• ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4633 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۹ ارديبهشت

كسي نگران بود و نبود مطبوعات نيست

جلال خوش‌چهره

كسادي بازار مخاطبان مطبوعات به پيش از كرونا مربوط مي‌شود. اين نه تنها به دليل سرعت و سبقت گرفتن فضاي مجازي از رسانه‌هاي مكتوب است، بلكه به نظر من بيش از هر چيزي به معرفت جاري در مطبوعات كشور كه روز به روز تنزل يافته، مربوط مي‌شود و همين باعث شده كه مطبوعات مكتوب نه تنها از حيث خبررساني از فضاي مجازي عقب بمانند، بلكه از حيث تحليل محتواي آنچه پيش‌رو دارند، نيز نتوانند مخاطب را اقناع كنند يا از حيث رمزگشايي، يعني پاسخ به چرايي و چگونگي يك جريان به عنوان وظيفه اصلي رسانه‌هاي مكتوب نيز مشكل اساسي دارند. از يك طرف رخدادها به كمك فضاي مجازي، ماهواره و اينترنت مخاطب را در برابر سيل اتفاقات سردرگم مي‌كنند و از طرف ديگر مطبوعات نتوانسته‌اند خود را همپا با رشد تكنولوژي ارتباطي ارتقا دهند. 
مطبوعات به‌رغم اينكه در تمام دنيا و حتي در جوامع مدرن يا حتي جامعه ايراني به عنوان يك مطالبه مدني و حق عمومي مردم شناخته مي‌شود در كشور ما به دليل عدم به رسميت شناختن حقوق مطبوعات، محدود كردن فضا و اينكه دست روزنامه‌نگاران در رمزگشايي اتفاقات بسته شده است، در نگاه مردم به عنوان يك منبع رسانه‌اي سانسور شده شناخته مي‌شود و از همين حيث مردم اعتماد كمتري نسبت به آن دارند. 
مطبوعات در بزنگاه‌هايي كه انتظار مي‌رفته ورود كنند و به درستي تفسير، تحليل و گزارش دهند، درست عمل نكرده‌اند. اتفاقاتي در كشور و منطقه يا حتي در جامعه جهاني مثل سقوط هواپيما، ناآرامي‌هاي اجتماعي سال گذشته و... رخ داده كه متاسفانه مطبوعات ما بسيار محافظه‌كار، دست به عصا و بيشتر بازگوكننده نظرات رسمي بوده‌اند تا اينكه بخواهند از منظر يك رسانه مستقل وارد عرصه شوند. به همين دليل مردم زماني كه به روزنامه‌ها نگاه مي‌كنند و مي‌بينند كه واكنشي ندارند، نااميد مي‌شوند. به عنوان مثال در ماجراي سقوط هواپيما مي‌بينند مطبوعات ما جز ابراز شرمساري به دليل اينكه دست‌شان بسته است و نمي‌توانند چيزي بگويند و بنويسند، ديگر به عنوان يك مخاطب به بود و نبود مطبوعات اهميتي نمي‌دهند و بعد مي‌روند سراغ فضاي مجاري كه قطعا نبود نظارت و كنترل بر آن دست منتشران اخبار را براي انتشار خبر درست و غلط باز مي‌گذارد و مخاطب بنا به سليقه و فهم خود آنچه در فضاي مجازي مطرح شده است، مي‌خواند. در حالي كه مطبوعات خودشان مي‌گويند دست ما بسته است و نمي‌توانيم كاري كنيم. 
خب در چنين شرايطي شما چقدر مي‌توانيد به اين مطبوعات تكيه كنيد؛ مانند مردم كشورهاي اروپايي، كره يا ژاپن كه اگر روزنامه به دست‌شان نرسد و در دكه‌هاي روزنامه‌فروشي روزنامه‌اي نباشد، اعتراض خواهند كرد، چون معتقدند در اين شرايط حقوق مدني‌شان نقض شده است. همان‌طور كه مي‌دانيد اوايل سال اجازه ندادند چاپخانه‌ها كار كنند و روزنامه‌ها منتشر نشدند، اما هيچ‌كس جز مديران مطبوعات و خود مطبوعاتي‌ها نگران آينده انتشار روزنامه‌ها نشدند. البته اين نگراني آنها هم بيشتر به دليل خطر از دست دادن شغل بود تا نگراني به سبب نقض يك حق مدني. متاسفانه اين نبوده و اين يك ضعف بسيار بزرگ براي ما محسوب مي‌شود.
به‌طور خلاصه كمبود معرفت جاري در مطبوعات ما، محدوديت‌هايي كه گاه كلافه‌كننده است و عدم توجه و سرمايه‌گذاري‌هاي لازم براي پرورش و تربيت روزنامه‌نگار سبب شده مطبوعات ما ظرف سال‌هاي گذشته مرجعيت و اعتبار خود را از دست دهند. براي به دست آوردن مرجعيت و اعتبار از دست رفته بايد جامعه مطبوعاتي و جامعه سياسي و مديران رسانه براي بقاي خود و حقوق مدني‌شان يك چارچوب‌بندي منطقي و مطابق با شرايط زمان و مكان حاضر را در كار خود به وجود بياورند.
اين به هيچ عنوان به فرهنگ شفاهي مردم مرتبط نيست، زيرا عنصر شفاهي، شفاهي است و مستند نيست. رسانه مكتوب به دليل اينكه مكتوب است، مجبور است كه معتبر باشد. ما سه شعار در مطبوعات رسانه‌اي داريم: سرعت، دقت، صحت. در حالي كه در فضاي مجازي درگير صحت و دقت نيستيد، اما در رسانه مكتوب بايد اين سه رعايت شود، بنابراين چيزي كه در رسانه چاپ مي‌شود معتبر است ولي چيزي كه در فضاي مجازي منتشر مي‌شود خيلي قابل اطمينان نيست. 
در بحث شفاهي و انتقال سينه به سينه، قرن‌هاست كه ما از آن عبور كرده‌ايم؛ يعني از دوراني كه مدرنيسم آغاز شد و اولين روزنامه كه چاپ شد ديگر از فرهنگ شفاهي عبور كرده‌ايم و به فرهنگ مكتوب، معقول و پرسشگر رسيده‌ايم و اين در هر زماني لازم است حتي همين الان در امريكا و اروپا نيز به‌رغم اينكه خيلي از روزنامه‌ها كار خود را به فضاي مجازي آورده بودند، مجبور شدند باز هم به فضاي نسخه‌ چاپي و مكتوب برگردند به اين دليل كه در نگاه مخاطب آنچه چاپ مي‌شود، معتبر است و اگر ما به آن فرهنگ‌ شفاهي تن دهيم يعني به 200 سال گذشته عقبگرد داشته‌ايم.
روزنامه‌نگار

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون