آثار انساني و جهاني كرونا
چشم انسان به ضعف و ناتواني خويش باز شد. انسان سرخوش با ترديد جدي در مورد آينده و حيات خود مواجه شد و دردناكتر آنكه خود را همزمان و ناخواسته در شمايل قرباني و ناقل(قاتل)؛ حتي قاتل عزيزان خويش ديد. پنداري در خانهنشيني و تنهايي كرونايي دوباره طينت انسان را تخمير ميكنند و در كوره بياعتمادي، ترس و ترديد ميپزند. اين شرايط پرسشهاي اساسي در وجود انسان ايجاد كرده است. گذر از بحران كرونا محدود به شستن دست نيست بلكه مستلزم دست شستن از بسياري از خصلتها و رويكردهاست. دست شستن از غرور، حسد، طمع و ستمگري تخريب طبيعت است. انسان اكنون در مواجهه با پرسشهاي بنيادين به ارزيابي و بازيابي خود ميپردازد به نحوي كه جهان پس از كرونا با دنياي پيش از آن متفاوت خواهد بود. كرونا با تقديرگرايي، سادهانديشي، عوامگرايي و رشد ناسيوناليسم و ديواركشي بين كشورها قابل حل نيست بلكه نياز به تعاملات سازنده و پايدار فرهنگي و تمدني بين كشورها و نهادهاي علمي و مردمي دارد. در اين راستا بايد با رويكردي دانشبنيان و آيندهگرا در پي ايجاد الگوي مناسب نظم و زندگي در دنياي پسا كرونا بود. اين مهم مستلزم توجه ويژه به موارد زير است: بهداشت عمومي، فناوري ارتباطي، اقتصاد آنلاين و تعاملات منطقهاي و روابط بينالملل.
زمينگير شدن قدرتها
در روابط بينالملل، قدرتهايي كه توان تخريب يكباره كره زمين را دارند در مقابله با چنين ويروس ناچيزي عاجز و زمينگير شدهاند. 3 عضو غربي داراي حق وتو در شوراي امنيت اكنون نيمي از قربانيان كرونا را به خود اختصاص دادهاند. امريكا در طول چند هفته بيش از 55 هزار كشته داشته، تقريبا معادل تعداد كشتههايش در جنگ ويتنام در طول دو دهه! پس از شروع كرونا در ووهان چين و اقدامات سختگيرانه براي كنترل بيماري، رييسجمهور مغرور و متوهم امريكا با سهلانگاري و سادهلوحي باعث گسترش اين ويروس شد به نحوي كه امريكا علاوه بر يك ميليون مبتلا در طول 5 هفته گذشته به طور ميانگين هر هفته حدود 5 ميليون شغل از دست داده و براي اولين بار در تاريخ امريكا قيمت نفت به منهاي 37 دلار رسيد. به اين ترتيب ترامپ به يكي ديگر از شعارهاي انتخاباتي خود America first دست يافت و امريكا را به رتبه نخست جهان رساند. مديريت ترامپ را ميتوان با تمثيل كتري آب جوش بهتر درك كرد، كتري در حالي كه آتشي در زير آن شعلهور است در بالا با بيخيالي سوت ميزند و آواز ميخواند. او علاوه بر چين به سازمان بهداشت جهاني هم در اين شرايط پر مخاطره حمله ميكند و تعهدات خود به اين سازمان را نقض كرده است. رييسجمهوري كه براي مسائل پيچيده جهاني جز توسل به زور و تهديدات اقتصادي و تحريمهاي يكجانبه، هيچ هنر ديگري ندارد. اين شرايط براي ايران فرصتي ايجاد ميكند تا بتواند با ديپلماسي فعال در راستاي كاهش تحريمهاي يكجانبه امريكا و آزادسازي داراييهاي خود ماهيت ضد انساني اين تحريمها و خشونت پنهان در رفتار امريكا را نيز افشا كند. ترامپ كه دستاوردهاي اقتصادي خود را در بحران كرونا رو به زوال ميبيند و از آثار منفي آن در انتخابات هراس دارد ممكن است با صحنهسازي عليه ايران دست به اقداماتي در خليجفارس بزند. ما بايد هشيار بوده و مانع موفقيت ترامپ در تغيير ميدان درگيري شويم.
چين هراسي
قبل از بحران كرونا جنگ تجاري بين امريكا و چين آغاز شده بود ولي با شروع بحران كرونا در چين، ترامپ با نگاه افراطيگرايانه و مليگرا در كوره چينهراسي دميد. ريشه فرآيند چينهراسي را بايد در رشد چشمگير چين در اقتصاد در طول 40 سال گذشته دانست. در اين دوره چين از يك جامعه بسته كشاورزي و فقير به يك اقتصاد پويا با رشد سالانه 10 درصد در صنعت و صادرات رسيد. صادرات چين از تقريبا صفر به 2 تريليون و 655 ميليارد دلار در سال 2018 بالغ شد. هماكنون چين به دومين اقتصاد جهان با توليد ناخالص داخلي 13 تريليون دلار رسيده است. به علاوه چين با اجتناب از درگيريهاي ژئوپليتيك و ايديولوژيك طي چند سال گذشته در كشورهاي جهان سوم و آفريقا به سرمايهگذاري و صدور خدمات فني و مهندسي پرداخته، نفوذ گستردهاي يافته و امريكا را عملا منزوي كرده است. چينهراسي كه اكنون به طور گسترده در غرب تبليغ ميشود، ميتواند از نظر راهبردي موجب نزديكي اروپا و امريكا براي مقابله با چين شود. تنفر از اتباع و شركتهاي چيني شدت گرفته است. به عنوان نمونه عدهاي در انگليس دكلهاي 5G را به دنبال اين شايعه كه 5G باعث كرونا ميشود، نابود كردند. 70 درصد مردم امريكا، چين را عامل اين بحران ميدانند. تعدادي از افراد و نهادها در امريكا، استراليا، آلمان و انگليس در پي شكايت و گرفتن خسارت از چين به دليل پنهانكاري در بحران كرونا هستند. ادعاي خسارت غرب كه وارد فرآيند قضايي در برخي كشورها شده است، ميتواند به موضوعي تنشزا و دامنهدار در روابط غرب و چين منجر شود. چند روز پيش دونالد ترامپ اعلام كرد كه به صورت جدي تحقيق و تفحص در مورد عملكرد چين را در دستور كار قرار داده است. حتي بعضي از كشورها و شركتها براي خروج زنجيره تامين قطعات از چين وارد برنامهريزي عملي شدهاند كه ژاپن در اين مساله اصرار بيشتري دارد. البته بايد توجه داشت كه گرچه اروپا و امريكا به دنبال دامن زدن به چينستيزي هستند ولي چين خواستار عاديسازي روابط و گذر از چالشهاست چراكه اقتصاد چين صادرات محور است. با اين همه چين اكنون وارد دوران پسا كرونا شده و اقتصاد آن هم به رغم ضربه سنگين، خود را باز مييابد. واقعيت آن است كه جهان همچنان به توليدات چين نياز دارد و با رفع تدريجي موانع عبور و مرور، اقتصاد چين به مدار خود بازميگردد. وجهه عمومي چين اكنون اسيب ديده است ولي چين تلاش ميكند با اتخاذ ديپلماسي عمومي فعال و ارسال ماسك و اقلام بهداشتي رايگان به سراسر جهان اين آسيب را ترميم كند. كمكهاي متقابل مردمي و دولتي چين و ايران در بحران كرونا، شرايط بهتري براي همكاري دو كشور فراهم آورده و فصل جديدي براي همكاري مشترك گشوده است. اين يك فرصت مناسب براي ايران است تا روابط خود را با چين گسترش داده و به خصوص در حوزه همكاريهاي بهداشتي و راهبردي و تهاتر نفت با كالاهاي ساخت چين بيش از پيش فعال شود. در اين شرايط بايد سطح روابط با چين را ارتقا داد تا در چالشهاي موجود با غرب نيز بتوان از اهرمهاي سياسي و اقتصادي قويتري برخوردار بود.
در پايان تاكيد ميشود كه نقش ديپلماسي عمومي با محوريت سلامت ميتواند، دستوركاري براي چند سال آينده كشور باشد.