• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4598 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۰ اسفند

بهرام اميراحمديان در گفت‌وگو با «اعتماد»:

قلمروخواهي و توسعه‌طلبي كار دست اردوغان مي‌دهد

شهاب شهسواري

 

 

با مرگ 33 تن ديگر از نظاميان تركيه در خاك سوريه، وضعيت نبرد در استان ادلب ابعاد تازه‌تري پيدا كرده است. رجب طيب اردوغان، رييس‌جمهور تركيه اعلام كرده است كه همه نظاميان و تاسيسات نظامي سوريه را هدف مشروع تلقي مي‌كند و انتقام نظاميان كشته‌شده را مي‌گيرد. بهرام اميراحمديان، كارشناس مسائل اوراسيا و استاد دانشگاه معتقد است كه توسعه‌طلبي و قلمروخواهي دولت تركيه كه بر اثر مشاهده به آشوب در نظم جهاني و توسعه‌طلبي‌ها و كشورگشايي‌هاي قدرت‌هاي جهاني به آن ترغيب شده است، دردسرهاي زيادي براي اين كشور ايجاد خواهد كرد. در ادامه متن كامل گفت‌وگوي «اعتماد» را با بهرام اميراحمديان، كارشناس مسائل اوراسيا و دانشيار دانشكده مطالعات جهان دانشگاه تهران مطالعه مي‌كنيد:

 

چرا دولت تركيه در ماه‌هاي اخير تصميم گرفته است كه دخالت‌هاي نظامي فرامرزي خود را گسترش دهد و تا اين حد مستقيم در خاك سوريه وارد عمل شده است؟

بايد ابتدا با ديدگاه وسيع‌تري به شماي ژئوپوليتيك جهان امروز نگاه كرد. بسياري از رويدادهايي كه در حال حاضر رخ مي‌دهند، ريشه در رويدادهاي دهه‌هاي گذشته دارند. جهاني كه ما در آن زندگي مي‌كنيم محصول شرايط بعد از جنگ سرد است. بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، روسيه به اين نتيجه رسيد كه امنيت خود را در چارچوب مرزهاي اتحاد جماهير شوروي پيگيري كند. در نتيجه علي‌رغم به رسميت شناخته شدن روسيه در مرزهاي فدراسيون روسيه، اين كشور به تدريج دستيازي به ديگر قلمروهاي پيرامون خود را آغاز كرد. از جمله اشغال بخش‌هايي از خاك گرجستان در سال 2008 و ضميمه كردن كريمه از خاك اوكراين به خاك روسيه در سال 2014، اقداماتي بود كه روس‌ها جهت گسترش سرزميني خود انجام دادند. اما اين اقدامات فقط منحصر به مسكو نبود، از آغاز قرن بيست و يكم، ايالات متحده امريكا هم در سال‌هاي 2001 و 2003 اقدام به اشغال افغانستان و عراق كرد.

رجب طيب اردوغان، رييس‌جمهور تركيه، به اين فكر افتاد كه خيلي پيش از آنكه روسيه يا بريتانيا به امپراتوري يا ابرقدرت تبديل شوند، كشور او بود كه در قرون 13 و 14 ميلادي، يكي از بزرگ‌ترين امپراتوري‌هاي جهان را اداره مي‌كرد. تركيه جديد، محصول شكست در جنگ جهاني اول در دو دهه ابتداي قرن بيستم بود. در نتيجه اردوغان، ايده‌هايي مانند جهان ترك و مجموعه كشورهاي ترك‌زبان را پيگيري كرد و وقتي احساس قدرت بيشتري كرد، تصميم گرفت كه اگر مستقيما نمي‌تواند قلمروي خود را با اشغال نظامي ديگر كشورها گسترش دهد، دست كم مناطق پيراموني را به حوزه نفوذ خود تبديل كند.

چرا تركيه علاقه‌مند نيست كه ثبات و امنيت به منطقه شمال سوريه بازگردد و دولت مركزي تسلط كامل بر اين مناطق داشته‌باشد؟

استان ادلب، بخشي از خاك سوريه است كه با استان هاتاي در تركيه مرز دارد. استاني كه در تركيه از آن با عنوان هاتاي ياد مي‌شود، يك باريكه در جنوب تركيه است كه مي‌توان گفت ميان استان ادلب سوريه و درياي مديترانه محاصره شده است. تركيه نگران اين است كه اگر دولت مركزي سوريه قدرت بگيرد و دوباره بتواند بر ادلب مسلط شود، ممكن است قدرت بگيرد و حتي براي ادعاي مالكيت استان هاتاي تلاش كند. نقشه‌هاي منتشره در سوريه در دهه 1990، استان هاتاي را بخشي از خاك اين كشور تصوير مي‌كردند. اين اختلاف ارضي، سابقه‌اي طولاني دارد، تا جايي كه در سوريه، منطقه استان هاتاي را استان اسكندرون سوريه مي‌نامند. نگراني ديگر تركيه اين است كه اگر نتواند با تغييرات منطقه پيش برود، نه‌تنها استان هاتاي به خطر مي‌افتد، بلكه ممكن است مناطق كرد‌نشين در جنوب شرقي تركيه تحت تاثير تحولات سوريه كه احتمال همكاري و سازش كردهاي سوريه با دولت مركزي سوريه و كسب خودگرداني يا نوعي خودمختاري، موجب تقويت موضع كردهاي تركيه شود. هويت كردهاي تركيه هم بارها از سوي اتحاديه اروپا مطرح شده است و در دوره‌اي يكي از پيش‌شرط‌هاي اتحاديه اروپا براي ادامه گفت‌وگوهاي عضويت بود. از همان ابتداي بحران سوريه، دولت تركيه با اين نگراني‌ها دست و پنجه نرم مي‌كرد. سال 2014، به دليل همين نگراني‌ها بود كه بحران در روابط دو‌جانبه مسكو و آنكار شروع شد. در آن دوران اردوغان تصور مي‌كرد كه اگر از سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (NATO) كمك بخواهد، كشورهاي عضو اين پيمان در برابر روسيه، از تركيه حمايت خواهند كرد. اما اين تصور به حقيقت نپيوست به زودي فروپاشيد و اعضاي ناتو اين خواست تركيه را رد كردند و حاضر به حمايت نظامي از تركيه نشدند. از آن زمان تاكنون رجب طيب اردوغان تلاش كرده است تا راسا وارد عمل شود. از يك طرف تلاش مي‌كند تا قدرت خود را در داخل كشور به حداكثر برساند. در اين راستا دولت اردوغان با ترويج ملي‌گرايي تركي، تلاش مي‌كند تا وحدت را در كشور حول محور ملي‌گرايي ايجاد كند. در عرصه بين‌المللي هم تركيه تلاش كرده است اتحاديه كشورهاي ترك زبان را شامل 4 كشور آسياي مركزي، جمهوري آذربايجان در قفقاز را فعال‌تر كند.

افزايش حضور نظامي در سوريه با اقدام تركيه براي اعزام نيرو به ليبي همزمان شده است. تصور مي‌كنيد كه آيا اين دو مساله با هم ارتباط داشته‌باشند؟

سال 2011 كنفرانسي در تركيه به نام كنفرانس سه دريا برگزار شد. كارشناسان زيادي از كشورهاي مختلف در سه منطقه حوزه مديترانه، حوزه درياي سياه و حوزه درياي خزر در اين كنفرانس شركت كرده‌ بودند. در آن دوران احمد داوداوغلو، وزير خارجه تركيه بود كه رويكرد موسوم به «عمق استراتژيك» را در سياست خارجي پيگيري مي‌كرد. در اين كنفرانس از كشورهاي مختلفي از جمله مصر، سوريه و ليبي هم حضور داشتند و مقام‌هاي تركيه، تشريح مي‌كردند كه چگونه قصد دارند در ميان سه درياي سياه، مديترانه و خزر به يك قدرت منطقه‌اي موثر تبديل شوند. در ميان مقام‌هاي تركيه به‌ويژه شخص اردوغان ادعا مي‌شود كه تركيه بزرگ‌تر از خاك جغرافيايي كنوني جمهوري تركيه است. اين شكل از تفكر را قلمروخواهي يا تريتورياليسم مي‌نامند. رويكردي كه به نظر نگران‌كننده مي‌رسد. شكل تفكرات كنوني در تركيه، گاهي ناظران را به ياد نظريات ژئوپوليتيك فردريش راتزل آلماني مي‌اندازد، متفكري كه نظريه زنده بودن و پويايي جغرافيايي كشورها را مطرح كرد و مرزهاي ثابت را به چالش كشيد و نظريات او بعدا بنياد توسعه‌طلبي حكومت نازي‌ها در آلمان شد. راتزل معتقد بود كه كشورها موجوداتي زنده هستند كه ممكن است رشد كنند و نياز به سرزمين‌هاي بيشتري داشته‌باشند.

فكر مي‌كنيد تركيه بتواند در شرايط كنوني سرزمين‌ها و نفوذ خود را افزايش دهد؟

آقاي اردوغان قافيه را باخته است. روز به روز ادعاي نفوذ تركيه وسيع‌تر مي‌شود، از چين گرفته تا بالكان از آسياي غربي گرفته تا شمال آفريقا، تركيه خود را صاحب نظر، داراي نفوذ وذي‌نفع تلقي مي‌كند، در چين، دولت تركيه خود را متولي و قيم اقليت مسلمان اويغور معرفي مي‌كند، در بالكان، تركيه در مورد مسائل آلباني دخالت مي‌كند، در سوريه و ليبي شاهد دخالت مستقيم نظامي تركيه هستيم. اما توان بالفعل تركيه در اين حد نيست. در حوزه اتحاد كشورهاي ترك‌زبان، بيش از آنكه به نظر برسد تركيه به عنوان يك قدرت محوري، پنج كشور قفقاز و آسياي ميانه را دور خود جمع كرده است، به نظر مي‌رسد كه برعكس تركيه است كه به اين پنج كشور و تاييد آنها نياز دارد.

متاسفانه روند وقايع سياسي در تركيه، در جهت مناسبي حركت نمي‌كند. از زمان تغيير ساختار نظام سياسي در تركيه، دولت اردوغان در حال تبديل شدن به يك شبه‌ديكتاتوري تماميت‌خواه است، كه به جاي ايجاد وحدت در خاك اين كشور، تشتت افزايش يافته است. شايد اردوغان بخشي از ملي‌گرايان را به پايگاه راي خود نزديك كرده‌باشد، اما فراموش نكنيم كه كردها، به دليل سركوب‌هاي سال‌هاي اخير به‌شدت از حكومت اردوغان ناراضي هستند و همزمان بعد از كودتاي نافرجام 2016، شايد بتوان گفت به اندازه تعداد كارمندان و مديران حكومت تركيه، تاكنون از نهادهاي مختلف اين كشور از ارتش و قوه قضاييه گرفته تا دانشگاه‌ها و مدارس، نيروهايي را به اتهام نزديكي به فتح‌الله گولن، از كار بركنار كرده است. اين مخالف‌سازي‌ها اكنون يك لشكر بزرگ از مخالفان اردوغان را در تركيه ايجاد كرده است. در نتيجه اين مشكلات در داخل تركيه، جنگ در ادلب ديگر فراتر از يك نبرد حيثيتي يا قدرت‌نمايي خارجي براي تركيه است. در واقع اردوغان درون تركيه احساس ناامني مي‌كند و مجبور است كه با هر خطر امنيتي در مرزها با خشونت و شدت مقابله كند.

اين ماجراجويي‌هاي نظامي در خارج از مرزهاي تركيه، چه اثراتي بر آينده تركيه و منطقه غرب آسيا دارد؟

شاهديم كه شكلي از قلدرمآبي در حال باب شدن در فضاي بين‌المللي است. تبعات اقداماتي شبيه به آنچه روسيه در برابر اوكراين انجام داد، مي‌تواند به يك رويه خطرناك بين‌المللي منجر شود. تبعات چنين اقداماتي را امروز در سوريه مي‌بينيم و فردا ممكن است شاهد اقدامات نظامي هند در منطقه كشمير يا حتي تلاش چين براي بازگرداندن تايوان باشيم. اين شكل از قلمروخواهي كه در جهان امروز شاهد آن هستيم، رويه خطرناكي است كه مي‌تواند ثبات بين‌المللي را به هم بزند. به نظر من ملت‌هاي جهان بايد به دولت‌هاي‌شان فشار بياورند كه از اين تفكرات دست بكشند. كساني كه در تركيه ممكن است از اقدامات توسعه‌طلبانه حكومت‌شان استقبال كنند و وقتي اردوغان مي‌گويد تركيه فقط محدود به خاك تركيه نيست، او را تحسين مي‌كنند، بايد متوجه شوند كه عواقب چنين تفكري، در نهايت دامن خود آنها را خواهد گرفت.

راه‌حلي براي اوضاع كنوني ادلب وجود دارد؟

واقعيت اين است كه از يك سو فشار داخلي در تركيه براي جلوگيري از ورود تركيه به جنگ فرامرزي و از سوي ديگر اتحاد در جامعه جهاني براي تحت فشار گذاشتن روسيه، تركيه و سوريه براي پايبند ماندن به معاهدات قبلي مي‌تواند موثر باشد.

تركيه تهديد كرده است كه مرزهاي خود را به روي پناه‌جويان سوري باز خواهد كرد تا به اروپا بروند. فكر مي‌كنيد اين تهديد تا چه اندازه در تحت فشار گذاشتن اروپا و ناتو براي حمايت از تركيه در جنگ ادلب موثر باشد؟

به اعتقاد من اين تهديد خلاف قوانين بين‌المللي است. قطعا اروپايي‌ها با اين تصميم مقابله خواهند كرد. همان‌گونه كه تركيه مي‌تواند بگويد مرزهاي خود را براي خروج پناه‌جويان باز مي‌كند، كشورهاي اروپايي هم حق دارند كه بگويند مرزهاي خود را بر روي ورود هر فردي از تركيه مي‌بندند. بگذريم كه چنين تصميمي عواقب غيرانساني هم در پي دارد. به هر حال بخش بزرگي از مسير مهاجرت پناه‌جويان در درياي مديترانه است كه يك مسير بسيار خطرناك و مهلك است كه تاكنون ده‌ها هزار پناه جو در آن جان باخته‌اند. اروپايي‌ها ممكن است از اين تهديدات بترسند، اما قطعا در مقابل اين تهديد كوتاه نمي‌آيند، بلكه تلاش مي‌كنند تا تركيه را وادار كنند تصميمش را تغيير بدهد.

تركيه در عين حال در شرايطي نيست كه درخواست حمايت از ناتو داشته‌باشد. شايد ناتو به شكل نمادين، به دليل مخالفت بنيادين با روسيه، حمايت‌هاي سياسي و لفظي از تركيه مطرح كند، اما قطعا در شرايط كنوني حاضر به دخالت نظامي مستقيم براي حمايت از تركيه نيست. اردوغان با خريد سامانه‌هاي پدافندموشكي اس-400 از روسيه، متحدان خود در ناتو را بسيار ناراحت كرده است، آنها معتقدند كه تركيه به تعهداتش در ناتو پايبند نبود. اردوغان نمي‌تواند همزمان هم روسيه را راضي نگه دارد و هم ناتو را. اقدامات اخير اردوغان، بسيار غيرحرفه‌اي است و از يك سياستمدار باسابقه مانند او بعيد بود. او حرف‌هايي مي‌زند كه در چارچوب حقوق بين‌الملل جايي ندارند و اقداماتي انجام مي‌دهد كه ثبات و امنيت بين‌المللي را تحت تاثير قرار مي‌دهد. تمام رويدادهايي كه در سوريه رخ مي‌دهد، مسائلي است در داخل مرزهاي اين كشور، اگر قرار بر اين باشد كه كسي در اين مسائل دخالت كند، بر اساس حقوق بين‌الملل اين شوراي امنيت سازمان ملل متحد است كه بايد تصميم بگيرد، نه اينكه يك كشور همسايه، رأسا وارد عمل شود و تشخيص بدهد كه وارد عمل شود.

آيا امريكا هم در بحران كنوني ادلب نقشي دارد؟ تصميم امريكا به عقب‌نشيني از شمال سوريه، نقشي در ترغيب اردوغان به دخالت در اين كشور داشت؟

سطح حضور امريكا در سوريه، قبل از تصميم به عقب‌نشيني هم چندان گسترده نبود. در واقع نيروهاي امريكايي در سوريه توان عملياتي چنداني نداشتند. ممكن است از لحاظ سياسي بتوان گفت كه بعد از اعلام تصميم امريكا به عقب‌نشيني نيروهايش، آنكارا اين مساله را بهانه كرد كه امنيتش به خطر افتاده است و به نوعي مي‌خواست حمايت امريكا را از ماجراجويي خودش جلب كند. اما امريكايي‌ها هم دست تركيه را خوانده‌اند.

فكر مي‌كنيد در آينده نزديك احتمال كاهش تنش‌ها در ادلب وجود دارد؟

بعيد مي‌دانم. با اعزام نيروهاي بيشتر تركيه به ادلب، اوضاع پيچيده‌تر مي‌شود. روسيه و سوريه هم اقدامات تركيه را محكوم كرده‌اند. وقتي كه 33 نظامي تركيه در عملياتي در ادلب كشته‌شدند، روس‌ها گفتند كه تركيه به آنها اطلاع نداده‌بوده است كه اين نظاميان در جمع گروه‌هاي تروريستي حاضر هستند و هشدار داد كه تركيه بايد نظاميان خود را در محل پايگاه‌هاي ديدباني محدود كند. مشكلات اردوغان در سوريه و در ليبي افزايش پيدا خواهد كرد.

آيا امكان دارد كه روسيه و تركيه در ادلب مستقيما رو در روي يكديگر قرار گيرند؟

روسيه در حال حاضر نيروي زميني در ادلب ندارد. عمليات روسيه شامل پشتيباني هوايي و عمليات مستشاري نظامي است. عمليات زميني را ارتش سوريه انجام مي‌دهد. اكنون ارتش سوريه، قدرت بيشتري پيدا كرده و فراموش نكنيم كه يك قانون هميشگي جنگ اين است كه وقتي يك كشور از مرزهاي خود عبور مي‌كند و نظاميانش را به خاك كشور ديگر مي‌فرستد، انگيزه نظامي متجاوز بسيار كمتر از انگيزه نظاميان دفاع‌كننده است. به اضافه اينكه ارتش سوريه، خيلي بهتر از تركيه از وضعيت ميدان جبهه نبرد باخبر است، چرا كه در سرزمين خودش مي‌جنگند. اين شرايط باعث مي‌شود كه تصور كنيم حريف اصلي تركيه در ادلب، ارتش سوريه است، نه روسيه. تركيه مستقيما در مقابل روسيه قرار نمي‌گيرد، اما به صورت غيرمستقيم مقابل هم قرار مي‌گيرند.


درواقع اردوغان درون تركيه احساس ناامني مي‌كند و مجبور است كه با هر خطر امنيتي در مرزها با خشونت و شدت مقابله كند.

تهديد تركيه به باز كردن مرزها براي فرستادن مهاجران به اروپا، خلاف قوانين بين‌المللي و غيرانساني است.

تركيه مستقيما در مقابل روسيه قرار نمي‌گيرد، اما به صورت غيرمستقيم با اين كشور درگير شده است.

بسياري از ميراث‌داران امپراتوري‌ها و ابرقدرت‌هاي پيشين جهان، بعد از پايان جنگ سرد به اين فكر افتادند كه از فترت نظم جهاني براي احياي قدرت امپراتوري‌هاي پيشين خود استفاده كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون