تاريخ اتحاديههاي كارگري
در ايران
جمله معروفي هست كه بهطور مشترك توسط كارل ماركس و همكار او فردريك انگلس به نوعي بعدها شعار اتحاد جماهير شوروي شد: «كارگران جهان متحد شويد؛ شما چيزي براي از دست دادن نداريد جز زنجيرهايتان!» اين شعار گرچه در ميانه سالهاي پس از انقلاب اكتبر در روسيه و جايگزيني نظام كمونيستي به جاي حكومت تزاري، خساراتي را هم در جوامع كمونيستي به بار آورد؛ اما سرمنشا اتفاقاتي شد كه تشكيل اتحاديههاي كارگري در دنيا يكي از آنها بود. در ايران نيز نخستين تلاشها براي ايجاد اتحاديههاي كارگري و پيگيري حقوق كارگران به سالهاي مشروطه بازميگردد. زماني كه كارگراني كه در باكو و عشقآباد كار كرده و به وطن بازگشته بودند؛ نخستين اتحاديه كارگري را در سال ۱۲۸۴ در چاپخانهاي كوچك در تهران بنا نهادند. همزمان با اتحاديه كارگران چاپخانهها در ديگر كارخانهها نيز اين امر رو به نضج نهاد، تا اينكه كارگران مشهد، تبريز، انزلي و ديگر نقاط كشور را هم دربر گرفت. شعارهاي مزد عادلانه، هشت ساعت كار در روز، زمين براي دهقان و جمهوري سر داده شد.
در سال 1299 با الهام از انقلاب اكتبر در روسيه تزاري، جنبشهاي سنديكايي در ايران پا گرفت. تا جايي كه تعداد سنديكاهاي كارگري در اين سال، در پايتخت ايران به 15 سنديكا رسيد. يك سال بعد، شوراي مركزي اتحاديههاي حرفهاي كارگران ايجاد شد كه هدف از آن رهبري اتحاديههاي كارگري در سطح كشور بود. تحتتاثير همين جنبش بود كه در فاصله سالهاي ۱۳۰۴–۱۳۰۰ چندين اعتراض بزرگ، از جمله اعتراض ۱۴ روزه كارگران چاپخانهها و اولين اعتراض كارگران نفت آبادان انجام شد. دولت وثوقالدوله روزانه ۸ ساعت كار، آزادي فعاليت سنديكاها و جشن اول مه را قبول كرد.
در دوران رضا شاه، با تصويب قانوني موسوم به «قانون سياه»، دست به سركوب گسترده اتحاديههاي كارگري زد. تا سال 1320 كه اتحاديههاي كارگري با حكومت مركزي بر سر حقوق خود و ميزان ساعت كاري اختلافنظر و درگيري داشتند؛ همين قانون سياه بود كه حاكم شده بود. پس از جنگ جهاني دوم و خروج رضاشاه از ايران، دوران شكوفايي اتحاديههاي كارگري نيز فرا رسيد. دهه 1320 تا 1330 اوج دوران فعاليت اين اتحاديهها بود. در اين سالها ابتدا اتحاديههاي مختلف كارگري و سنديكاها شكل گرفتند و از اتحاد آنها شوراي مركزي اتحاديه كارگران ايران با ۳۰ هزار عضو در ۱۳۲۱ پا به عرصه وجود گذاشت. با اين حال نبايد از اين نكته نيز غافل بود كه در تمامي اين سالها، ردپاي حزب توده در فعاليتهاي نظام كارگري جريان داشت و ديده ميشد. در خرداد ۱۳۲۴ اولين اعتراض ۶روزه هزار كارگر نفت در كرمانشاه صورت گرفت. سال بعد ۱۰هزار نفر از كارگران نفت آغاجاري به مدت ۱۴ روز در اعتراض بودند. عدم رسيدگي به خواستهاي كارگران ۲ ماه بعد موجب اعتراضي ۱۰۰هزار نفري شد كه علاوه بر خواستهاي صنفي خواستهاي سياسي از جمله عدم دخالت انگليس در شركت نفت را در پي داشت. اعتراضاتي كه منجر به تشديد اختلافات ميان دربار پهلوي با اتحاديههاي كارگري شد و سرانجام در سال ۱۳۲۷ زماني كه يك عضو وابسته به حزب توده، دست به ترور ناموفق محمدرضا پهلوي در كاخ مرمر زد؛ شاه كه از اين ترور جان به در برد، بهانه بزرگي پيدا كرد و فعاليت شوراي متحده مركزي اتحاديه كارگران و زحمتكشان ايران و سنديكاهاي كارگري و حزب توده ايران را ممنوع و غيرقانوني اعلام كرد. هرچند نبايد از اقدامات اتحاديههاي كارگري در دوران ملي شدن صنعت نفت نيز عبور كرد. مقاومت قهرمانانه كارگران نفت در سال ۱۳۲۹ كمك موثري به ملي شدن نفت توسط دولت مصدق كرد. در جريان اين اعتراضات بود كه ۱۸ كارگر و۳ كودك كشته شدند. اتحاديههاي كارگري در زمان انقلاب اسلامي نيز نقش بزرگي به عهده گرفتند. با اوجگيري انقلاب در سال ۵۷ و با سازماندهي كميتههاي اعتراض در مراكز كار اعتراض سراسري را در كشور به راه انداختند. با پيوستن كارگران نفت به اعتراض در تيرماه ۵۷ حركات كارگري به اوج خود رسيد. پس از انقلاب، از به هم پيوستن شوراهاي سازماني كارگري، تشكيلاتي جديد تحت نام «خانه كارگر» متولد شدكه محل تجمع فعالان كارگري تهران و شهرستانها بود. اتحاديههاي كارگري در زمان جنگ نيز پيشروي اقدامات مختلفي بودند كه شرح آن از اين يادداشت بيرون است. اما در سالهاي پس از جنگ، اتحاديهها رفتهرفته ضعيفتر شده و امكان اعتراض به حقوق و معيشت از كارگران كاسته شد. تشكيلات خانه كارگر نيز كه بايد روي كاغذ به عنوان مدافع كارگر در صحنه حضور داشته باشد؛ در عمل چيز زيادي نشان نداده است جز برنامهريزي براي تجمعي كوتاه و يك روزه در روز كارگر كه آنهم در سالهاي اخير به دليل خشونتهاي به وجود آمده، عمدتا برگزار نشده است. كارگران در سالهاي اخير به دليل تشديد تحريمها و مشكلات بخش توليد با روزگار سختي مواجهند و تشكيلاتي را نيز براي احقاق حقوق خود ندارند. آنها دست به اعتراض و تجمع ميزنند؛ حتي اگر كار به خشونت كشيده شود. امسال هم روز كارگر فرا رسيده و در سراسر جهان كارگران دست به تجمع ميزنند. آنها بار اصلي اقتصاد يك كشور را به دوش ميكشند و ارزش افزوده توليد ميكنند. اما صدايشان چندي بعد فراموش ميشود تا مگر انتخاباتي باشد و وعدهاي نياز باشد.