پس از هشدارهای متعددی که کارشناسان محیطزیست در مورد آسیبهای جدی ناشی از افزایش جمعیت سگهای بدون صاحب در زیستگاههای حیاتوحش مطرح کردند، باز هم ابعاد جدیدی از این مساله پدیدار شده است. در بهمن ماه سال جاری، نخست یک دختربچه گلفروش در خیابانهای شهرری و سپس یک پسربچه زاهدانی اهل میبد، مورد حمله سگهای بدون صاحب قرار گرفتند. حضور سگهای بدون صاحب یک نمونه از دستکاریهای انسانی در طبیعت و در اصل یکی از مهمترین چالشهای کنونی نهتنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهاست. آیا باید نگران افزایش جمعیت سگهای بدون صاحب بود؟ در این مقاله تلاش کردهایم تا با بررسی مطالعات گوناگون، اهمیت مساله را تشریح کنیم.
سگها و تاریخچه حضورشان در کنار انسان
گرگها (Canis lupus) نخستین حیواناتی بودند که توسط انسانها اهلی شدند و براساس تحقیقاتی که انجام شده، این اتفاق در حد فاصل ۱۵ هزار الی ۵۰ هزار سال پیش رخ داده است.
در حال حاضر سگها (Canis familiaris) به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
۱- سگهای آزادزی و ولگرد بدون صاحب
(Feral and free ranging)
۲- سگهای دارای صاحب
(Owned and completely dependent).
اما از نظر طبقهبندی جهانی، ۶ زیرگروه وجود دارد: ۱- سگ وحشی (Wild dog)
۲- سگ آموزش ندیده و غیراهلی (Feral dog)
۳- سگ رها و بیخانمان(Stray dog)
4- سگ خیابانی (Street dog)
۵-سـگروستایی (Village dog)
۶- سگ گله (Shepherd dog).
سگهای آزادزی و ولگرد (Feral dogs) را در ظاهر به سختی میتوان تشخیص داد. این سگها اشکال، اندازهها، رنگها و حتی زادآوریهای گوناگونی دارند. سگهای آزادزی از نظر رفتاری، نسبت به سگهای اهلی برخوردی کاملا متفاوت با انسان دارند. این سگها برخلاف تصور عموم معمولا رفتارهای بهشدت تهاجمی از خود نشان میدهند، حتی خرناس کشیدن و عوعو کردن آنها هم با سایر سگها متفاوت است و عادت به گاز گرفتن دارند.
سگهای آزادزی و ولگرد، بسیار مخفیکار هستند و در مواجهه با انسان بسیار هوشیارند و از آنجایی که اغلب هنگام غروب، شب و نزدیکیهای صبح فعال هستند، رفتارشان بیشتر شبیه سگسانان وحشی است. یکی از دلایلی هم که اغلب تولید مشکل میکنند، این است که عادت به جابهجاییهای گروهی و حملههای گروهی دارند. آنها از جادهها میگذرند و در مکانهای تولید زباله تجمع میکنند. اما سگهای نگهبان و سگهای گله دو مورد کاملا مجزا هستند. به عنوان مثال کانگالها (Kangals) از ژرمنشپردها در اصل سگهای نگهبان هستند که قابلیت شناسایی حیوانات شکارچی که دامهای گلهداران را تهدید میکنند، دارند. اما در مقابل سگهای گله مانند کولیها (Collies) نقش دیگری دارند. به عنوان مثال از آنها اغلب برای جابهجا کردن گله یا ساماندهی افراد گله استفاده میشود. هر دوي این سگها نیازمند آموزش هستند و اگر به درستی آموزش داده نشوند، میتوانند مشکلات متعددی را ایجاد کنند که متاسفانه در طبیعت ایران بهکرات شاهد این اتفاق و عدم آموزش صحیح سگهای نگهبان و گله بودهایم. برخلاف باور عموم، تحقیقات نشان میدهد که سگهای آموزش ندیده به دام، حیوانات وحشی و حتی انسان حمله میکنند.
مروری بر تحقیقات انجام شده
برآوردها نشان میدهد که در سراسر دنیا حدود يك میلیارد سگ زندگی میکند و افزایش تعداد سگسانان آزادزی و بدون صاحب
(Feral and free ranging) نگرانیهای رو به رشدی را ایجاد کرده است. بعد از موشها و گربهها، سگها سومین شکارچی هستند که توسط انسانها آن هم به بدترین شکل ممکن در برخی از قسمتهای دنیا به طبیعت معرفی شدهاند.
روزنامه (Independent) در گزارشی که ۱۳ ماه فوریه سال ۲۰۱۹ منتشر کرد، به نقل از اتحادیه جهانی حفاظت (آییوسیان) نوشت: «تخمین زده میشود که يك میلیارد سگ در سراسر جهان زیست میکنند و این در حالی است که آنها تقریبا ۲۰۰ گونه جانوری را در سراسر دنیا به خطر انداختهاند که از این میان برخی گونههای به شدت در معرض خطر انقراض هستند. بررسیها حاکی از آن است که از این ۲۰۰ گونه جانوری، ۳۰ گونه به شدت در معرض خطر (Critically Endangered)، ۷۱ گونه در معرض خطر (Endangered) و بیش از ۸۱ گونه در فهرست آسیبپذیر (Vulnerable) قرار دارند. بیش از نیمی از این گونهها پستاندار، ۷۸ گونه پرنده،
۲۲ گونه خزنده و ۳ گونه از دوزیستان هستند.»
ادواردو سیلوا رودریگز(Eduardo Silva-Rodriguez) نویسنده یک مقاله تحقیقاتی در کشور شیلی است که الگوهای فراوانی سگهای آزادزی را نسبت به دموگرافی جمعیت انسانی مورد بررسی قرار داده. او در مصاحبهاش میگوید: «شکارگری و آزار ناشی از سگها برای بخش اعظم پستانداران خشکیزی درشت جثه که در شیلی زیست میکنند، مستند شده است و از این میان میتوان به ۳ گونه از سگسانان و ۳ گونه از گوزنها اشاره کرد.» مقاله این محقق با نام «از حیوانات اهلی تا ولگرد» تاکید دارد که برای محدود کردن تاثیرات ناشی از سگهای بدون صاحب بايد هرچه سریعتر اقدامی صورت پذیرد.
در سال ۲۰۱۳ میلادی، 2 محقق به نامهای مک دونالد(Macdonald) و هاگس (Hughes) در مقالهای نوشتند: «سگهای ولگرد بر بقای ۲۱ گونه مهرهدار در معرض خطر تاثیر سوء داشتهاند.» در همین سال بود که کریستین دل آموره
(Christine Dell’ Amore) در مقالهای که در بخش اخبار محیطزیست نشنال جئوگرافی منتشر شد، به هشدار متخصصان در مورد نقش سگهای بدون صاحب در انتقال بیماری دیستمپر سگسانان (Canine Distemper) به ببرها اشاره و نوشت: «متاسفانه ببرها در شرایطی هستند که به اجبار به زیستگاههای کوچکتر رانده میشوند و همین مساله باعث شده که فضای بیشتری را با روستاییان و سگهای آنها تقسیم کنند. این در حالی است که بسیاری از این سگها حامل ویروس دیستمپر سگسانان (CDV) هستند. این یک بیماری مهلک است که معمولا در سگها یافت میشود اما در عین حال پستانداران کوچک جثه دیگر هم میتوانند حامل این ویروس باشند. بررسیهای
انجمن دامپزشکان حیات وحش جهانی که یک سازمان حفاظتی متعلق به کشور انگلستان است، نشان میدهد که این ویروس، ۱۵درصد از جمعیت تقریبا ۴۰۰تایی ببرهای سیبری در شرق روسیه را آلوده کرده و دستکم ۳ مورد تلفات برجا گذاشته.»
نویسنده این مقاله در ادامه صحبتهایش میافزاید: «براساس رفتارهای غیرعادی که از ببرها در جزایر اندونزیایی سوماترا گزارش شده نیز دانشمندان به حضور این ویروس نه تنها در این کشور بلکه حتی در سایر کشورها مشکوک هستند. برخی ببرهایی که پتانسیل آلودگی با این ویروس را دارند، توسط مردم در حالی دیده شدهاند که رفتارهای عجیبی از خود نشان داده یا حتی به جادهها و داخل روستاها آمدهاند. نخستین ببر مبتلا به دیستمپر در سال ۲۰۰۳ میلادی در پوکروفکا روسیه
(Pokrovka, Russia) شناسایی شد. این ببر درحالی مشاهده شد که به داخل یک شهر کوچک آمده و در وسط خیابان بیخیال نشسته بود. بررسیها نشان داد که این ببر به هیچ محرکی پاسخ نمیدهد و درنهایت با آزمایشهایی که کارشناسان روی آن انجام دادند، متوجه شدند که تست دیستمپر سگسانان مثبت است. این ببر ۶ هفته در اسارت نگهداری و درنهایت تلف شد. متخصصان بر این باور هستند که چنین رفتارهای عجیبی که در آنها نشانهای از ترس از انسان دیده نمیشود، احتمالا نشانهای از آسیب جدی مغز به واسطه ابتلا به دیستمپر است. این بیماری درنهایت با مشکلات تنفسی، اسهال، صرع و از دست دادن کنترل و نهایتا مرگ همراه خواهد بود. دانشمندان در دهه ۸۰ میلادی متوجه شدند که این ویروس برخلاف تصور عوام میتواند گربهسانان درشت جثه را هم مبتلا کند و نخستین نمونههای ابتلا در کالیفرنیا دیده شد. در دهههای اخیر ابتلای شیرهای پارک ملی سرنگتی هم نشان داد که ویروس میتواند به راحتی از سگهای اهلی دامداران به گربهسانان درشت جثه منتقل و فاجعه ایجاد کند، به طوری که سرنگتی در سال ۱۹۹۴ میلادی، یکسوم جمعیت شیرهایش را از دست داد. خوشبختانه گربهسانانی مانند ببر زندگی اجتماعی ندارند و به همین دلیل احتمالا دیستمپر نمیتواند از طریق آنها گسترش پیدا کند اما مساله اینجاست که آنها وقتی از سگها تغذیه میکنند، میتوانند به این بیماری مبتلا شوند و فاجعهای نظیر آنچه در سرنگتی رخ داد، قطعا این قابلیت را دارد که در میان جمعیتهای آسیبپذیر گربهسانان وحشی فاجعه ایجاد کند.»
در سال ۲۰۱۶ میلادی، تیم دوهرتی
(Tim Doherty) و همکارانش بار دیگر در مقالهای به این موضوع اشاره کرده و نوشتند: «انسانها، سگها را پس از گربهها و موشها به عنوان سومین شکارچیان مهاجم به طبیعت معرفی کردند. بیش از ۱۰۰ گونه جانوری در کل دنیا از حضور سگها در زیستگاههایشان تاثیر منفی پذیرفتهاند.» در سال ۲۰۱۷ میلادی نیز تحقیق دیگری انجام شد که نشان داد سگها در انقراض ۱۱ مهرهدار نقش داشته و پتانسیل بالقوه ایجاد خطر برای دستکم ۱۸۸ گونه در معرض تهدید را دارند.
تیم دوهرتی در سال ۲۰۱۹ به همراه۵محقق دیگر، مقالهای را در سایت حفاظت چاپ کردند که در این مقاله به تعداد گونههایی که به شکل منفی تحتتاثیر حضور سگها قرار گرفتهاند، پرداخته شده. در این ارزیابی انواع مختلف اثرات و مناطقی که در آنها مشکلات آشکاری رخ داده، مشخص شدهاند. این ارزیابی نشان داده که سگها در انقراض دستکم
۱۱ گونه مانند کلاغ هاوایی (Hawaiian Rail)
و اسکینگ یا سوسمار شنزی تونگا
(Tonga Ground Skink) نقش داشتهاند. سگها در عین حال ۱۸۸ گونه در معرض تهدید را شامل ۹۶ پستاندار، ۷۸ پرنده، ۲۲ خزنده و ۳ دوزیست را به صورت بالقوه تهدید میکنند که از این تعداد ۳۰ گونه به شدت در معرض خطر و ۲ گونه هم احتمالا منقرض شدهاند.
در این مقاله آمده که سگها برخلاف اینکه پراکنش تقریبا جهانی دارند اما در مناطقی که جمعیتهای متمرکزتری از سگهای بدون صاحب وجود دارد، احتمال تهدید گونههای جانوری هم بیشتر است. در این میان جنوب شرقی آسیا، امریکای جنوبی، امریکای مرکزی و کارايیب هر کدام ۲۸ تا ۳۰ گونه در معرض تهدید دارند که تحتتاثیر منفی سگها قرار گرفتهاند.
سایر نقاط قرمزی که احتمال خطر در آنها وجود دارد، عبارتند از: استرالیا، پلینزی (Polynesia) که عبارت است از مجموعهای از هزار جزیره اقیانوس آرام و بخش باقیمانده کشورهای آسیایی. جالب است که بدانید، براساس نقشهای که از این تحقیق منتشر شده، ایران جزو کشورهایی است که ۲۱ الی ۲۵ گونه جانوری آن در معرض تهدید منفی ناشی از حضور سگهای اهلی قرار دارند.
سگهای بدون صاحب چه خطری میتوانند داشته باشند؟
بررسیها نشان میدهد که سگهای بدون صاحب، علاوه بر اینکه تهدیدی مستقیم برای حیوانات دیگر هستند و میتوانند آنها را شکار کنند، ناقل بیماریها هم هستند و این مساله است که میتواند تاثیرات شاخصی بر اکوسیستمهای شکننده داشته باشد. ازسوی دیگر سگهای بدون صاحب میتوانند با سایر حیوانات آسیبپذیر برای طعمه رقابت کنند و درمورد حیواناتی مانند گرگها میتوانند با آنها هیبرید یا دورگهزایی کنند که این مساله طول عمر و خلوص ژنتیکی جمعیتهای گرگها را تهدید میکند.
راهکارهای مقابله با معضل
کارشناسان میگویند که مقابله با این معضل، در عین حال یک موضوع چالشی هم هست چون اگر بنا بر جمعآوری سگها باشد، اغلب روشها ناکارآمد است، چراکه سگها به راحتی به جاهایی میروند که رقابت کمتری بر سر منابع غذایی موجود در آنها وجود دارد.
در مورد ببرها که پیشتر هم به مشکل ابتلای آنها به دیستمپر سگسانان اشاره شد، انجمن دامپزشکان حیاتوحش جهانی یکسری برنامههای نظارتی دقیق را پیشنهاد کرد؛ برنامههایی که باعث شد در کشور اندونزی کمپینهای واکسیناسیون هاری و دیستمپر شکل بگیرد. این کمپین مردم و دامداران را تشویق میکرد که سگهای خودشان را برای مقابله با ویروسهای مرگبار واکسینه کنند. یک برنامه واکسیناسیون گسترده هم بعد از ۱۹۹۴ در میان دامداران ماسایی (Massai) اجرا شد و دلیلش نگرانی حاصل از مرگ و میر گسترده شیرها در سرنگتی بود.
در مجموع موضوع بیماریها در بحث حفاظت از حیاتوحش اغلب نادیده گرفته میشود، در حالی که در برخی موارد جمعیتهای ایزوله از گونههای درمعرض خطر با بیماریهایی تهدید میشوند که میتواند بر اثر شیوع گسترده آنها را قلع و قمع کند. به عنوان مثال راسوی پا سیاه
(Black-footed ferret) گونهای در معرض خطر در کشور امریکاست که بیماری دیستمپر سگسانان میتوانست جمعیت آن را برای همیشه نابود کند. مساله اینجاست که اگر بیماریهایی مانند دیستمپر سگسانان به جمعیتهای ایزوله گربهسانان مانند ببرهای کشور هندوستان منتقل شوند، انقراض آنها اجتنابناپذیر خواهد بود.
دستاندرکاران حفاظت از حیاتوحش به مردم هشدار میدهند که کمک کنند تا جمعیتهای سگها از طریق مدیریت صحیح، کاهش پیدا کنند و از سوی دیگر برنامههای واکسیناسیون جامع را به منظور حفظ سلامت حیوانات ضروری عنوان
میکنند. دانشگاه ایالتی میشیگان یک بررسی در زمینه قوانین ایالتی کشور امریکا انجام داده، به عنوان مثال در ایالتهایی مانند کالیفرنیا و کانکتیکات و الینویز اگر یک سگ میکروچیپ نداشته باشد و مالک آن شناسایی نشود، ممکن است به یک مرکز بازپروری سپرده شود یا اینکه عقیمش کنند یا بفروشند یا حتی در شرایطی آن را یوتانایز کنند درحالی که در ایالتی مانند کلرادو سگی را با این شرایط یا به صاحب جدید واگذار میکنند یا تحت تدابیر خاص به پناهگاههای مخصوص منتقل میکنند اما در ایالتهایی مانند آیداهو، سگهایی را با این شرایط با روشهای انسانی میخوابانند.
لازم به یادآوری است که سگهای ولگرد یا آزادزی معمولا از پسماندهای انسانی تغذیه میکنند یا در صورت گرسنگی به حیاتوحش و در مواردی هم حتی به انسانها حمله میکنند. سگهای ولگرد، بدون صاحب و رها در طبیعت در زیستگاههای طبیعی که قلمرو اصلی حیاتوحش است، گونههایی بیگانه تلقی میشوند. یکی از مهمترین راهکارها، دفع اصولی پسماندها و پرهیز از غذادهی به سگهای ولگرد است که متاسفانه در سالهای اخیر به واسطه عدم آگاهی برخی شهروندان روندی رو به رشد داشته است.
علاوه بر این در ایران مشکلاتی هم در زمینه تقابل سگهای گله با حیاتوحش وجود دارد. سگهای گله به جای اینکه در تماس مستقیم با دامها باشند، اغلب در تماس مستقیم با انسانها هستند و همین امر احتمال حمله گوشتخوارانی مثل پلنگها را افزایش میدهد. سگ نگهبان، بايد بهترین سگ گله باشد در حالی که دامداران ایران از همه سگهایشان برای نگهبانی استفاده میکنند. عملکرد چوپانان در رفع چنین تعارضاتی بسیار مهم است. چوپانان در ایران معمولا پیر هستند و توانایی کافی برای عکسالعمل صحیح و نگهداری از یک گله بزرگ را ندارند و البته گاه نیز جوانانی هستند که ترجیح میدهند در روستا نمانند که بدیهی است همه این موارد در ایجاد تعارض نقش اساسی خواهند داشت. اغلب دیده میشود که چوپانان ایرانی، با دیدن حیوان گوشتخوار سنگ پرتاب میکنند که البته کار چندان موثری هم نیست در حالی که مطالعات در آفریقا نشان میدهد که ادغام گلههای مختلف میتواند تاثیر بسزایی در عملکرد سگها و ایجاد امنیت داشته باشد. در ایران اغلب گلهها جدا از یکدیگر چرا میکنند که این خود میتواند مشکلساز باشد.
رعایت همین نکات به ظاهر ساده میتواند در کاهش مشکلات ناشی از حضور سگها در طبیعت موثر باشد اما متاسفانه برخی شهروندان با برخوردهای احساسی مانند غذا دادن به سگهای بدون صاحب ناخواسته ضررهای بسیار جبرانناپذیری نهتنها به حیاتوحش و طبیعت بلکه حتی به انسانها میزنند.
منابع
https://www.independent.co.uk/environment/dogs-animal-species-extinct-risk-feral-cats-rats-humans-science-a8777811.html
https://www.researchgate.net/publication/316503371_The_global_impacts_of_domestic_dogs_on_threatened_vertebrates
https://www.nationalgeographic.com/news/2013/6/130612-canine-distemper-virus-health-tigers-science-animals/
http://theconversation.com/the-bark-side-domestic-dogs-threaten-endangered-species-worldwide-76782
https://www.researchgate.net/project/From-pets-to-strays-an-assessment-of-human-behaviors-as-ultimate-causes-of-stray-dog-overpopulation-and-its-consequences-for-public-health-animal-production-and-wildlife-conservation-Fondecyt-1117100
https://www.animallaw.info/topic/state-holding-period-laws-impounded-animals
https://wildlife-damage-management.extension.org/feral-dogs/
سگهای ولگرد یا آزادزی معمولا از پسماندهای انسانی تغذیه میکنند یا در صورت گرسنگی به حیاتوحش و در مواردی هم حتی به انسانها حمله میکنند. سگهای ولگرد، بدون صاحب و رها در طبیعت در زیستگاههای طبیعی که قلمرو اصلی حیاتوحش است، گونههایی بیگانه تلقی میشوند. یکی از مهمترین راهکارها، دفع اصولی پسماندها و پرهیز از غذادهی به سگهای ولگرد است که متاسفانه در سالهای اخیر به واسطه عدم آگاهی برخی شهروندان روندی رو به رشد داشته است