ادامه از صفحه اول
بايد نگران باشيم
برخي دوستان ميپرسند براي آينده فوتبال و مخصوصا دروازهباني نگران باشيم؟ پاسخ اين است كه ما از آن روزي بايد نگران ميبوديم كه چمن مصنوعي وارد فوتبال ايران شد. سالها دروازهباني كردم و ميتوانم بگويم نميتوان در چمن مصنوعي بچه كسي را تمرين داد. رشته بنده آسيبشناسي ورزشي است و اين رشته را در دانشگاه تدريس ميكنم بنابراين به خوبي ميدانم هر بچهاي در چمن مصنوعي بخواهد پرش بلند داشته باشد قطعا روي سطح رشدش كه در منطقه لگن است تاثير ميگذارد و هورموني كه بايد ترشح شود دچار اختلال ميشود و دروازهبان كوتاه قامت ميشود.
اين نشان ميدهد ما در فوتبال پايهمان نميتوانيم دروازهبان تمرين دهيم چون چمن مصنوعي است و باعث ايجاد مصدوميت ميشود. ما وقتي نتوانيم تمرين دهيم چه چيزي را ميتوانيم توليد كنيم؟ در حال حاضر در كشور به غير از چهار دروازهبان تيم ملي نميتوان 4 يا 5 دروازهبان آماده نام ببريم. غير از نيازمند و بيرانوند و رشيد مظاهري و حسيني دروازهبان آمادهاي در ليگ نداريم كه اين روزها نسبت به عملكرد همين دروازهبانها نيز انتقاداتي مطرح ميشود؛ مخصوصا از عملكرد بيرانوند. در مورد بيرانوند بايد بگويم كه عملكرد او را بايد نسبت به دو مقطع زماني بررسي كرد. يكي قبل از بستن قرارداد با تيم بلژيكي و دوم بعد از بستن قرارداد. به نظر ميرسد خواهناخواه در ضمير ناخودآگاه بيرانوند بعد از بستن قرارداد مواظبتهايي به وجود آمده است براي اينكه خودش را سالم و بدون مصدوميت به انتهاي فصل برساند و از پرسپوليس جدا شود. از حركات دروازهبان پرسپوليس ميتوان متوجه شد كه او در حال مراقبت كردن از خود است. در بازي با الدوحيل روي ارسالي از سمت راست بيرانوند ميخواست توپ را قطع كند، در آن صحنه من ترس و مواظبت را در عليرضا ديدم. من خودم سالها در اين پست فعاليت كردم و ميدانم اين چيزي نيست كه بخواهيم به عنوان ضعف از آن نام ببريم. هركس نسبت به شرايطي كه دارد مجاز است از خودش مراقبت كند. اما اين مراقبت را قبلا از او نميديديم. او قبلا خيلي بيپروا از دروازه خارج ميشد و روي توپها عكسالعمل نشان ميداد.
نمايش در تمام سال
يا مثلا تجربهاي كه شاهد بوديم عوامل و تهيهكننده فيلم مارمولك در همين مقطع از سال داشتند. اين نشان ميدهد اگر قضاوتها و در واقع پيشداوريهايمان را نسبت به احتمال پيروزي يا شكست اكران در ماههاي مختلف كنار بگذاريم، فرصتهاي زيادي را در ماههاي مختلف سال ميبينيم كه تاكنون از نگاه ما پنهان مانده بودند. شرايط مطلوب اكران در سينماها بايد به اين صورت باشد كه فيلمها طوري در ماههاي مختلف تقسيم شوند كه ما دستكم در هر ماه يك فيلم مهم و قابلاعتنا روي پرده داشته باشيم. متاسفانه محافظهكاري ناشي از پيشداوري سينمادارها كه منجر به محدود كردن اكران فيلمها در ماههاي بخصوصي از سال ميشود، براي خود آنها هم نهتنها سودي به همراه ندارد بلكه موجب تضرر آنهاست و تضرر سينماداران در واقع به معناي تضرر كل سينماست. سينماداران محترم ما با محدود كردن اكران به ماههايي بخصوص، عملا خود را از ظرفيت ساير اوقات سال محروم ميكنند. مسوولان سينمايي بسيار از الگوي اكران بر اساس چيزي كه در سطرهاي بالا گفته شد، استقبال ميكنند. ايدهآل آنها هم اين است كه ما در تمام ماههاي سال فيلمهاي خوب روي پرده داشته باشيم و تماشاچي هر وقت خواست فيلمي روي پرده ببيند، با ديدن فهرست فيلمهاي روي پرده، رغبت كافي براي به سينما رفتن داشته باشد. به نظرم نقشي كه بخش دولتي و مسوولان سينمايي ميتوانند در اين ميان ايفا كنند، بيشتر در زمينه توجيهي قضيه است. بايد جلسات مشتركي با سينماگران تشكيل شود و با ارايه مستندات و آمار و ارقام موجود به آنها نشان داده شود كه ميتوان فقط به اكران فيلم در روزهاي عيد و چند ماه محدود در طول سال فكر نكرد و از امكانهاي موجود براي جذب تماشاگر به سالنهاي سينما- مثلا- در آذرماه، ديماه و ساير ماهها نيز بهرهمند شد. اميدوارم چنين زمينهاي فراهم آيد.