تخريب مسجدالاقصي تئوري توطئه نيست
ايلان پاپه
ترجمه: ليدا ماموريان، سيد هادي برهاني
اشاره| پروفسور ايلان پاپه، موسس و مدير مركز اروپايي مطالعات فلسطين است، «روزنامه اعتماد» درصدد است مجموعهاي از مقالات ايشان را به چاپ برساند. اصل اين مقاله در سال ۲۰۱۵ و در سايت رسمي الكترونيك انتفاضه منتشر شده است. هفته گذشته اولين بخش از اين مجموعه مقالات منتشر شد و در ادامه بخش دوم آن را مطالعه ميكنيد.
آلبرت ممي در اثر كلاسيك خود، استعمارگر و استعمار شده، از زبان استعمارگر ميگويد: تلاش براي پيش بيني كارهاي يك استعمارشده بي فايده است. (آنها غيرقابل پيش بيني هستند! هيچگاه نميتوان آنها را فهميد!). از نظر استعمارگر «هيجانات عجيب و غريب و نگرانكننده، استعمارشونده را كنترل و هدايت ميكند». تنها توضيحي كه اسراييل و طرفداران آن براي قيام اخير فلسطينيها در بيتالمقدس دارند اين است كه فلسطينيها از پروپاگانداي اسلامي [در زمينه نابودي مسجدالاقصي] تاثير پذيرفتهاند. بنابر روايت اسراييلي، اين تبليغات به آساني فلسطينيهاي «هيجانزده و غيرقابل پيشبيني» را تحريك كرده است. بهطور كلي، تحليلگران غربي به درك و فهم مقاومت [مردم فلسطين] به عنوان [عكسالعملي طبيعي در برابر] سركوب ظالمانه آنها گرايش دارند. با اينحال اين رويكرد غربي كه عمدتا توسط دانشگاهيان و روزنامهنگاران ليبرال دنبال شده است با روايت اسراييلي يك وجه مشترك دارد: اتهامات وارد شده به اسراييل مبني بر داشتن نقشهاي براي انهدام مسجدالاقصي و ساختن معبد سوم بر [فراز ويرانه هاي] آن را بي پايه و اساس ميداند. در رسانههاي غربي اين اتهامات صرفا به عنوان تبليغات و بهانههايي براي تحريك فلسطينيها به قيام و شورش قلمداد ميشود. قابل انكار نيست براي درك عمق نااميدي فلسطينيها و ميزان خشم آنها پس از پنجاه سال استعمارگري بيرحمانه نيازي به نظرانداختن به دوردستها نيست. با اين وجود اين انگيزههاي قابل درك براي ايستادگي در برابر ظلم نبايد مانع ديدن نقشه اسراييل براي مسجدالاقصي شود. همچنين اين اعتقاد پذيرفتني نيست كه هراس عربها و فلسطينيها در مورد نيات اسراييل در اين باره افسانهاي ناشي از تخيلات شرقي است كه ريشهاي در واقعيت ندارد. در واقع اين تخيل قابل اثبات است. بنابراين مهم است، هم براي مذهبيها و هم براي سكولارها، كه از خود بپرسند: آيا مسجدالاقصي بهراستي در خطر است؟ اگر اينطور باشد، آنگاه آينده پرمخاطره آن فقط يك توهين و تجاوز به اسلام نيست بلكه نشانه ديگري است از اينكه پروژه استعماري اسراييل ميتواند تا كجاها پيشروي نمايد.
جرم از منظر باستانشناسي
انهدام اماكن عربي و اسلامي در قدس و نقش آن در سياست و رفتار اسراييل امر ناشناختهاي نيست. در سال ۱۹۶۷ اسراييل محله المغاربه را در بخش قديمي شهر قدس ويران كرد. قدمت اين محله، كه شاهكار معماري تمدن اسلامي بهشمار ميرفت، به اواخر قرن ۱۲ ميلادي برميگردد. در اين محله برخي از مهمترين مدارس اسلامي جاي داشتند.
هنگامي كه صهيونيسم پا در سرزمين فلسطين نهاد، رهبران آن نه تنها سعي كردند براي شهركهاي يهودينشين زمين بخرند بلكه تلاش داشتند آنچه را كه آنها محله يهودي قدس ميدانستند، خريداري نمايند. بارون ادموند روچيلد تلاش كرد اين محله را در اواخر قرن ۱۹ ميلادي بخرد. همين تلاش را رهبران صهيونيست در ايام قيموميت انگلستان بر فلسطين انجام دادند. اين تلاشها نتيجهاي دربرنداشت. هنگامي كه پروژه خريد به نتيجه نرسيد، اين محله، در جريان جنگ ۱۹۶۷، به زور تصرف و سپس تخريب شد.
در اين تخريب مسجد شيخ عيد، كه توسط پسر صلاحالدين ايوبي (كه قدس را از دست صليبيها آزاد كرده بود) ساخته شده بود، از بين رفت. زماني كه سالها بعد بنيامين كدار (Benjamin Kedar) تاريخدان اسراييلي و معاون رييس آكادمي ملي علوم اسراييل از اين موضوع مطلع شد، در مصاحبهاي با روزنامه اسراييلي هاآرتص، آن را يك جنايت باستان شناسي توصيف كرد. تخريب مساجد اقدام جديدي نبود و به بيتالمقدس محدود نميشد. نيروهاي صهيونيست تنها تعداد اندكي از مساجد موجود دردهكدهها و شهرهاي تخريب شده در جريان واقعه نكبت – پاكسازي نژادي ۱۹۴۸ – را دست نخورده باقي گذاشتند. بعدها مقامات اسراييلي بسياري از اين مساجد باقي مانده را به كلوپ، رستوران و يا طويله حيوانات تبديل كردند.
جغرافياي تخريب
بنابراين نه بناهاي تاريخي قدس و نه مساجد موجود در ساير مناطق فلسطين از سياستهاي نابودسازي استعمارگري اسراييل در امان نبودند. ويرانسازي ميراث اسلامي اين كشور عميقا در حافظه جمعي فلسطينيها حك شده است. فلسطينيها همچنين به وفور شاهد تخريب ساختمانهاي فلسطيني توسط اسراييل با بولدوزرهاي د-9 هستند كه توسط شركت امريكايي كاترپيلار تامين ميشود. البته تنها خاطره زنده و روشن از گستره جغرافيايي تخريبگري اسراييل نيست كه موجبات ترس بسياري از آينده مسجدالاقصي ميشود. بلكه اين يك تحليل واقعبينانه از ايدئولوژي نيروهاي سياسي قدرتمندي است كه امروزه در دولت كنوني بنيامين نتانياهو حضور دارند. مهمترين بخش اين نيروها قدرت فزاينده جنبش مذهبي ملي اسراييل است كه سابقا نيروي كوچكي بهشمار ميرفت اما امروزه به بخشي از ساختار اسراييل بدل شده است. همانطور كه اور كاشتي (Or Kashti) اخيرا در روزنامه هاآرتص فاش كرد تبليغ و تشويق ساخت معبد سوم بخشي از برنامه درسي سيستم آموزشي مدارس اين جنبش در اسراييل است. (اسراييل سه سيستم آموزشي دارد: يك سيستم يهودي سكولار، يك سيستم مذهبي ملي و يك سيستم آموزشي عربي) در اين دروس دانشآموزان فرا ميگيرند ساخت معبد سوم آرزوي همه بشريت است. كاشتي با متخصصاني كه اين برنامه درسي را مطالعه كردهاند مشورت كرده است. او تاكيد ميكند برنامه مزبور بهطور صريح و روشن خواسته نابودسازي مسجدالاقصي را مطرح نميكند اما از طريق اين برنامه آنها آموزش ميبينند كه در آستانه آزادسازي يهودي بلندي (گئولا) قرار دارند (بلندي كه مسجدالاقصي بر فراز آن ساخته شده است .م) اين برنامه درسي مورد حمايت نفتالي بنت وزير آموزش اسراييل (در زمان نوشته شدن اين مقاله) است. بنت به همراه دوستش اوري آريل به حزب «خانه يهودي» تعلق دارند كه تعهد كرده است معبد يهودي را جايگزين مسجدالاقصي نمايد. آريل، پس از انتخاباتي كه امسال برگزار شد، به عنوان وزير كشاورزي منصوب گرديد. او در پست قبلي خويش، به عنوان وزير مسكن، به وضوح خواهان بناي معبد جديد به جاي مسجدالاقصي شد. او يك زمامدار كماهميت نيست و حزب او نيز در اسراييل حزبي مهم به شمار ميآيد. دولت اسراييل از چندين سازمان كه برنامه و نقشه مشابهي را دنبال ميكنند حمايت مادي و غيرمادي ميكند. مهمترين آنها موسسه معبد (The Temple Institute) در بيتالمقدس است كه توسط خاخام اسراييل آريل تاسيس شده است. حمايت مالي دولت ازاين موسسه توسط گزارشگر هاآرتص اوري بلاو (Uri Blau) مورد بررسي قرار گرفته است. هدف اصلي اين موسسه، كه در وبسايت رسمي آن منعكس شده است، «بناي دوباره معبد مقدس بر فراز بلندي موريه [يا همان حريم مسجدالاقصي] در قدس مطابق فرامين كتاب مقدس» است. بر اين اساس اين فرضيه يا تئوري كه روزي يك صهيونيست متعصب چنين نقشههايي را اجرا خواهد كرد، به هيچوجه غيرقابل تصور يا احمقانه نيست.