اشاره: امريكا به نقض عهد مشهور است و خصوصا از وقتي ترامپ ساكن كاخ سفيد شده كمتر پيماني است كه امريكا خود را متعهد به رعايت مفادش دانسته باشد.با اين حال از همين الان كه هنوز جوهر توافق خشك نشده امريكاييها پيشبيني ميكنند كه طالبان به عهد خود وفا نكند. جداي از داوري درباره اين پيشبيني خوب است كه مردم منطقه با رويكرد كارشناسان امريكايي در اين خصوص آشنا شوند و در جريان تحليل و پيشبيني آنها قرار گيرند.
شنبه هفته گذشته، ايالات متحده و طالبان به آتشبسي يك هفتهاي دست يافتند و قرار شد در صورت موفقيت تا پايان ماه يك پيمان صلح امضا كنند (پيماني كه روز گذشته امضا شد) براي بسياري اين ميتواند به معناي پايان جنگ امريكا در افغانستان باشد؛ جنگي كه ممكن است پس از حداقل 18 سال سرانجام به پايان برسد. اما اين يك باور غلط خطرناك است. زلماي خليلزاد، فرستاده ويژه دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا در امور افغانستان مصمم به اجراي توافقي با طالبان است كه فقط كافي است تا پاييز سال جاري ميلادي كه زمان برگزاري انتخابات رياستجمهوري امريكاست، دوام پيدا كند.
در دو سال آخر فعاليتم در سازمان سيا، رييس بخش ضدتروريسم در جنوب و جنوب غربي آسيا بودم كه شامل افغانستان و پاكستان ميشود. من همچنين پدري هستم كه در طول دو عمليات نيروي دريايي امريكا در افغانستان نگران پسرم بودم و شبهاي زيادي را بيخوابي كشيدم. هيچ كس بيشتر از من خواهان صلح نيست. اما من مانند آنهايي كه وعده «كاهش خشونت» هفت روزه را ميدهند، به اين ماجرا خوشبين نيستم. من حتي باور ندارم كه طبق گفته وينستون چرچيل، ما به «پايان آغاز» رسيده باشيم. به نظر من موانع رسيدن به صلح به قدري زياد و بزرگ است كه شانس برقراري يك توافق صلح معنادار و دائمي را به شدت كاهش ميدهد. اولين مورد اين است كه رهبر طالبان به يك دليل مهم انگيزهاي براي پايبندي به توافق با امريكا ندارد؛ طالبان معتقد است كه در حال پيروزي است. طالبان توانسته است با موفقيت دولت را در حوزه كنترل مناطق روستايي به چالش بكشد و با اين كار به مسيرهاي لازم براي رساندن تجهيزات به مناطق شهري بزرگ دست يابد و با اينكه دولت مركزي ميتواند ادعا كند حمايت بخش بزرگتري از كل جمعيت افغانستان - عمدتا مردم شهرهاي بزرگ- را در اختيار دارد، اما طالبان همچنان به گسترش سرزمينهاي تحت حاكميت خود ادامه ميدهد. انتخابات بحثبرانگيز اخير نيز دولت اشرف غني، رييسجمهور افغانستان را با بحران سياسي بزرگي روبهرو كرده است. پس از اعلام نتيجه انتخابات هم غني و هم رقيب اصلياش عبدالله عبدالله ادعاي پيروزي كردند. عبدالله تهديد كرده است اگر او را به عنوان رييسجمهور معرفي نكنند دولتي موازي تشكيل خواهد داد. علاوه بر اين به نظر ميرسد دولت ترامپ نيز مصمم است تعداد نيروهاي امريكايي را از 14 هزار به 8 هزار نيرو كاهش دهد، حتي اگر طالبان به اين اقدام امريكا پاسخ متقابل ندهد. با اين شرايط چرا طالبان بايد به توافقي پايبند بماند كه جلوي دستيابي آن را به قدرت ميگيرد؟ همه چيز به نفع طالبان است.رهبران طالبان شاهد مقاومت قابل توجهي از سوي اعضاي اين گروه در برابر توافق با امريكا هستند. واشنگتن اصرار داشت طالبان وارد مذاكره با دولت مورد حمايت امريكا در كابل شود و به اندك نيروهاي امريكايي اجازه دهد براي مقابله با تروريستهاي داعش و القاعده در افغانستان باقي بمانند. اما سخت بتوان باور كرد كه رهبران طالبان موفق شوند جنگجويان و هواداران خود را پس از سالها انتقاد از دولت «دستنشانده امريكا» و اصرار بر خروج همه نيروهاي خارجي از خاك افغانستان، راضي به پذيرش چنين شرايطي كنند. رهبران طالبان ميدانند اعطاي هر يك از اين امتيازات به امريكا ميتواند كنترل آنها بر كل گروه را به خطر بيندازد و باعث فروپاشيشان شود. صرف مذاكره با طالبان با توجه به ماهيت متكثر، غيرمتمركز و چندپاره اين گروه يك خيانت محسوب ميشود. افغانستان از ديرباز به دست جنگسالاران محلي اداره شده است كه به هيچ ايدئولوژي، رهبر يا آرمان به خصوصي وفادار نبودهاند. حتي امروز نيز اين رهبران محلي حاكميت مركزي را رد ميكنند، خواه دولت كابل باشد يا طالبان. در مورد خود طالبان نيز اوضاع به همين منوال است. اين گروه كه عمدتا از جنگجويان پشتو تشكيل شده داراي گروههاي جغرافيايي و قبيلهاي متعددي است و رهبري آن براي حفظ انسجام ميان اين گروهها با مشكلات زيادي روبهروست. مولوي هيبتالله آخوندزاده، در راس هرم طالبان قرار دارد. او يك رهبر مذهبي تندرو از مقر جنوبي طالبان در شهر قندهار است و سالها به عنوان يكي از اعضاي ارشد دادگاههاي اسلامي اين گروه فعاليت كرده است. رهبري او به لطف اعتبار و روابط مذهبي اوست و نه توانمنديهاي نظامياش. آخوندزاده را به عنوان رهبري ميشناسند كه بين اعضا وحدت و اتفاق نظر به وجود ميآورد و تمايلي به پذيرفتن ريسك ندارد. يكي از معاونان او ملامحمد يعقوب فرزند بنيانگذار طالبان ملامحمد عمر است. ملايعقوب كه اكنون 30 ساله است رهبري شوراي طالبان در شهر كويته پاكستان را بر عهده دارد و بر فعاليتهاي گروه در مناطق پشتو نشين جنوبي و غربي افغانستان نظارت دارد. اما او تجربه جنگ را ندارد و بعيد است پيروان وفادار پدرش صرفا به خاطر ژن خوب از او حمايت كنند.
سراجالدين حقاني، رهبر شبكه حقاني كه شوراي طالبان در شهر پيشاور را رهبري ميكند يكي از سران طالبان است كه بيشترين اعتبار را از نظر تجربه جنگي دارد. شبكه حقاني عملياتهايي را در شمال، شرق و مركز افغانستان ترتيب ميدهد. حوزه فعاليت اين گروه به وسيله كوهستان از پشتوهاي جنوب و تاجيكها و ازبكهاي شمال افغانستان جدا شده است. قدرت جنگجويان، منبع مالي و تواناييهاي جنگي شبكه حقاني به ويژه مهارت آنها در بمبگذاريهاي انتحاري و آدمربايي كه به لطف همكاريشان با القاعده به دست آمده يكي از مهمترين علل موفقيت طالبان بوده است.
حقاني هفته گذشته مقالهاي را در نيويورك تايمز به چاپ رساند و در آن اعلام كرد كه آماده است توافق صلح با امريكا را بپذيرد. شبكه حقاني مستقلترين و موثرترين نيروي نظامي طالبان است. رهبران طالبان با انتخاب حقاني به عنوان نويسنده آن مطلب احتمالا قصد داشتند هم به غرب و هم به رهبران طالبان در ميدان جنگ پيامي را بفرستند.
چالش ديگري كه پايبندي به يك توافق صلح واقعي را دشوار ميكند اعضاي تيم مذاكره كننده طالبان در دفتر قطر است. اين اعضا با رهبران اصلي طالبان فاصله زيادي دارند و به هيچ وجه مورد احترام آنها نيستند. مذاكره كننده اصلي، شيرمحمد عباس استانكزي يكي از سياستمداران با سابقه طالبان بوده و در عمرش جنگجو نبوده است. وي در اواخر دهه 90 ميلادي سمت معاون وزير خارجه طالبان را بر عهده داشت تا اينكه پس از اختلاف با رهبران گروه از اين سمت خلع شد. رييس مذاكره كنندگان، معاون سابق ملاعمر يعني ملاعبدالغني برادر است كه داشت در زنداني در پاكستان ميپوسيد تا اينكه امريكا احتمالا به دليل حمايت او از مذاكرات در اواخر سال 2018 ترتيب آزادياش را داد.
عامل محرك اين مذاكرات صلح چيست؟ به نظر ميرسد پاسخ دونالد ترامپ باشد كه قول داده حضور امريكا در افغانستان را به پايان برساند و آزادي گروگانهاي امريكايي را نيز به اولويت خود تبديل كرده است. زلماي خليلزاد، فرستاده ويژه دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا در امور افغانستان مصمم به اجراي توافقي با طالبان است كه فقط كافي است تا پاييز سال جاري ميلادي كه زمان برگزاري انتخابات رياستجمهوري امريكاست، دوام پيدا كند. خليلزاد كه ظاهرا تمايل دارد در دوره دوم رياستجمهوري ترامپ به مقام وزارت خارجه برسد، ماه نوامبر سال گذشته اشرف غني، رييسجمهور افغانستان را وادار كرد انيس حقاني برادر كوچكتر سراجالدين حقاني را به همراه دو عضو ديگر شبكه حقاني در ازاي رهايي دو اسير غربي اين گروه آزاد كند. اين تبادل زنداني را قدم اول و مهمي در راستاي احياي مذاكرات ميدانند، اما چيزي كه باعث شد مذاكرات صلح با شكست روبهرو شود، اين بود كه يكي از بندهاي اصلي اين تبادل زنداني يعني آتشبس در ولايت زابل هيچگاه محقق نشد.
همه اينها به آن معناست كه طالبان با ترك اين توافق چيز زيادي را از دست نميدهد و با كاهش تعداد نيروهاي امريكايي نيز چيز زيادي به دست نميآورد. نكته مهم اين است كه برخي نيروهاي امريكايي كه قرار است از افغانستان خارج شوند از جمله مربياني بودند كه بهترين نيروهاي دولت افغانستان، يعني يگان ويژه افغان را تربيت كردهاند. اين كماندوها در آزادسازي شهرهاي اشغال شده افغانستان نقش بسزايي ايفا كردهاند. بياثر كردن آنها يكي از اهداف اصلي رهبران جنگي طالبان و شبكه حقاني است. من نميگويم كه امريكا بايد نيروهاي خود را تا ابد در افغانستان نگه دارد، اما قطعا براي دستيابي به صلح پايدار و واقعي راههاي بهتري هم وجود دارد، از جمله اينكه با افغانستان مثل يك كشور چند پاره برخورد كنيم و با رهبران و جنگسالاران طالبان در هر يك از مناطق اين كشور به توافقهاي جداگانه برسيم. هيچ كس بيشتر از ما كه دوستان خود را در ميدان جنگ افغانستان از دست دادهايم، خواستار صلح پايدار در اين كشور نيست. اما نميتوان باور كرد كه طالبان در شرايط كنوني حاضر به اعطاي چنين امتيازاتي شود؛ هر قدر هم كه رهبران واشنگتن نسبت به اين توافق خوشبين باشند. «كاهش خشونت» يك هفتهاي اسمش آتشبس نيست و توافقي كه براي يك طرف امتيازي به ارمغان نياورد، نميتواند منجر به صلح واقعي شود.
منبع: نيويورك تايمز / ترجمه: هديه عابدي
*داگلاس لاندن به مدت 34 سال كارمند سازمان اطلاعاتي امريكا (سيا) در منطقه غرب و جنوب آسيا بود.
طالبان با ترك اين توافق چيز زيادي را از دست نميدهد و با كاهش تعداد نيروهاي امريكايي نيز چيز زيادي به دست نميآورد. نكته مهم اين است كه برخي نيروهاي امريكايي كه قرار است از افغانستان خارج شوند از جمله مربياني بودند كه بهترين نيروهاي دولت افغانستان، يعني يگان ويژه افغان را تربيت كردهاند. اين كماندوها در آزاد سازي شهرهاي اشغال شده افغانستان نقش بسزايي ايفا كردهاند.
بي اثر كردن آنها يكي از اهداف اصلي رهبران جنگي طالبان و شبكه حقاني است.