته بسيار مهمي است كه اگر به آن توجه نكنيم هر فايل و هر ادعايي را بايد منتشر كنيم، ولي اين كار را ما خبرنگارها نمي‌كنيم چون بايد صحت و سقم آن را بررسي كنيم. حتي اگر با درصد بالايي حرف‌هاي درون آن فايل با واقعيت تطابق داشته باشد، نمي‌توانيم يك فايل به نام و نشان را منتشر كنيم.

فيلم ادعاي پسري كه گفت پذيرش نشده است

يكي از فيلم‌هايي كه در شبكه‌هاي اجتماعي دست به دست مي‌شد، فيلم پسر جواني بود كه مدعي شده بود نشانه‌ها و علايم ابتلا به كرونا را داشته است، اما بيمارستاني در تهران او را پذيرش نكرده است. اين فرد ماسك بر چهره داشت و عملا قابل شناسايي نبود. هيچ سند و مدركي نيز نشان نمي‌داد كه او به كدام بيمارستان مراجعه كرده و توسط كدام پزشك نيازمند پذيرش شناخته نشده است. بعد از دست به دست شدن اين فيلم، فيلم ديگري منتشر شد كه نشان مي‌داد اين فرد حال مساعدي دارد و هيچ علامت و نشانه بيماري ديگري هم ندارد چه رسد به علايم ابتلا به كرونا. اين فيلم براي گزارشگر شبكه فارسي‌زبان من و تو ارسال شده بود كه بعد مشخص شد فرد مدعي فقط علايمي شبيه
بي سرماخوردگي داشته است.

فيلم مصاحبه با برادر يك مبتلا به كرونا

فيلم ديگري كه در آن فردي خوابيده بر تخت را نشان مي‌داد و در روز نخست اسفند 98 در شبكه‌هاي اجتماعي دست به دست مي‌شد مربوط به مصاحبه فردي بود كه ادعا مي‌شد برادر يك فرد مبتلا به كرونا بوده است. اما ساعتي بعد خبر ديگري درباره آن منتشر شد. در اين خبر آمده بود: «خبرنگار ركنا پس از بازنشر اين خبر كه توسط يكي از خبرگزاري‌هاي رسمي كشور و كانال يكي از معتبرترين روزنامه‌هاي رسمي انتشار يافته بود براي اطلاعات بيشتر سعي كرد تا با برادر بيمار جانباخته گفت‌وگويي انجام دهد كه متاسفانه در دسترس نبود تا اينكه يكي از آشنايان نزديك به اين خانواده در گفت‌وگو با خبرنگار ركنا با اعلام تكذيب اين مصاحبه اعلام داشت دكتر محمد مولايي هيچ‌گونه گفت‌وگويي انجام نداده‌اند و فيلم منتشره نيز هيچ ارتباطي با بيمار كرونايي جانباخته در بيمارستان قم ندارد.»

اين فيلم‌ها جزو فيلم‌هايي است كه در آن خودروهاي يگان‌ويژه نيروي انتظامي را نشان مي‌دادند و مدعي شدند اين خودروها براي قرنطينه كردن شهر قم در حال اعزام هستند. آنچه از كنار هم قرار گرفتن اين فيلم‌ها مي‌توان برداشت كرد اينكه بسياري از مردم بدون آنكه منبع تهيه آن فيلم يا فايل صوتي را بشناسند و از صحت و سقم محتواي آن مطلع باشند صرفا به جهت آنكه ديگران را از وضعيت باخبر كنند، دست به بازنشر آن فايل‌ها مي‌زنند. اما اين در حالي است كه همين كار فضاي مجازي را پر از اطلاعاتي مي‌كند كه هر كاربري با اين حجم اطلاعات خواه ناخواه دچار هيجان و چه ‌بسا اضطراب مي‌شود. اين حرف‌ها به معناي آن نيست كه نبايد مراقب بود و نبايد به هشدارها توجه كرد. اين حرف‌ها به معناي آن هم نيست كه در قبال خطرات قريب‌الوقوع نبايد جانب احتياط را حفظ كرد. به اين موضوع هم توجه داشته باشيم كه يك اطلاعات غلط مي‌تواند مسير ما را به غلط هدايت كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون