بازخواني پساكرونايي
«يكي از اولويتهاي اصلي وزارت آموزش و پرورش آشنايي گروههاي نظري با يك مهارت قبل از پايان تحصيلات است. در حال حاضر ۳۶ درصد ظرفيت آموزش و پرورش به رشتههاي مهارتي تغيير داده شده و در آيندهاي نزديك اين رقم تا ۵۰ درصد خواهد رسيد.» بهمن ماه سال گذشته بود كه وزير آموزش و پرورش در ديداري كه با رييس سازمان آموزش فني و حرفهاي كشور داشت اين جمله را بيان كرد. آن زمان چون هنوز خبري از شيوع كرونا نبود و روال كار آموزش و مدارس به همان پاشنه هميشگي ميچرخيد، اين حرف محسن حاجيميرزايي كه قرار است 50 درصد ظرفيت آموزش و پرورش صرف رشتههاي مهارتي شود خبر مهمي تلقي ميشد. علي اوسطهاشمي هم در آن جلسه، بازنگري در سرفصلهاي آموزشي همسو با جهتگيريهاي اخير دولت و برنامهريزان را يك ضرورت اجتنابناپذير توصيف كرد و قرار شد اين دو نهاد به كارگروه مشتركي براي همكاري برسند.
آن قول و وعدهها البته بر جاي خود باقي ماندهاند اما جهاني كه ما ميشناختيم از بهمن ماه تاكنون تغييرات بسياري داشته. همان سيستم آموزشي مدارس كه دههها افتان و خيزان پيش ميرفت هم با شيوع كرونا، ناگهان از حركت بازايستاد و هنوز هم نتوانسته است خودش را سرپا كند. آموزش ميان كلاسهاي آنلاين و آموزش از تلويزيون و حالا اپليكيشن پرحاشيه شاد به نوسان افتاد و در اين ميان بخشي از دانشآموزان مناطق دورافتاده و روستايي از دسترسي به هر نوع از آموزش جا ماندند تا اينكه معلمانشان توانستند خودشان را برسانند تا با حفظ فاصله به آنها درس بدهند. مصاحبه با اوسطهاشمي درست در اولين روزهاي شيوع كرونا انجام شده بود و حالا ميتوان با محك تازهاي آن را خواند و از خود پرسيد كه چه اندازه از اين نقشههاي مهارتي براي آموزش فن و حرفه به دانشآموزان شدني است؟ اگر حتي براي كلاسهايي مانند رياضي و ادبيات و علوم نشود به درستي از فضاي مجازي استفاده كرد، اگر امكان استفاده از اين نوع آموزش در اختيار همه نباشد، داستان مهارتآموزي قرار است چگونه رخ دهد و به كجا بينجامد؟ يكي از معلمان ميگفت كرونا به خوبي توانست كمبودها و عقبماندگيهاي سيستم آموزش كشور را نمايان كند. شايد آن تفاهمنامههاي سازماني هم نياز به بازخواني داشته باشند.