ظاهرا AFC هم رگ خواب هواداران ايراني را به دست آورده
تو در نظرسنجي شركت كن تا من پول در بياورم
ميعاد نيك
مساله هواداري در ورزش كشور ما بهخصوص در فوتبال داخلي، پديدهاي به غايت عجيب و مملو از بيمنطقيهاست. در شرايطي كه هيچكدام از باشگاههاي بهاصطلاح حرفهاي حاضر در ليگِ اسما برتر فوتبال ايران حداقل اِلِمانهاي لازم براي فعاليت به عنوان يك مجموعه حرفهاي در سطح اول فوتبال داخلي و آسيايي را ندارند، هنوز هم هوادارهايي هستند كه براي همين تيمهاي آماتور حاضرند پايشان را روي خيلي از موازين ادبي و اخلاقي بگذارند و تعصب چيزي را بكشند كه برايشان حتي اندكي ارزش قائل نيست. مديران باشگاههاي ايراني برخلاف همتايان اروپايي خود هرگونه امكاناتي را از هوادار كه سرمايه و پشتوانه اصلي هر باشگاه حرفهاي در هركجاي جهان است، دريغ ميكنند و با وقاحت تمام، درخواست حمايت چند صد هزار نفري را طلب ميكنند. هواداران ايراني حتي از حداقل امكانات رفاهي همچون بوفه، سرويسهاي بهداشتي و صندليهاي مناسب در استاديومها محرومند و انگار باشگاهها آنها را اصلا به رسميت نميشناسند. عدم وجود فروشگاه رسمي اقلام هواداري، نبودِ راههاي تعامل مطلوب بين هوادار و باشگاه و فقدان كلوپ رسمي هواداري از مواردي است كه فوتبال ايران با آن مواجه است و كسي براي بهبود اوضاع هوادارها قدمي برنميدارد. معالاسف با عنايت به اينكه مديران تيمهاي پرطرفدار در عمل هيچ توجهي به هواداران خود ندارند و فقط به شكل لفظي از آنها ياد ميكنند؛ همواره فضاي مجازي و مخصوصا رايگيريهاي بيپايه و بياساس اينترنتي محفل جدال و درگيري دوآتشههاي فوتبال، بهخصوص آبيها و قرمزهاست. در روزهايي كه بيحوصلگي ناشي از قرنطينه و عدم قدرت توليدكنندگان محتوا در سايت AFC باعث شده تا سياست اجرايي سايت رسمي كنفدراسيون فوتبال آسيا كه مبتني بر ديدهشدن به هر قيمتي است، با اجراي رايگيريهاي زرد، بياساس و مشتمل بر نام بردن از بازيكنان محبوب ايراني به هر نحوي هم كه شده تعداد بازديدها و مشاركتهاي سايت خود را بالا ببرد و از اين راه به كسب درآمد بپردازد. ماجرايي كه خيلي از هواداران سرخابي از آن بياطلاعند و رايگيريهاي AFC را مبنايي بر محبوبيت و ارجحيت بازيكن تيم خود ميپندارند. هواداران ايراني در فضاي مجازي به دنبال حقي هستند كه سالها از آنان دريغ شده و انگار ناتوانيهايشان در زمين فوتبال را بايد در سايتهاي اينترنتي جبران كنند؛ گويي با تعدادي راي و لايك هم زخم 50 سال قهرماننشدن تيم ملي ايران در جام ملتهاي آسيا التيام مييابد، هم تعداد قهرماني تيمهاي باشگاهي ايراني در ليگ قهرمانان آسيا افزايش پيدا ميكند. هواداران تيمهاي تهراني سنگ بازيكناني را به سينه ميزنند كه بارها و بارها توسط همان بازيكن به شخصيتشان توهين شده و بارها او را در استاديوم هو كردهاند اما انگار طرفدار هميشه كمتجربه ايراني با فراموشي پيوندي عميق دارد و هربار در حال پرداخت دِيني است كه هرگز بر گردنش نبوده است.
رايگيري اخير AFC كه در آن حضور عليرضا بيرانوند از ايران جالبتوجه بود، با برتري قابلتوجه آراي عليرضا از سوي كاربران ايراني همراه بود اما ماجرا آنجايي جالب ميشود كه پس از نظر و امتيازدهي كارشناسان خبره و معتبر، عليرضا با جمع آرا و ميانگينگيري از آن، به آخرين بازيكن ليست نهايي برترين آسيايي تاريخ جامهاي جهاني مبدل شد. در اين نظرسنجي پارك جيسونگ، تيم كيهيل، كيسوكه هوندا و سامي الجابر كه روي هم 14دوره حضور در جامهاي جهاني را تجربه كردهاند، در برابر عليرضا بيرانوند با تنها يك دوره حضور قرار گرفتند و قطعا نتيجه نهايي هم بايد نشانگر تجربه و دفعات حضور در بزرگترين رقابت ملي جهان ميبود اما مانور رسانهاي روي اين عنوان اولي غيرواقعي توسط مدياماركتهاي معتبر و غيرمعتبر بهحدي دچار غلو و بزرگنمايي شده بود كه انگار علي بيروي دوستداشتني توانسته عنوان بهترين بازيكن مرد جهان را كسب كند! از اين قبيل بولدسازيهاي پوشالي توسط كانالها و صفحات زردِ طرفداري سرخابيها در اردوگاه مجازي هر دو تيم ديده ميشود. چه نظرسنجي برترين گل آسيايي كه هرسال برگزار ميشود و آندو هم بايد باشد، چه انتخاب بهترين بازيكناني كه همواره شامل تعدادي بازيكن ايراني است؛ البته نه فقط به جهت كيفيت بالاي بازيكنان كشورمان، بلكه براي ديدهشدن بيشتر سايت كنفدراسيون فوتبال آسيا و كسب بيشتر درآمدهاي مجازي. تلخ يا شيرين، واقعيت آن است كه سطح دغدغههاي هواداران فوتبال ايران به حدي پايين است كه حاضرند براي يك رايگيري بياهميت و پوپوليستي، بارها آيپي خود را با مشكلات بسياري تغيير دهند يا حافظه مرورگرهاي خود را پاك كنند تا بتوانند چند راي بيشتر به بازيكني بدهند كه براي چند ميليون بيشتر راهي اردوگاه تيم رقيب ميشود. AFC هم رگ تعصب كوركورانه و بيمنطق هواداران ايراني را پيدا كرده و با تحريك هرچه بيشتر آنان به فكر پر كردن كيسه پول خودش است. هوادار سرخوش ايراني نيز فارغ از اينكه بداند دليل عشق و علاقه AFC به بازيكنان تيم محبوبش چيست، با جديت و پشتكاري مثالزدني راي ميدهد و راي جمع ميكند. سواي توجه به آنكه اگر AFC نشينان گوشه چشمي به ايرانيان داشتند، حداقل 2عنوان مرد سال آسيا به جواد نكونام و عليرضا بيرانوند تعلق ميگرفت. سطحينگري و كوتهبيني تا مغز استخوان هواداران به اصطلاح دو آتيشه نفوذ كرده و براي تغيير نيز اندكي دير به نظر ميرسد، چرا كه فلسفه هواداري منطقي و به دور از تعصب سالهاست كه از فوتبال ايران رخت بربسته و تبديل به آفتي شده كه فرهنگ ايرانيان را نشانه ميرود.