• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4614 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۷ فروردين

شاه و سردار

مرتضي ميرحسيني

زماني كه طرفداران رضاخان براي تغيير نظام سياسي در كشور تلاش و مبارزه مي‌كردند، احمدشاه قاجار در ايران نبود.  حاميان رضاخان هم با بهره‌جويي از اين شرايط، بحث تغيير نظام حكومتي در ايران از سلطنت مشروطه به جمهوري را پيش كشيدند و فكر مي‌كردند مقاومت منسجم و موثري پيش رو نخواهند داشت و موفقيت‌شان فوري و قطعي خواهد بود. اما چنين نشد. به قول عشقي در آن داستان عاميانه‌اش «جمهوري‌سوار»: ناگهان ايرانيان هوشيار/ هم زخر بدبين و هم از خرسوار// هاي‌وهو كردند كاين جمهوري است/ در قواره گرچه او يغفوري است// پاي جمهوريت و دست انگليس/ دزد آمد، دزد آمد، ‌اي پليس// اين چه بيرق‌هاي سرخ و آبي است؟/ مردم، اين «جمهوري قلابي» است// ناگهان ملت بناي هو گذاشت/ كره‌خر رم كرد و پا بر دو گذاشت// نه به زر قصدش ادا شد نه به زور/ شيره باقي ماند و يارو گشت بور. احمدشاه هم كه فكر مي‌كرد فرصت مناسبي براي ضدحمله به دست آورده است، بهار 1303 در چنين روزي حكم به عزل رضاخان از نخست‌وزيري داد. او اين حكم را به تهران تلگراف كرد و برادر و وليعهدش محمدحسن ميرزا آن را به موتمن‌الملك، رييس آن روزهاي مجلس شوراي ملي رساند. رضاخان به ظاهر اين حكم را پذيرفت و بي‌مقاومت و اعتراض، از رياست دولت كنار كشيد و به خانه‌اي كه در دماوند داشت رفت. اما هوادارانش در تهران هياهو به‌پا كردند و به اين استعفاي اجباري معترض شدند. علي دشتي در روزنامه‌اش شفق سرخ، سرمقاله‌اي نوشت كه اين عنوان روي آن ديده مي‌شد: پدر ملت رفت. فرماندهان قشون ايالت‌ها هم هر كدام جداگانه اعلاميه‌هايي در حمايت از سردارسپه منتشر كردند و برخي از آنان به مجلس تلگراف‌هاي تهديدآميز فرستادند. حرف مشترك همه آنان اين بود كه يا رضاخان را برگردانيد يا ما خودمان بعد از حمله به تهران و بستن در مجلس اين كار را انجام مي‌دهيم. چنان كه انتظار مي‌رفت، مجلس عقب‌نشيني كرد. بي‌اعتنا به آن حكم احمدشاه، عده‌اي از نمايندگان معتبر و موجه مجلس به خانه رضاخان رفتند و بعد از دلجويي، با خواهش و منت او را با خودشان به تهران برگرداندند. به اين ترتيب پيروزي بزرگ ديگري براي سردارسپه و شكست بدي براي احمدشاه رقم خورد. اين يكي از آخرين تقلاهاي احمدشاه و شايد آخرين آنها براي حفظ تاج و تخت و مهار قدرت فزاينده رقيبش بود. حتي اگر كارنامه تا آن زمان موفق رضاخان در ايجاد نظم و برقراري امنيت و پشتيباني نيروهاي نظامي و حمايت نشريات و برخي محافل بانفوذ تهران از او را كنار بگذاريم، پيروزي‌اش بر احمدشاه قطعي بود. زيرا او در ايران، وسط ميدان رقابت حضور داشت، اما احمدشاه نه در ايران بود و نه عزم و انگيزه‌اي براي بازگشت نشان مي‌داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون