سيد احمد نكويي، كارشناس روابط بينالملل و سياست خارجي در گفتوگو با «اعتماد»:
كرونا سياست منطقهاي پرهزينه امارات را تحت تاثير قرار ميدهد
گروه ديپلماسي
ويروس كوويد 19 معروف به كرونا در حال برهم زدن محاسبههاي اقتصادي، دستاوردهاي سياسي و تصويرسازي واضح از ضعف علم پزشكي در مبارزه با يك اپيدمي جهاني است. هرچند كه هنوز براي پيشبيني دقيق تبعات سياسي شيوع كرونا زود است اما به نظر ميرسد كه تركيب «جهان پساكرونا» به سرعت جاي خود را در تحليلهاي بينالمللي پيدا كرده و حتي برخي از كشورها با پيشبيني نماي كلي سياست جهاني پس از فروكش كردن تب اين اپيدمي در حال برنامهريزي براي بهرهبرداري بيشتر از كرونا هستند. سيد احمد نكويي، كارشناس ارشد روابط بينالملل در گفتوگو با «اعتماد» از تاثير اين اپيدمي بر رابطههاي سياسي در منطقه غرب آسيا و تغيير معادلههاي اقتصادي سخن ميگويد. احمد نكويي معتقد است كه ركود در اقتصاد جهاني و كند شدن روند رشد اقتصادهاي بزرگ بر اقتصادهاي غرب آسيا تاثير سلبي مستقيم ميگذارد.مشروح اين گفتوگو را در زير بخوانيد:
بسياري از تحليلگران روابط بينالملل در چند هفتهاخير به دنبال شيوع اپيدمي جهاني كرونا، از برهم خوردن نظم جهاني و شكلگيري معادلههاي سياسي واقتصادي جديد در روزگار پساكرونا سخن گفتهاند. تاثير اين بيماري و تبعات اقتصادي و سياسي آن بر منطقه غرب آسيا در اين ميان چندان مورد بحث قرار نگرفته است. به عنوان پرسش نخست، فكر ميكنيد منطقه غرب آسيا تاچه اندازه از شيوع اين ويروس آسيب اقتصادي ببيند و تبعات اين آسيب اقتصادي تا چه اندازه ميتواند در معادلههاي سياسي بروز و ظهور پيدا كند؟
وقتي صحبت از منطقه غرب آسيا ميكنيم منطقهاي را در نظر ميگيريم كه در يك دهه گذشته كانون بحرانها و تنشهايي بوده كه قدرتهاي بينالمللي از يك سو و بازيگران منطقهاي از سوي ديگر درگير آن هستند. بلوكهاي اقتصادي نفتي در اين منطقه وجود دارند كه همچون عربستان تعيينكننده معادلات نفتي بوده يا همچون قطر در آمد سرشاري از فروش گاز دارند. قبل از بروز كرونا در منطقه و بهطور خاص شاهد بروز جنبشهاي اعتراضي در عراق و لبنان بوديم كه ريشه اقتصادي دارند. اين وضعيت دركشورهايي همچون مصر، الجزاير و سودان نيز وجود داشت و در دو نمونه الجزاير و سودان منجر به تغيير در حاكميت شد. هرچند كه اين كشورها به جهت دستهبندي جغرافيايي در غرب آسیا قرار نميگيرند اما به جهت جنس تحولات و ساختار حكومت و مهمتر از هر چيزي نوع تاثيرپذيري با كشورهاي منطقه غرب آسيا پيوند دارند.
روش حكومت مداري، اقتصادهاي تكمحصولي نفتي، مداخلات فرامنطقهاي مخرب، فساد اقتصادي، فقدان الگوي توسعه، درگيرهاي ناشي از تروريسم و افراطگرايي، رقابتهاي متداخل و فرسايشي منطقهاي تماما معضلاتي هستند كه در منطقه غرب آسيا پيش از بروز بحراني به نام كرونا وجود داشته و اين اپيدمي به دليل اقدامات شديد بهداشتي و مراقبتي كه دولتها بايد اتخاذ كنند و ساير تبعات اقتصادي كه كرونا بر نظامات اقتصادي تحميل ميكند احتمالا تشديد ميشود.
از دو منظر تبعات اقتصادي كرونا در منطقه غرب آسيا قابل بررسي است. يكي وضعيت نظم و ساختار جهاني بعد از دوران كروناست كه در حال حاضر مناظرات و گمانهزنيهاي نظري پيرامون آن وجود دارد و عمده مباحث تحليل موجود بر اين محور تمركز كرده است. بدين روي اگر كرونا بتواند بر وضعيتهايي همچون جايگاه امريكا در نظام جهاني يا يكجانبهگرايي آن، همگرايي و واگرايي در اروپا، تغيير جهت فرآيند جهاني شدن با مختصات امريكايي به مختصات چيني، مليگرايي در مقابل جهاني شدن، تقويت قدرت شرق در برابر غرب تاثير بگذارد بايد انعكاسات آن را در منطقه غرب آسيا دنبال كرد. در واقع ميتوان با بررسي ساختار نظام جهاني پساكرونايي جايگاه غرب آسيا در آن را تعريف و سپس نتايج مرتبط با تبعات ناشي از كرونا را دستهبندي كرد. آنچه كه در حال حاضر گفته ميشود يك سري حدسهاي علمي يا فرضيههايي است كه مبتني بر بروز نشانهها و تاثيرات اوليه در روابط ميان كشورها و شيوه برخورد و مديريت بحران بيان شده و معلوم نيست كه ويروس كرونا تا چه زماني دوام خواهد يافت و دولتها آيا ابتكارات جديدتري براي تقابل با آن اتخاذ خواهند كرد يا نه . در مجموع ميتوان گفت ركود در اقتصاد جهاني و كند شدن روند رشد اقتصادهاي بزرگ بر اقتصادهاي غرب آسيا تاثير سلبي مستقيم ميگذارد.
منظر دوم هم به پويشهاي دروني منطقه آسياي غربي وآسيبپذيري مستقيم از كرونا برميگردد. صنعتتوريسم، كسب و كار، تجارت، حمل و نقل هوايي و دريايي و درآمدهاي كارگري و خدمات در منطقه متاثر از وضعيت كرونا آسيب ديده است. در كشورهايي كه با مشكلاتي همچون فقر، بيكاري و كاهش درآمد مواجه بودند و از جمعيت جوان برخوردار هستند ميتواند منجر به تحرك سياسي – اجتماعي شود. كشورهاي نفتي حاشيه خليج فارس كه ميزبان رويدادهاي بزرگ اقتصادي جهت جذب سرمايهگذاري هستند در وضعيت پيش آمده نميتوانند برنامههاي خود را پيگيري كنند. در واقع ضعفهاي فراگير اقتصادي ماقبل از كرونا بيش از پيش تشديد ميگردد. اين وضعيت ميتواند رفتار بازيگراني كه سابق براين به دليل سرمايههاي نفتي سياست منطقهاي خودگسترشي فراتر از توان واقعي را پيگيري نمودند را تغيير دهد. بدين روي اين پيشبيني وجود دارد كه تنشهاي ژئوپليتيكي ميان دولتهاي منطقه تا حدي كاهش يابد اما در هر صورت اين يك ديدگاه خوشبينانه است در صورتي كه كشورها بتوانند با كرونا همزيستي برقرار كنند شايد رقابتهاي سنتي را مجددا احيا كنند. تركيب تبعات اقتصادي اپيدمي كرونا و كاهش قيمت نفت نيز وضعيت دشوارتري را ايجاد ميكند. كاهش قابل توجهدرآمدهاي ارزي بر بودجه تأثير گذاشته و مانع از افزايش توانايي دولتها در پاسخگويي به اقدامات مالي مورد نيازبراي كاهش تأثير نيازهاي مخرب فعاليت اقتصادي داخليخواهد شد. استقراض داخلي نميتواند شكافهاي رو به رشد مالي را تغيير دهد. وام بينالمللي، پس از چند سال منجر به رشد بدهيهاي دولتها، با هزينهاي بهمراتب بالاتر ميشود و ريسكهايي را در آينده ايجاد ميكند. در مجموع شايد رفتار دولتها در رقابت منطقهاي و ژئوپليتيك كاهش يابد اما به دليل فشارهاي اقتصادي بر جوامع، كشورهايي كه داراي جمعيت محرك مطالبهگرهستند در سال جاري شاهد ناآرامي و اعتراض خواهند بود.
در حوزه اتحاديه اروپا ما شاهد انتشار تحليلهاي استخواندار درباره گسست در اتحاديه و شكاف ميان كشورهاي اين محدوده جغرافيايي در روزگار پساكرونا هستيم. برخي از تحليلگران پيشبيني ميكنند كه از اين پس كشورهاي كمتري در محدوده اروپا تن به تصميمهايدستهجمعي يا راهكارهاي اروپايي براي حل و فصلمشكلات بدهند و به اصطلاح بسياري از كشورها ترجيح بدهند در مرحله نخست منافع اقتصادي، سياسي وبهداشتي خود را تامين كنند. فكر ميكنيد بتوانيم درباره كشورهاي مجموعه غرب آسيا يا تشكلهايي مانند شوراي همكاري خليجفارس هم تحليل مشابهي داشته باشيم؟
پيش از كرونا ما شاهد نشانههايي از بروز واگرايي يا جنبشهاي راستگرا در غرب بوديم. برخي بر اين باورند كه كرونا اين روند را به يك معنا تقويت كرده است. اين اپيدمي به دليل وضعيت بحراني كه ايجاد ميكند رفتار ديگر كشورهاي مجاور براي مصون ماندن را تعريف ميكند. بدين روي آنها سياست فاصله و كاهش تبادل را در پيش ميگيرند و اين رفتار شاخصهاي از واگرايي است . كشورها دريافتهاند كه در وضعيت بحراني كرونا كمبود منابع وجود دارد و تقريبا ويروس به تمامي آنها سرايت خواهد كرد. از سوي ديگر معلق شدن تجارت و كسبوكار آثار اقتصادي دارد كه تامينكننده بودجه مورد نياز براي همكاري و مساعدت نخواهد بود. در منطقه غرب آسیا اساسا مكانيزم مشابه با اتحاديه اروپا وجود ندارد. اتفاقا اين منطقه در رقابتيترين حالت خود به سر ميبرد . البته در حال حاضر ميتوان تركيبي از همكاري و رقابت را تعريف كرد. بدين روي هويت جمعي كه داراي سازوكارهاي مشابه با اتحاديه اروپا باشد از قبيل واحد پولي مشترك و... ندارد و هرچند كه مقايسه شوراي همكاري با اتحاديه اروپا چندان امكانپذير نيست اما بايد گفت اين شورا نيز كاركردهاي سابق خود مبني بر همكاري و تعامل را از دست داده و در 3 سال اخير در بدترين شرايط به سر ميبرد. در عين حال برخلاف اتحاديه اروپا به عنوان يك مكانيزم منطقهاي و جمعي، تاثير كرونا بر شوراي همكاري خليج مثبت اما شكلي است. چرا كه پيش از اين، كشورهاي اين شورا با تمام موضوعات و چالشهاي پيش آمده بهطور فردي تعامل ميكردند. اما كرونا منجر به نشستهاي مجازي و كاركردي ميان اعضا شد ولي اختلافات كماكان استمرار دارد.
بهاي نفت تاثير مستقيم و فوري بر معادلههاي سياسي و برآوردهاي اقتصادي كشورهاي عضو منطقه مادارد. با توجه به هرج و مرج به وجود آمده در بازار جهاني نفت فكر ميكنيد اوضاع نابسامان اقتصادي در كشورهاي صادركننده نفت و همينطور وابسته به جذب سرمايهگذاري خارجي مانند امارات تا چه اندازه به تغييررويكرد سياسي اين كشورها منتهي شود؟ اصولا ميتوان چنين پيشبيني داشت يا خير؟
شايان ذكر است كه اقتصادهاي خليج فارس قبل از شيوع ويروس در منطقه، در حال كند شدن بودند. ارزيابي جامع توسط نهادهاي تحليل اقتصادي غربي، اين نكته را نشان ميدهد.اما مشخصا در پاسخ به سوال شما بايد رابطه شاخصهاي اقتصادي با جهتگيري سياست خارجي مورد بررسي قرار گيرد. مساله اين است كه تصميمگيري در سياست خارجي اين كشورها تا چه ميزان از محاسبات اقتصادي تاثير ميپذيرد. كرونا و كاهش قيمت نفت وضعيتهايي را ايجاد ميكند كه تا حدي سياست منطقهاي پرهزينه امارات را تحت تاثير قرار ميدهد اما نبايد در مورد سرعت و شدت اين تغيير اغراق كرد چرا كه عوامل ديگري از قبيل سياست امنيتي و رقابت منطقهاي براي تسلط بر منابع هيدروكربني (نفت، گاز، زغالسنگ) ليبي بر اين موضوع تاثير ميگذارد. همچنين عامل تصميمگيري شخصي و ايدئولوژيك به دور از محاسبات اقتصادي عمل ميكند اما بدون شك چالشهاي اقتصادي موجب كاهش تواناييها ميشود.
در چند هفته اخير ما شاهد گردش مشخصتر سياستهاي امارات نسبت به سوريه و ايران بوديم. امارات به بهانه ويروس كرونا تابوي تماس تلفني با بشار اسد، رييسجمهور سوريه را شكست. همزمان برخي منابع ازتماسهاي امارات با سوريه در پرونده ادلب خبر ميدهند. دليل اين تغيير رويكرد امارات در قبال سوريه را چه ميدانيد؟ اين رويكرد با اتحاد منطقهاي امارات با عربستان در پروندههاي حساسي نظير سوريه در تضاد نيست؟
مشخصا اين رويداد يك اتفاق دفعي نبوده و بلكه تدريجا ايجاد شد و اتفاقاتي پيش از اين وجود داشت كه بهبود روابط امارات و سوريه را به تصوير ميكشيد. گشايش سفارت و تبادل هياتهاي ديپلماتيك و تجاري از اهم آن به شمار ميآيد. از يك منظر ميتوان گفت كه واقعيتهاي سوريه براي بسياري از كشورهاي عربي كه اقدام به قطع روابط كردند كاملا مشخص شده و شواهد نشان ميدهد بسياري از آنها به دنبال گشايش و برقراري رابطه هستند و بسياري نيز روابط غير علني را پيگيري ميكنند. اما اين مهم نيازمند حد مشخصي از عملگرايي در سياست خارجي است كه امارات از آن بهرهمند است.
موضوع برقراري رابطه با سوريه براي امارات كمي متفاوت از ساير كشورهاي عربي است. امارات يك منازعه و رقابت جدي با تركيه دارد. هرچند كه اين تماس تلفني بعد از شيوع كرونا صورت پذيرفت اما نگاهي به صحنه سوريه نشان ميدهد كه اين تماس به نوعي بعد از درگيري سنگين ارتش سوريه با نيروهاي ترك و شبه نظاميان وابسته به آنها بوده است. بدين روي پيامي آشكار و مشخص براي دولت آنكارا به شمار ميآيد. به نظر نميرسد روابط امارات و سوريه نقطه اختلاف جدي ميان ابوظبي و رياض باشد به ويژه آنكه نقطه تقابل اين روابط، تركيه ميباشد و اين براي رياض چندان نامطلوب نيست. در عين حال ائتلاف اين دو كشور همواره واجد اختلافات و انعطافات بوده است.
فكر ميكنيد امارات تا چه اندازه از بحران كرونا به عنوان ابزاري براي خلاص كردن خود از شر پروندههاي سراسر هزينه مانند جنگ يمن و فاصله گرفتن از سياست تهاجمي سعودي در منطقه استفاده كند؟ به فرض آنكه امارات چنين سياستي در ذهن داشته باشد آيا فاصله گرفتن از عربستان براي امارات هزينه سياسي قابل توجهي نخواهد داشت؟
يك ديدگاه در ميان تحليلگران عرب وجود دارد مبني بر اينكه مديريت رياض اساسا در ابوظبي صورت ميپذيرد. برخي ميگويند ابوظبي نفوذ قابلتوجهي در رويكردهاي تهاجمي سعودي دارد و اساسا تحريككننده آن است اما در شرايطي كه تنشها تصاعد مييابد عربستان را در وضعيت تنش رها ميكند و به دليل سياست عملگرايي تلاش ميكند از حوزه تنش و عوارض آن فاصله بگيرد. كرونا احتمالا بتواند رويههاي سابق را سرعت بخشد . تحليلگران نوع روابط اين دو كشور با ايران را براي اين مدعا مثال ميزنند. به نظر نميرسد كه فاصله گرفتن از عربستان قرائني جدي داشته باشد. امارات تلاش نموده روابط خود با سعودي را مديريت كند و دوستي محمدين نيز نقش اساسي در اين وضعيت داشته است.
امارات در ميان كشورهاي منطقهاي بود كه تاكنوندو هواپيما حامل كمك به ايران ارسال كرده است. وزرايخارجه دو كشور هم در ايام عيد گفتوگوي تلفني با هم داشتند. اين در حالي بود كه ما شاهد چنين رويكردي ازسوي عربستان حتي در بعد نمايشي آن هم نبوديم. اين رويكرد امارات در قبال ايران را برخوردار از برنامهريزي هدفمند و استراتژيك ميدانيد يا آن را در چارچوب كمكهاي بشردوستانه تعريف ميكنيد كه نميتواند به چرخش رويكرد در قبال ايران تعبير شود؟
خب طبيعتا نبايد توقعي از عربستان در اين خصوص داشت. اين كشور روابط خود را با تهران قطع كرده و گفتمان ضد ايراني خود را عليرغم اعلام آمادگي تهران براي گفتوگو و حل و فصل اختلافات ادامه ميدهد. در زمان اشاعه كرونا نيز سعوديها بيدليل ايران را عامل انتشار اين ويروس در عربستان برشمردند. ارسال كمكهاي امارات نيز در چارچوب سياست عملگرايي ابوظبي براي كاهش تنش و بيان دوستي با تهران به شمار ميآيد و پيامي در تاييد اين روند است. جمهوري اسلامي نيز قدردان تمامي كمكهاست.
روش حكومتمداري، اقتصادهاي تكمحصولي نفتي، مداخلات فرامنطقهاي مخرب، فساد اقتصادي، فقدان الگوي توسعه، درگيريهاي ناشي از تروريسم و افراطگرايي، رقابتهاي متداخل و فرسايشي منطقهاي تماما معضلاتي هستند كه درمنطقه غرب آسيا پيش از بروز بحراني به نامي كرونا وجود داشته و اين اپيدمي به دليل اقدامات شديد بهداشتي و مراقبتي كه دولتها بايد اتخاذ كنند و ساير تبعات اقتصادي كه كرونا بر نظامات اقتصادي تحميل ميكند احتمالا تشديد ميشود.
صنعت توريسم، كسب و كار، تجارت، حمل و نقل هوايي و دريايي و درآمدهاي كارگري و خدمات در منطقه متاثر از وضعيت كرونا آسيب ديده است. در كشورهايي كه با مشكلاتي همچون فقر، بيكاري و كاهش درآمد مواجه بودند و از جمعيت جوان برخوردار هستند ميتواند منجر به تحرك سياسي – اجتماعي شود. كشورهاي نفتي حاشيه خليج فارس كه ميزبان رويدادهاي بزرگ اقتصادي جهت جذب سرمايهگذاري هستند در وضعيت پيش آمده نميتوانند برنامههاي خود را پيگيري كنند. اين وضعيت ميتواند رفتار بازيگراني كه سابق براين به دليل سرمايههاي نفتي سياست منطقهاي خودگسترشي فراتر از توان واقعي را پيگيري نمودند را تغيير دهد. بدين روي اين پيشبيني وجود دارد كه تنشهاي ژئوپليتيكي ميان دولتهاي منطقه تا حدي كاهش يابد اما در هر صورت اين يك ديدگاه خوشبينانه است در صورتي كه كشورها بتوانند با كرونا همزيستي برقرار كنند شايد رقابتهاي سنتي را مجددا احيا كنند.
يك ديدگاه در ميان تحليلگران عرب وجود دارد مبني بر اينكه مديريت رياض اساسا در ابوظبي صورت ميپذيرد.