گروه اجتماعي
«شورا به معناي شهرداري نيست، شوراي شهر عهدهدار تمام مسووليتهايي است كه در شهر ميگذرد.» محمود ميرلوحي، سياستمدار و عضو شوراي اسلامي شهر تهران كه در شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان فعاليت دارد و نايبرييس مجمع استانداران ايران است، حالا رياست كميسيون عمران و حملونقل شوراي شهر را برعهده دارد. او كه بهمناسبت روز شوراها به گفتوگو با «اعتماد» مينشيند، از ظرفيتهايي ميگويد كه قانون اساسي براي مديريت يكپارچه شهري تدارك ديده است، اما هنوز در اداره شهر موازيكاري هزينههايي گزاف را به شهروندان اعمال ميكند. ميرلوحي كه در خلال گفتوگو از مشاهدات مستقيمش از شهرهاي مختلف جهان ميگويد، بيش از هر چيز به تغيير يك روال شهري اميدوار است: اقتصاد پسماند. به زعم او، سايتهاي پسماند تهران در حال بدل شدن به كوهستانهاي زباله هستند و اگر اقدامي براي تفكيك و بازيافت آنها صورت نگيرد، روزگار نامطلوبي در انتظار شهر خواهد بود. گرچه ميرلوحي در اين گفتوگو با ارايه مثالهاي متعددي سعي در اثبات اين نكته بديهي دارد كه ميتوان پسماند شهري را به مثابه منبع توليد انرژي دانست، با اين حال پاسخ قاطعي به حضور كودكان كار در اين چرخه اقتصادي نميدهد و وظيفه رسيدگي به اين مساله را به عهده نهادهاي ديگر ميداند، در حالي كه اگر شوراي شهر و مديريت شهري مسووليت رسيدگي و توجه به تمام ابعاد يك شهر را داشته باشد، كودكان كار نيز زاييده زيست شهري و آن خطوط مبهمي هستند كه در مافياي پسماند نقش دارند. ميرلوحي كه سال گذشته از بابت توليد پسماند به شهردار تذكر داده بود، حالا ميگويد: «با وضع موجود آينده خطرناك است. گله من همچنان پابرجاست و ما انتظار سرعت بيشتري داشتيم.»
طي مدتي كه تجربه حضور در شورا داشتيد، طبق ساختار اجرايي، آيا تمام مصوبات قانون اساسي در مورد نقش و جايگاه شوراها قابل اجراست؟ چه موانعي را سر راه به ثمر نشستن مصوبات شوراها ميدانيد و فاصله قانون تا اجرا در چيست؟
بحث مديريت شهري در كشورهاي مختلف در واقع حدود و ثغور متعدد و متفاوتي دارد. در ايران ۷۰درصد جمعيت شهرنشين هستند و در روستاها دهياريها كار اداره امور روستا را به عهده دارند و در شهرها هم شهرداريها عهدهدار نظافت و نگهداشت شهر هستند. در كشورهاي اروپايي و توسعه يافته، مديريت شهري يكپارچه است. تقريبا كل خدمات غيرخصوصي به عهده شهرداري است. بخشي از امورات شهري به دست دولت فدرال مركزي است. اين امورات در دايره امنيت، ماليات، امور وزارت خارجه، بهداشت و آموزش محدود ميماند و عموما به اين پنج عنوان محدود ميشود. در اين كشورها ساخت اماكن ورزشي، كتابخانه، امور آب فاضلاب و برق و امثال آنها و مخابرات ديگر دولتي نيست، اين امورات يا به عهده بخش خصوصي است يا به عهده بخش عمومي غيردولتي يعني مديريت شهري. در كشور ما نيز چنين مقاصدي در برنامههاي مختلف ديده شده بود و واگذاري اين امورات به بخش خصوصي از دولت اصلاحات مطرح شد. وقتي شوراها در سال ۷۸ تشكيل شدند، بنا بود كه ۲۳ فعاليت در شهرها از دولت به سمت بخش خصوصي بازگردد، مثل آب و فاضلاب. پيش از انقلاب، شركت آب و فاضلاب متعلق به شهرداريها بود، ولي بعد از انقلاب چنين شركتهايي عموما به دولت واگذار شدند. واگذاري اين عملكردهاي شهري به شهرداريها در برنامههاي سوم و چهارم مطرح شد. علت چنين ضرورتي، اين است كه در مديريت شهري، نخبگان و افراد محلي حضور دارند، هم ميتوانند با توجه به نياز شهر مقررات وضع كنند و هم باتوجه به ويژگيهاي بومي و محلي شهر تصميم بگيرند. ما هزار و 300 شهر در كشور داريم و دولت نميتواند نيازهاي تمام اين شهرها را با ويژگيهاي جمعيتي، اقتصادي و اجتماعي متفاوت در نظر بگيرد. اما شوراهاي محلي باتوجه به درآمدها، هزينهها و پروژههاي شهر خود، در چارچوب برنامههاي كلان و سياستهاي عمومي كشور تصميمگيري، نظارت و حسابرسي ميكنند. طبق قانون اساسي، اختيار و وظايف شوراها محدود به به شهرداري نيست. برخي تصور ميكنند شورا يعني شهرداري، نه، شورا يعني شوراي شهر، يعني شورايي براي تمام آنچه در شهر رخ ميدهد، يعني نظارت و تصميمگيري بر مسائل فرهنگي، اجتماعي، ورزشي و اموال عمومي يك شهر. ماده ۵۵ قانون شهرداريها تمام اين موارد را پيشبيني كرده است. قانون اساسي ما جايگاه رفيعي را در فصل هفتم و در اصول متعدد ۳، ۷ و ۱۰۰ به بعد براي شوراها پيشبيني كرده است. بنده معتقدم مجلس بخش محدودي از وظايف قانوني را عملياتي كرده است و هنوز مديريت شهري ما يكپارچه نيست. دولت تصديگريها در شهر را، لااقل در ۲۳ مورد به عهده شورا و مديريت شهري گذاشته است، با اين حال ما شاهد موازيكاري هستيم. اين موازيكاريها هزينههاي بسيار گزافي را به شهروندان تحميل ميكند. اگر مديريت شهري يكپارچه شود، آن وقت در آينده ميتوان گفت كه مديريت شهري و شوراها مطابق با وظايف خود در چارچوب قانون اساسي عمل ميكنند. اما در شرايط فعلي، فعاليت مديريت شهري محدود به امور شهرداري و در حد ارشاد و ارتباط است. اين در حالي است كه يكپارچگي و انتقال اين وظايف به شهرداريها، باعث صرفهجويي در هزينهها و دوري از موازيكاري ميشود. امكانات ورزشي، كتابخانهاي و فرهنگي كه در شهر توسط شهرداري احداث ميشود، قابل قياس با اقدامات دولت نيست و بسيار چشمگيرتر است، با اين حال همچنان در اين امور ما شاهد موازيكاري هستيم. براي مثال در حوزه آبوفاضلاب، شوراي شهر نقش تاثيرگذاري در تامين زيرساختهاي آب تهران ايفا كرده است و پروژههاي بزرگي در اين شهر با مصوبات شورا در حال اجراست.
اين موازيكاريها در دوران شيوع كرونا در تهران نيز به نظر رسيد؟
ماده ۸۰ و ۳۲ بند وظايفي كه براي شوراها در نظر گرفته است، به مساله بهداشت، ارتقاي بهداشت و ايمني شهري نيز نظر دارد. طبيعتا حالا ملاحظه ميكنيد كه كاركنان شهرداري در كنار بخش درمان، بيشترين نقش را در عرصه مبارزه شهري با كرونا دارند.
شما به موازيكاري در مديريت شهري اشاره كرديد. اسفند ماه سال گذشته اعضاي شوراي شهر خواستار اجباري شدن استفاده از ماسك در متروها و وسايل حملونقل عمومي شده بودند، با اين حال اين توصيه صورتي از مصوبه نگرفت و تازه در ارديبهشت ماه و پس از دستور رييسجمهور عملي شد. آيا همين موازيكاريها هستند كه برخي پيشنهادات يا مصوبات شوراي شهر را به عرصه عمل نميرسانند؟
ما در مورد ماسك مصوبهاي نداشتيم و اين مساله كه اشاره كرديد، صرفا نظريه و تذكر همكاران بود. مصوبه ما در دوران شيوع، حضور همهجانبه شهرداري در ميدان بود. ببينيد برخي از اين مصوبهها به منابع مالي نياز دارد. درآمدهاي شهرداري در اين دو ماه حدود دوسوم كاهش و هزينهها افزايش داشته است. سمپاشي، ضدعفوني و جمعآوري بهموقع پسماند بيشتر، حساستر و سريعتر از قبل شده است. لذا شورا در اين لحظه نميتواند چنين مصوبههايي داشته باشد و اين مصوبهها منابع و بودجه ميخواهند. اما در همين ايام هم شورا با دقت و حساسيت حضور فعالي در صحنه داشت و تصميمات موثري، مثل طرح ترافيك گرفت. شورا در روزهايي كه بخشهاي ديگر حتي آمادگي نداشتند، سريعتر از ديگران وارد عرصه شد و از آغاز اسفند تاكنون پيشقدم بود.
با اين حال برخي اقدامات از حد توصيه و تذكر فراتر نرفتند. در روزهاي شيوع، آيا تصميمها يا مسائلي بود كه خواستار تغيير آن بوديد، اما به هر دليل اجرايي نشد؟ موانع و محدوديتهاي شورا در اين روزها چه بود؟
ما و همكارانمان در حوزه مبارزه، انجام هيچ كاري را فرو نگذاشتيم، ولي به خاطر درآمدها، پروژههاي عمراني درآمدهاي ما متوقف شد. ببينيد اگر ما اتوبوس به اندازه كافي داشتيم، مترو را تعطيل ميكرديم. ازدحام در مترو بالاست و امكان آلوده شدن مترو بيشتر از اتوبوس است. اگر اتوبوس به اندازه كافي داشتيم يا ميتوانستيم تعداد آنها را زياد كنيم، امكان نشستن با فاصله بيشتر بود. يا اينكه ميتوانستيم تاكسيهاي بيشتري را تزريق كنيم، البته در اين خصوص همكاران ما دستورالعملهايي تهيه كردند و حالا در صندلي عقب هر تاكسي دو نفر مينشيند. فكر ميكنيم در حد بضاعت و توانمان، هر كاري كه مفيد و لازم بود صورت داديم. از شهروند، ميوهوتربار، بهشت زهرا، پسماند، گرمخانهها، زيباسازي و بوستانهاي ما، آتشنشانيها، همگي تلاش خود را انجام دادند.
دوران شيوع كرونا به ما نشان داد كه از لحاظ وضعيت حملونقل عمومي وضع اسفباري داريم، گرچه اين موضوع پيش از شيوع نيز قابل انكار نبود. اقدامات شورا و شهرداري را در اين مدت در بهبود وضعيت حملونقل عمومي چگونه ارزيابي ميكنيد؟
يكي از سياستهاي علني و روشن شورا و مديريت شهري، توجه به حملونقل عمومي و مشخصا مترو و اتوبوس است. خط 6 و 7 در حال تكميل است و اين امر بهشدت در حال پيگيري است. با اين حال ما بهشدت كمبود واگن داريم، فاصله خطها زياد است و با ازدحام مسافران روبهرو هستيم. در حال حاضر ما در خطوط مترو هزار و ۳۰۰ واگن داريم، قرار بود طبق برنامه 2 هزار واگن ديگر به جمع قطارها اضافه شود. در اين صورت ۲ ميليون سفر روزانه به
۷ ميليون افزايش مييافت. ما تمام تلاش خود را براي تهيه واگن كرديم اما توليد داخل محدود است. ۲۰ الي ۳۰درصد واگنها توليد داخل است، ما پيش از اين قراردادهايي را براي خريد واگن منعقد كرده بوديم اما وضعيت تحريم و مشكلات بانكي اجازه خريد آنها را به ما نداد. قرار بود اتوبوسها شارژي و برقي وارد كنيم، اما تحريمها مانع شدند. ما هر چه تلاش كرديم، تحريمها محدوديتهايي را براي ما وضع كردند. ما درصدديم اين اتوبوسهاي برقي را به سيستم حملونقل اضافه شوند تا سيستم سوخت فسيلي حذف شود، ما عليرغم محدوديت منابع، منابع مالي اين كار را درنظر گرفتيم اما نشد. ما سعي داريم در سال جاري اتوبوس، واگن و تكميل دو خط را پيگيري كنيم و ايستگاههاي ناتمام را بسازيم و بخشهاي ديگر را آماده كنيم.
مهر ماه سال گذشته شما در مورد پسماند و مسائل اقتصادي به شهردار تذكر داديد و گفتيد كه در پنج مورد اين تذكرها جدي گرفته نميشود. باتوجه به شيوع كرونا، افزايش توليد پسماند و عدم تفكيك آنها از مبدا، وضعيت پسماند در آرادكوه را چگونه ارزيابي ميكنيد و آيا از آن زمان تاكنون شهرداري اين ملاحظات پسماندي شما را پاسخ داده است؟
شعار زباله صفر، شعاري است كه در شهرهاي دنيا به صورت جدي دنبال ميشود. در اين شهرها، فاضلاب، پسماند و زبالهاي از آنها خارج و آلودگي هم از اين شهر به هوا منتقل نميشود. تعدادي از شهرها اين كار را كردهاند اما ما با اين شعار خيلي فاصله داريم. زماني كه وارد شوراي پنجم شديم، گزارشهايي را ملاحظه كرديم كه طبق آنها روزانه
۹ هزار تن پسماند به آرادكوه و ۴۵ هزار تن نخاله ساختماني به سايت آبعلي منتقل ميشود. اين اعدادبسيار عجيب و نگرانكننده بودند. دوستان ما تلاش كردند تا نخالهها كمتر شوند. چرا ما بايد شهرمان را طوري بسازيم كه مجبور به تخريب باشيم و روزانه هزاران تن سيمان، آجر و مصالح ساختماني دور بريزيم، اين مصالح سرمايه ملي هستند. سرانه توليد پسماند و نخاله ما در شهر بسيار بالاست. به همين دليل بود كه بحث تفكيك از مبدا مطرح شد، زيرا برخي از اين پسماندها ارزشمند هستند. براي مثال چرا بايد چوبها را در آرادكوه دفن كنيم تا بپوسند؟ شهري مثل وين يا برلين، دو مركز و كانوني براي پسماند دارند كه همين پسماندهايي را كه ما در آرادكوه دفن ميكنيم، به انرژي برق تبديل ميكنند. حالا با شيوع كرونا توليد پسماند به ۷ هزار و ۵۰۰ تن در روز رسيده است، شكل اين پسماند نيز ديگر مثل گذشته نيست، اگر قبلا پسماند غذا و ميوهها، حالا پسماندهاي تجزيهناپذير بهشدت در ميان پسماندهاي شهري به چشم ميخورد. اين پسماندها دهها و صدها سال به شكل كوه در آرادكوه خواهند ماند. كوه نخالههاي آبعلي نيز متعدد شده است، اگر هر سال يك كوه زباله به اين سايتها اضافه شود تا بيست سال ديگر كوهستاني در اين نقاط شهري خواهيم داشت. بايد مسوولانه تصميم گرفت. ما نيز طرحهايي داريم تا تفكيك زبالهها را از مبدا دوباره پس از شيوع كرونا از سر بگيريم و در آينده نيز تلاش داريم تا از اين پسماندها توليد انرژي كنيم.
باتوجه به دغدغهاي كه شما نسبت به پسماند شهري داريد، آيا بهرغم افرادي كه به عنوان مافياي زباله در تهران مشغول به كار هستند، اين طرحهاي سبز شما براي تفكيك و توليد انرژي قابل اجراست؟ شما براي كوتاه كردن دست اين مافيا يا لااقل براي ممنوعيت كار كودكان به عنوان زبالهگرد چه برنامهاي داريد؟
كار خوبي كه در اين دوران اتفاق افتاد، اين بود كه مساله اقتصاد پسماند مطرح شد. اقتصاد پسماند، اقتصاد تنومند و گستردهاي است. قبلا تصور ميشد پسماند همان زبالههايي است كه جمعآوري ميشوند. من قبلا در نشست فنآوران اين حوزه خطاب به استارتآپهاي حوزه پسماند و كارشناسان آيتي عرض كردم كه اقتصاد پسماند تهران اقلا ۵ هزار ميليارد تومان است. اگر مساله قراردادها، رفتوروب، بازيافت و جمعآوري درست صورت بگيرد، اقتصاد بزرگي را دارد. اگر اين اقتصاد درست مورد توجه قرار بگيرد، اگر ديگر قراردادها رانتي و مافيايي نباشد، اگر اين اقتصاد به مزايده گذاشته شود و مزايدهها چارچوبمند باشند و شركتهايي در مزايدهها حضور داشته باشند كه ايده و طرح دارند، آن وقت از اين اقتصاد ميتوان بهره برد. نه مثل حالا كه ما شاهد حضور شركتهايي هستيم كه با ظاهر مندرس و بدون ايده و طرح حاضر هستند و اين پولهاي هنگفت را در دوبي و اروپا سرمايهگذاري ميكنند، اما اينجا خود را افراد ضعيف نشان ميدهند. من فكر ميكنم اين توجه در كشور ما ايجاد شده است اما كشورهاي ديگر چون نفت ندارند، به كاميون پسماند و زباله به عنوان منبع توليد انرژي نگاه ميكنند. ما چون نفت داريم به اين مسائل نپرداختيم. ما حتما بايد به سمت چنين اقداماتي برويم زيرا با وضع موجود آينده خطرناك است. گله من همچنان پابرجاست و ما انتظار سرعت بيشتري داشتيم. آمار بهرغم اشكال نشان ميدهد كه با كاهش توليد پسماند مواجهيم. طرح كاپ توانست در منطقه ۲۱ اين آمار را كاهش بدهد. حضور سمنها و فعالها و شورايارها موثر بود. يكي از پيشنهادها و تذكرهايم، پيشنهاد تشكيل شوراي عالي پسماند بود، به اين دليل كه فرهنگسازي براي كاهش توليد و سرانه توليد پسماند بايد در خانه و محلات و نفر به نفر و در تمام مراكز تجاري، اداري و مذهبي صورت بگيرد تا در جامعه ما اولا سرانه توليد كاهش يابد و بعد تفكيك از مبدا صورت بگيرد. در تهران فرض كنيد الان صد تن پسماند بيمارستاني داريم، اما اگر تفكيك نشود، روزانه ۵ هزار تن پسماند بيمارستاني و عفوني داريم، به همين دليل است كه اين تفكيك و دفن بايد مسوولانه صورت بگيرد، به سلول خاصي منتقل و آنجا فرسوده شود. خاطرم هست در شهر وين، تصفيهخانهاي حدود ۲۰۰ ميليون مترمكعب فاضلاب روزانه شهر را تصفيه ميكرد، از اين فاضلاب، ۶۸ هزار تن لجن ميگرفتند و اين لجن به نيروگاه برق ميرفت و دوباره به برق و آب گرم تبديل ميشد. آب تصفيه شده نيز در رود دانوب منتقل ميشد، يعني آبي بود كه به چند كشور ديگر ميرفت و به قدري سلامت بود كه ميشد به رودخانهاي ريخته شود.
باتوجه به اشارهاي كه به كودكان كار داشتم، در روزهاي شيوع كرونا شاهد حضور كودكان كاري هستيم كه در كار سطلهاي زباله شهرداري ميچرخند. بسياري از اين افراد همراه با مافياي زباله و پسماند مشغول به كار هستند. آيا شما يا شورا اين كودكان را ميبيند و در نظر دارد؟
در شهر براي كودكان كار، كارتنخوابها و معتادان متجاهر سازمانها مسووليتهايي دارند و شهرداري در كنار آنهاست. به محض شروع مساله كرونا، به دليل خطرناكي وضعيت بسياري از اين مراكز ميتوانستند در طغيان ويروس موثر باشند. شهرداري سعي كرد موقتا در اين شرايط گرمخانهها را گسترش دهد، آنها را سمپاشي كند و اين مراكز شبانهروزي شدند. حتي در اين شرايط كه برخي مسوولان معتادها را رها كردند، شهرداري سعي كرد چهره و شرايط شهر به نحوي نشود كه كرونا در مناطقي لانه كند. در اين مدت تقريبا گرمخانههاي ما مشكل خاصي پيدا نكردند و نشان ميدهد دوستان ما دلسوزانه فداكاري كردند. ما سراي سالمنداني داريم كه تعداد زيادي از عزيزان در آنجا مبتلا شدند اما با تلاشهاي همكاران ما آسيب و هزينهاي نداشتيم. اميدواريم بعد از كرونا فكري براي مسائل كودك كار داشته باشيم. اين مساله هميشه در شهر بوده است اما در مورد پسماند ما مخزنها را زودتر تخليه كرديم و اجازه نداديم پر شوند. نوبتهاي جمعآوري بيشتر شد اما اينكه يك كودك وارد مخزن نشود با امكانات شهرداري خيلي ممكن نيست و ما پاي هر مخزن نگهبان نداريم. شايد ما توانستيم از اين جهت شاخص خوبي داشته باشيم، باتوجه به اينكه دوستهاي ما در خط مقدم مبارزه شهري هستند، از شهروند گرفته تا گرمخانهها و بهشتزهرا، همين كه تعداد افراد درگيرمان كمتر از بخش درماني بود، در حالي كه حدود ۱۵۰ هزار نفر در شهر مشغول فعاليت هستند.
منظور از مواجهه با كودكان كار، به هيچ عنوان جمعآوري آنها از مقابل ديدگان شهروندان نيست. شما دغدغههايي را نسبت به پسماند و اقتصاد آن كرديد، در حالي كه كودكان كار نيز در اين اقتصاد فعاليت دارند. آيا فكر ميكنيد شوراي شهر يك روزي بتواند به اين مساله با مسووليتپذيري وارد شود. شهرداري پيشين رويكردهاي قهري و ضربتي به جمعآوري اين كودكان داشت، اما اگر شما ميخواهيد اقتصاد پسماند را به شهر بازگردانيد، در قبال اين قشر آسيبپذير كه مورد سوءاستفاده قرار ميگيرد چه برنامهاي داريد؟
از دهلي و هند تا شهرهاي اروپا، برخي مسائل همزاد شهرهاي بزرگ هستند. درست است كه اقتصاد و اشتغال در گسترش آن موثر هستند، اما نميتوان گفت كه اين مساله مختص كشور ماست. در سفر حج هم و زماني كه از خانه خدا بيرون ميآمديم، شاهد حضور افراد سر چهارراه، معتاد و كودكان كار بوديم. در كلانشهرها اين مسائل هست. جنگها، مهاجرتها در شكلگيري اين مسائل نقش دارد. اينكه تصور كنيم روزي برسد كه اين مسائل در شهر نباشد، با واقعيت همخوان نيست، جز كشورهاي اسكانديناوي، اين مسائل در ساير شهرهاي جهان نيز به چشم ميخورد. اما حل آن به عهده شهرداري نيست. مساله اقتصاد و بيكاري و مهاجرتهاست. حالا شيوع كرونا شايد برخي مردم را ترغيب كرده باشد كه به طبيعت يا شهرهاي كوچك خود بازگردند اما تا زماني كه مهاجرت به شهرهاي بزرگ ادامه دارد، ما شاهد وقوع چنين مسائلي خواهيم بود. البته ما ميتوانيم مسائل را مهار كنيم. كودكان فقير هندوستان در دهه ۸۰ و ۹۰ در هر چهارراهي به وفور ديده ميشدند. آنها تصميم گرفتند تا سال ۲۰۰۵ چهره شهرهاي خود را پاك كنند و تقريبا موفق شدند، اما اينكه اين كودكان سر چهارراهها حاضر نباشند، بيش از همه مستلزم حل مسائل اقتصادي خانوادههاي آنهاست. اين كار سنگين و نيازمند يك عزم جدي است.
در ايران ۷۰درصد جمعيت شهرنشين هستند و در روستاها دهياريها كار اداره امور روستا را به عهده دارند و در شهرها هم شهرداريها عهدهدار نظافت و نگهداشت شهر هستند. در كشورهاي اروپايي و توسعه يافته، مديريت شهري يكپارچه است. تقريبا كل خدمات غيرخصوصي به عهده شهرداري است. بخشي از امورات شهري به دست دولت فدرال مركزي است.