نفسهاي مجلس دهم به شماره افتاده است و مجلس يازدهميها براي نشستن بر صندليهاي سبز ساختمان هرميشكل ميدان بهارستان لحظهشماري ميكنند؛ بالاخره به آرزوي خود يعني مجلسي يكدست بدون كمترين صداي نقد رسيدهاند و حالا تحقق اين رويا موجب شده تا در اردوگاه اصولگرايان جشن و بزمي به پا باشد؛ اينكه اين پيروزي در سايه چه اتفاقاتي رخ داده است و در چه شرايطي اين قسمت نصيبشان شد، ديگر فرقي نميكند؛ مهم نتيجه بود كه حاصلش به سود جناح راست تمام شد؛ هرچند اين دريچهاي است كه اصولگرايان از آن به يازدهمين انتخابات مجلس نگاه ميكنند اما اتفاقات نادري كه در اين انتخابات رقم خورد، از موج ردصلاحيتها گرفته تا مشاركت 42 درصدي در كل كشور و آمار مشاركتِ 26 درصدي در استان تهران موضوعي نيست كه از نگاه سياسيون دور بماند.
سايه كاهش مشاركت بر يك پيروزي
هنوز تحليلها براي كاهش مشاركت بيسابقه در انتخابات ادامه دارد و حتي اصولگرايان هم كه چندان به اين موضوع نميپرداختند، نتوانستند اين كاهش مشاركت را به كلي ناديده بگيرند و در همين راستا مهدي چمران به خبرآنلاين گفته است: «به نظر من عدم حضور اكثريت مردم در انتخابات مجلس شوراي اسلامي به دليل عملكرد ضعيف مجلس و دولت بوده چون آنها مردم را از راي دادن مايوس كردند. اما اكثريت كساني كه در انتخابات شركت كردند قاعدتا به اصولگرايان راي دادند هرچند در شهرهاي ديگر به جز تهران رايآوري جناحهاي مختلف به حالت طبيعي همه ادوار بوده است.» او اين كاهش مشاركت را شامل حال حاميان اصولگرا هم ميداند و ميگويد: «در تهران هم قاعدتا افرادي كه در انتخابات گذشته پاي صندوق راي ميآمدند باز هم آمدند اما نه همچون مجلس قبل و ادوار گذشته تا جايي كه حتي نيروهاي اصولگرا و طرفداران جريان اصولگرا هم كمتر آمدند.»
عباس عبدي، روزنامهنگار و كنشگر سياسي اصلاحطلب نيز وقتي ميخواهد درباره اين انتخابات از مشاركت تا نتيجهاي كه حاصل شد، تحليلي ارايه كند آن را به هر چيزي شبيه ميداند، مگر انتخابات. عبدي حتي معتقد است اين انتخابات ارزش تكرار شدن دارد. عبدي به خبرآنلاين ميگويد: «اتفاقي كه در دوم اسفند رخ داد به هرچيزي ميتوانست شبيه باشد، بهجز انتخابات. براي آنكه اساسا انتخاباتي وجود نداشت؛ بلكه يك گروه اصولگرايي به ميدان آمدند و كمي هم با خودشان رقابت نخبگاني، ليستي و نه برنامهاي كردند و هيچ برنامه معنادار و منسجمي هم در كار نبود؛ بلكه يك رقابت براي رايگيري و ليست انتخاب كردن بود. در حوزههاي اصلي هم به شكل مناسكي هم آمدند و اثبات اين موضوع پيچيده نيست؛ شما ميتوانيد از مردم بپرسيد چرا به اين ليست راي داديد يا چرا به ليست ديگري راي نداديد؟ آيا منطق و دليلي در پس آن وجود دارد؟ من فكر نميكنم بيشتر آنها انگيزهاي ناشي از فهم يك ايده و برنامه ارايه بدهند؛ لذا معتقدم اين انتخابات يك شكست تمامعيار براي همه بود و ارزش آن را دارد كه مجددا تجديد شود و با يك زاويه موسع و آزادتري برگزار شود و انتخاباتي به معناي واقعي شكل بگيرد؛ بهطوري كه ايدهها و برنامهها بيان شود و اعضا و گروهها مسووليتپذيري داشته باشند و اين وضعيت برگزاري انتخاباتهاي قومي و قبيلهاي از ميان برداشته شود چراكه با اين انتخابات امكان ندارد تغييري در وضعيت مملكت ايجاد شود و به آن سر و ساماني دهد.»
ادامه اختلافات در بهارستان
وقتي قرار بود اصولگرايان براي «بهارستان» ليستي واحد دست و پا كنند، آنچنان اختلافات دامنگيرشان شد كه روز انتخابات، خيابانها جولانگاه ليستهاي مختلف آنها شده بود و نزديك به 20 فهرست از جناح راست خودنمايي ميكرد. اين اوضاع تاحدي وخيم بود كه حتي پيروزي 30 بر صفر آنها بر رقيب را نميتوان پاي يك برنامهريزي تمامعيار سياسي و تشكيلاتي در اردوگاه اصولگرايان ارزيابي كرد. البته با سابقهاي كه دستراستيها از خود نشان دادهاند، بعيد است اختلافات به دوران انتخابات منتهي شود و احتمالا ماجرا زير سقف بهارستان نيز ادامه خواهد داشت و چهبسا پررنگتر از آنچه اين روزها شاهد بوديم. عباس عبدي درباره آينده مجلس يازدهم و ادامه اختلافات اصولگرايان ميگويد: «مجلس يكدست شوخي محض است چراكه با تشكيل چنين مجلسي خواهيد ديد بلافاصله آنچنان شكافي ميان آنها رخ دهد و به روي هم آنچنان پنجه بكشند كه هيچگاه با اصلاحطلبان اين كار را نكنند. دليل آن هم اين است كه اصلاحطلبان در مواجهه سياسي يك گروه پرنسيبتري هستند اما آنها در مواجهه با خودشان به شدت تقابل خواهند كرد و شما اين را دير يا زود خواهيد ديد؛ مضاف بر آنكه به مرور زمان دامنه مشكلات گستردهتر ميشود و آنها مجبورند كه اين تقابلها را ايجاد كنند.»
اين موضوع آنقدر روشن و واضح است كه حتي مهدي چمرانِ اصولگرا هم آن را انكار نميكند و ميگويد: «هرچند اختلافنظر و اختلافسليقه هميشه وجود دارد اما اين اختلافات را بايد براي رسيدن به اهداف بزرگتري كنار گذاشت و نبايد به بدنه و پيكره يك اجتماع و وحدت آسيب زد.» موضوعي كه ابوالقاسم رئوفيان، ديگر كنشگر سياسي اصولگرا نيز بر آن صحه گذاشته است.
همزمان حسن رسولي نيز به عنوان يكي از چهرههاي فعال در جناح چپ، كه پيش از انتخابات، رياست ستاد انتخابات شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان را برعهده داشت، در رابطه با پيروزي اصولگرايان ميگويد: ليست ۳۰ نفره اصولگرايان در حوزه انتخابيه تهران با توجه به مواضع منتخبان به نظر ميرسد بيش از آنكه حاصل تمركز روي مشتركات فكري و گروهي باشد، به نوعي حاصل دادوستدهاي سياسي ميان احزاب و گروههاي سياسي اصولگرا است. اين تركيب در بطن و متن خود تعارضات بسيار جدي دارد كه ميتوان آن را در تضادهاي فكري نفر اول اين ليست، محمدباقر قاليباف و نفر سوم يعني مرتضي آقاتهراني مشاهده كرد.» او ادامه ميدهد: «بر اين اساس به نظر ميرسد قبل از پايان موعد تبليغات، اين جريان اقدام تاكتيكي مهمي انجام داده است. به ويژه كه دو عامل شانس ورود آنها به مجلس را بيشتر كرد. عامل نخست، مصوبه مجلس نهم بود كه حد نصاب ورود به مجلس را كه پيش از آن حداقل كسب ۲۵ درصد از آراي حوزه انتخابيه بود را به ۲۰ درصد كاهش داد. اتفاق دومي كه اتفاقا اصولگرايان پيشتر هم از آن بهره بردند، كاهش بيسابقه مشاركت مشخصا در تهران و غيبت قريب به ۷۸(74) درصد واجدان بود كه طبيعتا در چنين شرايطي آراي اخذشده به سبد آنها رفت.»
اين عضو شوراي شهر تهران همچنين ميگويد: «نميتوان به درستي مواضع راهبردي مجلس يازدهم را پيشبيني كرد زيرا بايد صبر كنيم تا روابط گروهها و افرادي كه وارد مجلس شدند، روشنتر شود و ببينيم كه نهايتا اين مجلس چه سمتوسويي انتخاب خواهد كرد. فقط اميدوارم كه اين يكدستي نسبي به دست آمده در مجلس يازدهم آغازگر دوره 8 ساله ۸۴ تا ۹۲ براي كشور نباشد.»
البته اختلافات داخلي اصولگرايان و يكدستي پارلمان تنها چالش مجلس يازدهم نخواهد بود؛ بلكه شكافي كه از درون نمايندگاني كه 20 درصد آرا را به خود اختصاص دادهاند با جامعه بيشتر از گذشته خواهد بود؛ بهطوري كه بسياري از تحليلگران معتقدند همين فاصله ميتواند موجبات اعتراضات مردمي را بيشتر از آنچه از سال 96 شاهدش بوديم، تكرار كند.
عزمي راسخ براي فتح سنگر به سنگر
بماند كه پيروزي در يك رقابت نابرابر نصيب و قسمتشان شد اما برايشان آنقدر شيرين بود كه به فكر فتح سنگر بعدي يعني 1400 باشند. اصولگرايان كه در چند انتخابات قبلي نتوانسته بودند هيچگونه پيروزي و توفيقي به دست بياورند، حال با كسب اكثريت كرسيهاي «خانه ملت» در كمين فتح خيابان «پاستور» نشستهاند و مهدي چمران صراحتا اين پيروزي را مقدمهاي براي پيروزي در انتخابات 1400 ميداند. او گفته است: «قاعدتا دولت و شوراي شهر نيز عملكردي مشابه مجلس داشتند. راي بالاي آقاي قاليباف عكسالعملي نسبت به كارهاي شوراي شهر فعلي و نارضايتي از آن بود؛ چون مردم ديدند كه در دوران ايشان چقدر كار انجام ميشد و حالا خبري نيست و قاعدتا در انتخابات بعدي هم تاثيرگذار خواهد بود.»
هرچند عباس عبدي اصلاحطلب نگاهي متفاوت دارد و معتقد است سكه اصولگرايان تا 1400 چرخهاي بسياري خواهد خورد: «اگر اصولگرايان با همين شرايط به ۱۴۰۰ برسند، آن زمان مينشينيم و در مورد آن صحبت ميكنيم؛ اين سكهاي كه بالا انداخته شده است تا ۱۴۰۰ دهها بار چرخ ميخورد و جابهجا ميشود تا به زمين برسد. بنابراين بايد منتظر ماند و ديد آيا اساسا تا آن زمان ميتوانند از اين موضع عبور كنند يا خير؟!»