سيلاب؛ ما و طبيعت
انوش نورياسفندياري
سال 1398 از همان ابتدا با سيلابهايي همراه بود كه همه مردم را درگير خود كرد. فارغ از خساراتي كه سيلاب ايجاد كرد اين پرسش مطرح است كه آيا اين حجم از سيلاب توانسته مشكلات و كمبودهاي آبي ما را برطرف كند؟ بايد گفت طبيعت بهرهبرداري لازم خود را از سيلابها به صورت طبيعي انجام ميدهد. بسياري از درياچههاي ما قبل از اين سيلابها خالي بودند مانند درياچه پريشان كه خوشبختانه آبگيري شدند. اما درخصوص استفاده آني از سيلابها بايد گفت در حال حاضر نيز ما از 80 – 70درصد منابع آب تجديدپذير كشور استفاده ميكنيم. سيلابها پديدهاي نادر هستند كه براي طبيعت لزوم بيشتري دارند تا بهرهبرداري آني ما از آنها. اما اين را نيز بايد گفت كه خسارتهاي بسياري به دليل گسترش شهرها در مسير و بستر رودخانه وارد شده است.
آنچه در توصيف ثمره سيلابها ميتوان گفت اين است كه در اصل سيلابها حق تالابها بوده است. اما بايد در مواقع عادي نيز حقابه تالابها پرداخت شود و اين به اين معنا نيست كه جرياني مجزا از سيلابها به تالابها نميرسد زيرا بسياري از تالابهاي خالي ما در فصل بهار پر شدند.
آنچه در سال 1398 و در پي سيلهاي مختلف شنيديم اين بود كه اگر سدها نبودند چنين و چنان ميشد. پرسش ديگر اين است كه واقعا سدها در مهار سيلابها نقشي داشتهاند؟ مسلما مقداري از حجم سيلابهاي پايين دست در سدها جا ميگيرد. اما اين را نيز بايد درنظر گرفت كه سدهاي ما به نسبت سيلابها بسيار كم است؛
بر اين اساس سدي به آن شكل كه بخواهد روي سيلابها اثر بگذارد به جز سدهايي در خوزستان نداريم. در بيشتر نقاط ايران سيلابها خيلي تحت تاثير سدها و درياچهها نيستند؛ مثلا در سيستانوبلوچستان تاثير آنچناني از سدها روي سيلابها نميبينيد. بهخصوص مناطق شرق ايران به دليل پهناي وسيع استانها آنطور كه بايد سدي وجود ندارد كه مانع سيلابها باشد. جريانهاي پايه و طبيعي آب ممكن است به دليل تغييرات اقليمي كم شود و ما احتياج بيشتري به سدها براي ذخيرهسازي آب داشته باشيم.
بايد توجه داشته باشيم كه موضوع خشكسالي و كمبود منابع آب در ايران از ديرباز وجود داشته و مردم اين سرزمين همواره تلاش كردند خود را با اين شرايط تطبيق دهند.
بنابراين صرف اينكه امسال با سيلاب مواجه بودهايم نبايد ما را از مشكلات اساسي كه در زمينه مديريت منابع آب در كشور داريم غافل كند.