وقتي زندگي ترجمان ديگري پيدا كرد
نيوشا طبيبي
۱- عدهاي تمام عمر دويدند تا خانهاي بزرگتر، مبلماني اشرافيتر و حجيمتر، ماشيني گرانقيمت و ويلايي در منطقه ييلاقي براي خود و خانواده مهيا كنند. مارك و برند كيف و كفش لباسها و مقصد سفر خارجيشان در تعطيلات بزرگترين مشغوليتهايشان بود. بعضي از آنها براي نيل به مقصود كارهاي ناشايست هم انجام دادند. اما بيشتر اين افراد، از وضع خودشان راضي نبودند. هنوز چشمشان سير نشده بود. هنوز خانهاي بهتر و ماشين جديدتري ميخواستند، خواستههاي فرزندان هم به آرزوها و آمال خودشان اضافه شده بود. ديگر آن ظرايف را نميديدند. لطايف را حس نميكردند. غذا ميخوردند اما طعم و مزه را حس نميكردند. برايشان محل و معروفيت رستوران و قيمت غذا مهمتر از آنچه فرو ميدادند، بود.
در مقابل كساني هم بودند كه به آيين و سنت آفرينش، راه و رسم زندگي را دريافته بودند. آن چنان كه پيشينيان ما نيز بلد بودند و ميدانستند. خانهاي كوچك، آپارتماني نقلي داشتند اما آن را به سادگي و به ظرافت با وسايلي ساده و زيبا آراسته بودند. گل و گلدان و كتاب مهمترين و ارزشمندترين اشياي خانههايشان بود. لذت زيستن را در معاشرت و محبت و توجه به يكديگر و به دنياي پيرامون و غور در آفرينش خداوندي يافته بودند. با خواندن غزلي از سعدي و خواندن قصهاي دلكش آسمان را طي ميكردند و حظ فراوان ميبردند.
اين تفاوتها در روزگار كرونايي معنا پيدا كردند. گروه اول سرگشته و درمانده شدند، حوصلهشان سر رفت، بيقرار شدند، در خانه به هم پريدند و جنگيدند و كار حتي به طلاق و جدايي هم كشيد. گروه دوم اما اين روزگار را با سرخوشي سپري ميكنند، اميد را از دست ندادهاند، از غزلي مست و مدهوش ميشوند و از حياتشان حظ فراوان ميبرند.
رسيدن مرگ به پشت در خانههامان، عادت را شكست و زندگي ترجمان ديگري پيدا كرد.
۲- رييسجمهور گفتهاند: «برخيها فكر نكنند موفقيت در مبارزه با كرونا، صرفا موفقيت دولت است؛ اين پيروزي و موفقيت ملت و كادر درماني ما است.» البته كه هرگز و در هيچ مقطعي از تاريخ در كشور ما مشكلات توسط حكومتها به تنهايي حل نشدهاند. ايران را مردم ايران تا به اينجاي تاريخ رساندهاند. هر جا مردم همت كردهاند و دست به دست هم دادهاند، كشور را از مشكلات عبور دادهاند. مردم ما با هوشمندي تاريخي خود راه ادامه حيات را به خوبي آموختهاند و كارآمدتر و به وقتتر از هر دولتي، تدبير و عمل كردهاند. از اين حيث هميشه مردم ايران چند گام از حكومت خود جلوتر بودهاند. اي كاش همه مديران اين نكته گفته شده توسط آقاي روحاني را درك كنند و دست از رفتار متفرعنانه و موضع همهچيزداني خود بكشند. با چنين مردمي سخن گفتن از ارتفاع و جايگاه قيم البته كار صوابي نيست.
۳- ايرانيان امروز با استفاده از ظرفيتهاي ارتباطي دنياي جديد و آموزههاي حيات مدني و حق شهروندي، مطالباتي دارند كه با حساسيت فراوان آنها را پي ميگيرند. عجيب است كه بسياري از مديران و مسوولان اين وضع را درك نكردهاند، پاسخهاي غيرمودبانه فلان وزير و معاون و نماينده و مديركل به مردمي كه دورش حلقه زدهاند، صحنهسازي از كمك كردن به كارگران، كتكزدن و فحاشي به خبرنگاران، اعمالي هستند كه به چشمبرهمزدني ديده ميشوند و بلافاصله مردم به آنها واكنش نشان ميدهند. مديري كه دركي از فضاي جديد و اقتضائات آن و وظايف خود در قبال ملت ندارد، آيا صلاحيت تكيهزدن بر مسند مديريت را دارد؟
۴- اين سرزمين را راستگويان و آيينهكرداران و كساني تاكنون برپا داشتهاند كه راه و رسم زندگي در اين اقليم را درك كردهاند. با دوستان مروت كرده و براي پاسداشت مردم و خانه آبا و اجدادي از جان مايه گذاشتهاند. حماسه كادرهاي درماني در موضوع كرونا و كمكها و مروتها و مودتهايي كه مردم عادي بر يكديگر روا داشتند تا در اين شرايط سخت زندگي را بر هموطن و همنوع خود آسانتر كنند، به راستي كمنظير و ستودني بودهاند. مهرباني ميراث ايرانيان است.