• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4638 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

رويارويي دو دامپزشك قبلي و فعلي پروژه تكثير يوزهاي آسيايي در اسارت:

نسل يوزپلنگ آسيايي حفظ نخواهد شد

نيلوفر رسولي| حالا يك ماهي مي‌شود كه دلبر و كوشكي به‌رغم تمام مخالفت‌ها تمام تهديدها و رجزخواني‌ها و انتقادها به توران منتقل شده‌اند؛ جايي با فاصله بسيار زياد از مراكز تخصصي و حضور كارشناسان و متخصصان زبده. نحوه دارت‌زدن، عدم شفافيت، پنهانكاري، جعبه انتقال، تنها جزيي از هزار و يك مصيبتي بودند كه اين يوزها در راه خود به سمنان دچار آن شدند. با اين حال گفته‌هاي جديد سازمان محيط‌زيست خبر از آن مي‌دهد كه اين سازمان هيچ گزارشي از پروژه قبلي در دست ندارد. چنين تناقض‌هايي در سخنان «پيام محبي»، دامپزشك و رييس بيمارستان دامپزشكي تهران، نامزد پنجمين دوره انتخابات شوراي شهر تهران و دامپزشك پروژه جديد انتقال يوزها به سمنان نيز ديده مي‌شد. حالا «پيام محبي» و «ايمان معماريان»، دامپزشك حيات‌وحش و دامپزشك اخراج ‌شده كلينيك حيات‌وحش پرديسان، به عنوان متخصصي كه پيش از اين همراه با تيم خود مسووليت رسيدگي به «دلبر»، «كوشكي» و «ايران» را داشت، در مقابل يكديگر نشستند تا براي نخستين‌بار گفت‌وگويي مستقيم ميان دامپزشك قبلي و دامپزشك جديد يوزها در بيمارستان دامپزشكي تهران و به دعوت «اعتماد» رخ دهد. گرچه «شهاب‌الدين منتظمي»، مديركل دفتر حفاظت و مديريت حيات‌وحش سازمان محيط‌زيست نيز به اين جلسه دعوت بود، اما عذر خواست و در اين جلسه حاضر نشد. منتظمي پيش از اين در گفت‌وگو با مهر اعلام كرده بود كه «داده‌هاي توليد شده پيش از حضور تيم بيمارستان دامپزشكي قابل استفاده و جامع نبودند.» ايمان معماريان در اين جلسه با بغلي پر از گزارش و اطلاعاتي حاضر شد كه تمام اين آثار، پيش از اين جلسه هم در اختيار خبرنگاران قرار گرفته بود و همگي هم مستند به سازمان محيط‌زيست ارايه شده بود. پيام محبي پيش از اين درگفت‌وگو با ايلنا مهر تاييدي بر سخنان منتظمي زده بود: «بعد از سونوگرافي دلبر متوجه شديم كه به مدت مديدي يك دارويي مصرف مي‌كرده كه اصلا هيچ مستنداتي درباره اين دارو وجود نداشته است و اتفاقا مي‌خواستيم اكوي قلب برايش انجام دهيم تا ببينيم آيا واقعا اين دارو را مصرف مي‌كرده يا خير؟ » حالا محبي در مقابل معماريان، بخش بسياري از گفته‌هاي قبلي خود را نقض مي‌كند و پاسخ بسياري از پرسش‌ها را با طرح مسائل ديگري بي‌جواب مي‌گذارد. لازم به ذكر است به‌رغم برگزاري اين جلسه به دعوت «اعتماد» پيام محبي اجازه عكاسي و فيلمبرداري در طول جلسه را منحصر در اختيار خود دانست و پس از جلسه اين تصاوير را براي انتشار د راختيار«اعتماد» قرار نداد.

اعتماد:تاكنون پاسخ‌هاي ارايه‌شده به ابهامات و ايرادات وارد بر انتقال دلبر و كوشكي به سمنان، با پاسخ‌هاي قانع‌كننده‌اي همراه نبوده است. سازمان محيط‌زيست در آخرين ادعاي خود عنوان كرده است كه پيش از ورود تيم جديد دامپزشكي، گزارش مكتوبي از سلامت اين يوزها در دست نبود (10 ارديبهشت 1399، خبرگزاري مهر) اين گفته به تاكيد شما (دكترپيام محبي) نيز رسيده است (24 فروردين 1399، خبرگزاري ايلنا) . آيا سازمان محيط‌زيست گزارشي از پروژه قبلي به شما نداد؟ آيا شما كار خود را از صفر آغاز كرديد؟

محبي: من هم چندان از اتفاقاتي كه براي يوز رخ داده، خوشحال نيستم و فكر نكنيد كه من كارمند محيط‌زيستم. من دامپزشك بخش خصوصي هستم و نمي‌توانم جاي محيط‌زيست صحبت كنم. ما در كار خود سعي كرديم كه بسياري از مشكلات قبلي را جبران كنيم. در مورد تيم خودم به يك مساله اعتقاد ندارم و آن عدم رعايت دموكراسي است. به نظرم مطبوعات دموكراسي را رعايت نكردند، زيرا به محيط‌زيست آمدند و گفتند ما فرق پلنگ و يوزپلنگ را نمي‌دانيم. همه خبرنگاران به جلسه روز سه‌شنبه دعوت بودند اما نيامدند. ما روز سه‌شنبه جلسه داشتيم و تمام توضيحات تخصصي را داديم.

معماريان: البته من دعوت نبودم.

محبي: آقاي دكتر شما خبرنگار نيستيد. اتفاقا پيشنهاد جلسه امروز، پيشنهاد من هم بود. ما دامپزشكان ابزار هستيم. روز سه‌شنبه هم ما با سند نشان داديم كه انتخاب شديم. ما به اين كار اصراري نداريم و كما اينكه به آينده آن هم اصراري نداريم. اگر سازمان محيط‌زيست بخواهند، ما كمك مي‌كنيم من مسوول تيم دامپزشكي بودم. تيم دامپزشكي ما در آن روز با 8 نفركار را آغاز و با 9 دامپزشك به اتمام رساند. من هم آنجا آمدم و توهين‌هايي به من و تيمم شد. تاكنون سازمان محيط‌زيست بارها براي معاينه حيوانات مختلفي از ما كمك خواسته است و اين‌بار نيز با پذيرفتن مسووليت اجتماعي خود وارد عمل شديم. با اين حال ما قرار نيست كار 10 سال گذشته را انجام دهيم. ممكن است در روند تغيير دهيم، تغيير خود آزمون و خطا دارد و بايد با حداقل ريسك اين كار را كنيم. برخلاف آنچه كه شما مي‌گوييد، ما كاملا روند دموكراتيك را رعايت كرديم، در صورتي كه سازمان مي‌توانست اجازه برگزاري جلسات خبري را ندهد.

معماريان: آقاي دكتر صحبت درمورد نبود گزارش‌هاي قبلي بود.

محبي: ما نگفتيم گزارشي نيست . شما اطلاعات غلط مي‌دهيد. سازمان مجموعه‌اي‌ كاغذ كپي به ما داد و ما گفتيم اين اطلاعات نبايد روي كاغذ باشد. يكسري اطلاعات بود و يكسري نبود. فكر نكنيد من طرف شما نيستم.

معماريان: اينكه مي‌گوييد از پيش گزارش و اطلاعاتي در دست نيست، مربوط به كار من و تيم من است. در آن جلسه (سه‌شنبه) نيز اتهام‌هايي كه وارد شد مربوط به كار تيم ما بود كه ما اجازه حضور در آن جلسه را نداشتيم.

محبي: چرا اجازه حضور داشتيد و اگر با من تماس مي‌گرفتيد اين اجازه صادر مي‌شد.

معماريان: من اجازه نداشتم حضور داشته باشم.

محبي: اين به من مربوط نيست.

معماريان: قصور از سازمان محيط‌زيست است نه شما.

محبي: حيوان صحيح و سالم بيهوش شده، اطلاعات جمع‌آوري شده و به مقصد رسيده است. اين مشكلاتي را كه مي‌گوييد متوجه نمي‌شوم. وقتي مي‌توانيد بگوييد مقصر كيست كه تقصيري واقعا صورت گرفته باشد .

معماريان: تقصير صورت گرفته است. در جلسه سه‌شنبه گفته شده است كه حتي يك راديوگراف ساده از يوزها در دست نبود.

محبي: من نگفته‌ام و شايد خبر من را اشتباه منتشر كرده‌اند. من نگفتم اطلاعاتي نيست و هنوز هم مي‌گويم اطلاعاتي كه روي كاغذ باشد، آشغال است. آقاي دكتر معماريان، اين يوزها چند بار بيهوش شده‌اند؟

معماريان: دلبر حدودا بيست بار.

محبي: سازمان محيط‌زيست هم در جريان بود؟

معماريان: بدون شك. آقاي دكتر منتظمي، آقاي دكتر مقدم، همگي تك‌تك حضور داشتند. پيش از هر بار بيهوشي نامه‌نگاري شده و تمام اين موارد مستند شده و گزارش آنها موجود است.

محبي: من خوشحالم كه اين مدارك را مستند كرده‌ايد.

معماريان: آن زمان دكتر منتظمي دبيرجلسه بودند و خودشان اين نامه‌ها و گزارش‌ها را امضا مي‌كردند. آن زمان ما كاري را «يواشكي» صورت نمي‌داديم.

محبي: الان هم يواشكي نبود.

معماريان: براي شما نبود.

محبي: براي خبرنگاران هم قبلا گفتم كه با حضور هزار چشم بالاي سر، نمي‌توان كار كرد.

معماريان: يك نفر خبرنگار منتقد يا آزاد اگر حضور داشت، كافي بود.

محبي: چرا به من مي‌گوييد؟ من پاسخ دادم وگفتم ما سندرومي به نام سندروم بيمار سفارشي داريم. من هم به عنوان مدير تيم دامپزشكي اين حق را داشتم كه بگويم چه كسي باشد و چه‌كسي نباشد.

معماريان: كلا سه يوز در تمام دنيا در اسارت هستند، نه حق من، نه حق شما و نه حق خبرنگاران، كه حق همه دنياست كه به صورت مستقل و شفاف اطلاعات داشته باشند.

محبي: خبرنگاران را روابط عمومي دعوت مي‌كند و اين حرف را بايد به ايشان بگوييد. معادلاتي هست كه به من مربوط نيستند و من از آنها سر در نمي‌آوردم. قاعدتا اين مساله به روابط‌عمومي مربوط است. اما شما يك جا اشتباه مي‌كنيد. اينكه در اينستاگرام‌تان نوشته‌ايد من فرق پلنگ و يوزپلنگ را نمي‌دانم.

معماريان: درست نوشته‌ام.

محبي: اشتباه ترجمه‌اي بود.

معماريان: من مي‌دانم كه شما تفاوت پلنگ و يوزپلنگ را نمي‌دانيد.

محبي: اين حق شماست كه فكر كنيد من تفاوت پلنگ و يوزپلنگ را نمي‌دانم و حق من هم هست كه بخواهم تفاوت پلنگ و يوزپلنگ را بدانم يا نه. من دامپزشكم و كار خودم را بلدم. اگر به دامپزشكي ما انتقادي داريد، انتقاد خود را مكتوب ارايه كنيد و من آن را به تيم ارجاع مي‌دهم. ما نسبت به داده‌ها توضيح داديم و گفتيم اطلاعات يك سگ در بيمارستان را از سال 88 تاكنون ثانيه به ثانيه گزارش كرده‌ايم. با اين حال آقاي دكتر منتظمي گفته‌اند كه ما در ايران دامپزشك حيات‌وحش نداريم.

معماريان: من دامپزشك حيات وحش هستم.

محبي: آقاي دكتر گفتند كه در ايران ما دامپزشك حيات وحش نداريم.

معماريان: 9 دانشگاه در امريكا براي اين كار برد تخصصي مي‌دهند و يك دانشگاه در اروپا كه من رزيدنس آنجا هستم. حداقل سه دوره مختلف براي حيات‌وحش و توليدمثل گربه‌سانان بزرگ را گذرانده‌ام. عضو جامعه دامپزشكان حيات وحش اروپا هستم. من خودم را دامپزشك حيات‌وحش معرفي مي‌كنم نه يك جانورشناس.

محبي: دانستن جنس و گونه حيوان اطلاعات دامپزشكي نيست، اطلاعات جانورشناسي است.

معماريان: دامپزشك حيات وحش بايد حيوان، رفتار و آناتومي فيزيكي او را بشناسد.

محبي: شما هنوز اطلاعات‌تان راجع به اين پروژه كامل نيست.

معماريان: البته من معتقدم هيچ دامپزشكي در ايران فرصت معاينه اين يوزها را رد نمي‌كند. سه يوز در اسارت داريم و اين كار براي دامپزشكان تبليغ است.

محبي: بله من اين كار را مجاني انجام دادم.

معماريان: در اروپا چنين اتفاقي نمي‌افتاد. يك دامپزشك دام كوچك‌ نمي‌پذيرفت كه فيل را معاينه كند. البته من خطاب به سازمان محيط‌زيست اين صحبت را مي‌كنم، با اينكه آنها اجازه نمي‌د‌هند كه رودرروي آنها بنشينم.

محبي: قصور شماست كه از روز اولي كه اين يوزها را بيهوش كرديد، اطلاعاتي بيرون نداديد. ما هرچقدر جست‌وجو كرديم اطلاعاتي نيافتيم.

معماريان: فقط 17 مقاله علمي در مورد اين سه يوزپلنگ در ژورنال‌هاي حيات وحش منتشر شده است.

محبي: من به فضاي تخصصي كاري ندارم.

معماريان: به فضاي عمومي هم توجه كنيد و ببينيد چه زماني گفته شد كه دلبر سقط جنين كرده است.

محبي: اگر بحث علمي است كه در كنگره مي‌نشينيم و صحبت مي‌كنيم.

اعتماد:دكتر محبي شما ادعا مي‌كنيد به عنوان وظيفه اجتماعي انجام اين كار را پذيرفتيد. آيا شما تخصص حداقلي در زمينه گربه‌سانان عظيم‌الجثه داشتيد؟ اگر اين تخصص را نداشتيد چطور چنين مسووليتي را به عنوان مسووليت اجتماعي مي‌پذيريد؟

محبي: اين سوال شما از نقص دانش‌تان نسبت به دامپزشكي است. واقعا اعتقا دارم روزنامه اعتماد جلسه سه‌شنبه را مغرضانه شركت نكرد.

معماريان: از ميان افراد تيم شما قبلا كسي از نزديك يوز ديده بود؟ پيش از روز انجام عمليات؟

محبي: حتما از آنها مي‌پرسم. من از نزديك ديده بودم .من در آفريقا جلوي يك جفت يوز عكس گرفته‌ام.

معماريان: و نوشته‌ايد پلنگ.

محبي: نوشته‌ام لئوپارد. اشتباه ترجمه‌اي است و اگر فارسي مي‌نوشتم، اين مساله پيش نمي‌آمد. من فكر نمي‌كنم شما اشتباه ترجمه‌اي نداشته باشيد. اصلا به اين قسمت كه من در آفريقا جلوي يوزپلنگ ايستاده‌ام توجه نمي‌كنيد و مي‌گوييد چرا نوشتم پلنگ. من بارها گفته‌ام كه اصلا بلد نيستم بنويسم.

معماريان: خيلي از توريست‌ها هم آفريقا مي‌روند و يوزپلنگ مي‌بينند، اما آنها نمي‌گويند كه ما دامپزشك حيات‌وحش هستيم.

محبي: من نگفتم دامپزشك حيات‌وحش هستم.

معماريان: من شك ندارم كه هيچ‌كدام از اعضاي تيم شما پيش از اين يوزپلنگ از نزديك نديده بود.

محبي: ربطي ندارد. مگر شما با يوزپلنگ به دنيا آمديد؟ شما هم يك باري براي اولين‌بار يوزپلنگ را ديديد و من فكر مي‌كنم الان داستان، داستان انحصار است.

معماريان: من همراه با استاد دامپزشك حيات‌وحش براي اولين‌بار بالاي سر يوزپلنگ رفتم كنار استاد ايستادم و آموختم. نه اينكه اولين مواجهه‌ام با اين حيوان، روزي باشد كه مي‌خواهم مهم‌ترين عمليات دامپزشكي كشور را انجام بدهم. دركل مساله اصلي من اشتباهاتي بود كه در قبال ايران رخ داد و مي‌توانست جان او را به خطر بيندازد.

محبي: ايران به ما ربط نداشت.

معماريان: نداشت اما شما در قبال دلبر و كوشكي مسوول بوديد. شما به عنوان دامپزشك بايد اين اجازه را نمي‌داديد كه شش الي هفت ساعت دنبال حيوان بيچاره باشند، چند بار او را دارت كنند. شما به عنوان دامپزشك بايد مي‌گفتيد كه بيش از چهار دقيقه اجازه دارت‌زدن ندارند. 66 درصد موارد مرگ ومير در بيهوشي به دليل استرسي است كه به اين حيوانات وارد مي‌شود. استاندارد چهار دقيقه است.

محبي: من به عنوان يك دامپزشك و يك شهروند اين حيوانات را دوست دارم و همان روز هم گفتم كه امروز براي محيط‌زيست ايران روز خوبي است. اما كسي از من نپرسيد چرا. من اعتقادم اين است كه افراد ديگر علاقه‌مند به اين كار هستند و حق آنها هم هست كه در اين مساله حضور داشته باشند كه عده‌اي انحصارطلبي نكنند.

معماريان: به زعم شما آن عده من هستم.

محبي: نه شما نيستيد. قبل از ما هم كساني بودند، آقاي دكتر گرگين و آقاي كميلي اما اطلاعات‌شان را عمومي نكردند.

معماريان: ما هيچ‌وقت‌ نگاه انحصارطلبي نداشتيم. هميشه كار‌‌آموز داشتم و راه براي تمام علاقه‌مندان باز بود. قصدم اين بود كه دامپزشكي حيات وحش زياد شود و اين كار براي من نبوده و نخواهد بود. اما اشكال من به روند كارشماست.

محبي: ما با تفاهمي كه با سازمان كرديم، قرار شد حيوان را بيهوش نكنيم. قرار شد سازمان بيهوش كند، تحويل ما بدهد. من در مورد بعد و قبل اين بازه زماني كه حيوان در اختيار ما بود صحبتي ندارم.

معماريان: روال كار اما به اين شكل است كه يك دامپزشك حيات‌وحش ناظر بر تمام روند پروژه باشد. اين دامپزشك است كه جعبه و دارت‌زدن را مشخص مي‌كند. وقتي مسووليت اين كار را قبول مي‌كنيد بايد به ساير نكات نيز توجه داشته باشيد. شما بايد بدانيد چه جعبه‌اي مناسب انتقال حيوان هست و چه جعبه‌اي نيست.

محبي: جعبه به من مربوط نيست. شما كه مي‌دانستيد قرار است اين حيوان‌ها جابه‌جا شوند، مي‌توانستيد اين كار رسانه‌اي را از قبل انجام دهيد.

معماريان: ما مي‌دانستيم اما انتقال «يواشكي» صورت گرفت.

محبي: يواشكي نبود. در پرديسان هيچ كاري يواشكي اتفاق نمي‌افتد. آن همه آدم در صحنه حاضر بودند و اين كار يواشكي نيست.

معماريان: يواشكي انجام دادند و بعد خبر بيرون آمد. چقدر قبل‌تر از اين اتفاق با شما تماس گرفتند؟

محبي: از اوايل اسفند مي‌دانستيم قرار است اين كار را كنيم. روزي كه براي دلبر به پرديسان رفتيم، كمتر از دوازده ساعت پيش از انجام كار مطلع شده بوديم.ما در كشوري زندگي مي‌كنيم كه به دليل شرايط اقتصادي، روند تبادلي ندارد. من و دكتر معماريان هرقدر هم محيط‌زيست را دوست داشته باشيم، مگر چند درصد مي‌توانيم در انتخاب رييس محيط‌زيست موثر باشيم؟ آقاي دكتر شما پيش‌بيني خوبي از وضعيت يوزپلنگ داريد؟

معماريان: خير

محبي: من معتقدم اين يوزپلنگ‌ها همين حالا هم منقرض شده‌اند.

معماريان: ديدگاه حفاظتي دامپزشكي حيات‌وحش به چنين موجوداتي، فرد فرد نگاه نمي‌كند. من به اين سه تا فرد به صورت جمعيت يوزپلنگ آسيايي نگاه مي‌كنم.

محبي: در دامپزشكي هم اين روند، مي‌تواند شروع يك روند خوب باشد، من از چنين مناظره‌‌اي لذت مي‌برم و مي‌توانم پاسخگو باشم.

معماريان: من برخلاف شما از مناظره لذت نمي‌برم و به اين فكر مي‌كنم كه خطاهايي در قبال اين سه يوز رخ داده است. اگر اينجا اروپا بود، از متخصص راديولوژي كه تاكنون يوزپلنگ نديده نمي‌خواستند وارد عمل بشود.

محبي: براي من عجيب است كه شما به عنوان يك دامپزشك اين حرف را مي‌زنيد. متن وجود دارد، راهكار وجود دارد. نمي‌شود كه براي مواجهه با هر بيماري، آن را از پيش ديده باشيم.

معماريان: در مورد حيات‌وحش هيچ متني نداريم كه مثلا فرم تخمدان يوزهاي آسيايي‌ را نشان دهد. متخصصان اين كار را مي‌كنند، دوره مي‌گذرانند و درس مي‌خوانند و اولين تجربه‌شان را روي مهم‌ترين حيوان كشورشان انجام نمي‌هند.

محبي: گفته‌هاي شما براي من جاي سوال دارد.

معماريان: من دوره باروري گربه‌سانان بزرگ را گذرانده‌ام، اما آمدم بگويم كه مي‌خواهم اين يوزپلنگ‌ها را تلقيح كنم؟

محبي: بله

معماريان: خير. از بهترين متخصص دنيا استفاده كردم. براي اينكه اين سه يوزپلنگ مهم‌ترين حيوان دنيا بودند و هستند.

محبي: تلقيح انجام شد و نتيجه داد؟

معماريان: يك مرحله اجازه انجام گرفت.

محبي: چرا باقي كار صورت نگرفت؟

معماريان: چون سازمان محيط‌زيست اجازه انجام كار را نداد. سازمان محيط‌زيست در اين 6 سال، چه در مديريت‌هاي قبلي و چه در مديريت جديد، مخالفت مي‌كرد. ما بهترين متخصصان دنيا را با هزينه رفت‌و‌برگشت خودمان به ايران مي‌آورديم، اما محيط‌زيست اجازه معاينه نمي‌داد.

محبي: چرا پس 20بار بيهوش كرديد؟

معماريان: براي اينكه دلبر رو به مرگ بود. دلبر بيماري داشت و اگر درمان نمي‌شد تا حالا مرده بود، براي همين درمان نيز هزار دردسر و مشكل داشتيم. مثلا دلبر خونريزي واژينال داشت، ما مي‌گفتيم او بيمار است و سازمان مي‌گفت عادت ماهيانه دارد. در صورتي كه عادت ماهيانه يوزپلنگ به آن شكل و شدت نبود. دامپزشك‌هاي سازمان محيط‌زيست همگي بدون استثنا در تمام اين زمان همراه ما بودند. آنها در تمام مراحل حاضر بودند. تا بخواهيد به روند سازمان محيط‌زيست انتقاد وارد است اماكماكان زنده بودن اين يوزها بهتر از هر اتفاق ديگري است اما وقتي مي‌گوييد گزارشي نيست، راه را باز مي‌كنيد كه كم‌كم سازمان بگويد اين يوزها مشكل ندارند و قرص و داروي‌شان قطع شود.

محبي: من فكر نمي‌كنم اين حكم را داده باشيم.

معماريان: شما نه، از سوي سازمان ادعا شده است كه بايد بررسي شود كه دلبر اصلا مشكل كليه دارد كه قرص مي‌خورد يا خير. يا اينكه اصلا اين داروهايي كه مصرف مي‌كند براي چيست. شما نيز در مصاحبه‌اي به اين مساله اشاره كرديد.

محبي: من نگفتم.

معماريان: شما اشاره كرديد كه گزارشي وجود ندارد.

محبي: خبرها اشتباه است. من و شما به فارسي هم كه صحبت كنيم لزوما حرف هم را نمي‌فهميم.

معماريان: شما به همان خبري اشاره مي‌كنيد كه در آن از مشكل دندان كوشكي گفتيد.

محبي: درمورد دندان هيچ گزارشي از قبل نداشتيم.

معماريان: اينكه سازمان به شما گزارش نداده، دليل بر نبود گزارش نيست.

معماريان: سازمان دفترچه‌اي 200 صفحه‌اي دارد. مشاور قبلي اين دفترچه را براساس گزارش‌هاي ما آماده كرده است.

محبي: تكليف شغل من در دامپزشكي مشخص است. گرايش من بيشتر مديريتي است و من خوشحالم كه شما اين اسناد را مكتوب كرده‌ايد.

معماريان: چرا درمورد اين مسائل از من يا از دكتر ملازم نپرسيديد؟ فرضا من دانش ندارم، اما چشمم كور نبود كه نبينم كوشكي دندان اينسازير دارد يا ندارد.

محبي: ما گفتيم كه چنين چيزي را مشاهده كرديم.

معماريان: در گزارش نوشته شده معلوم نيست اين دندان‌ها مادرزادي از دست رفته‌اند يا نه.

محبي: ايراد اينجاست كه اگر به جلسه مي‌آمديد، پاسخ سوال‌تان را مي‌گرفتيد. ما هنوز معتقديم دندان‌ها مشكل دارند.

معماريان: مشكل دندان كوشكي، مشكل‌درددار نيست. از 10 ماه پيش هم گفتيم كه كوشكي در دندان‌هايش مشكلي ندارد كه باعث درد شود. ما تمام راديوگراف‌هاي دندان كوشكي را از پيش مستند كرده بوديم.

محبي: اين يافته جز خواسته‌هاي سازمان محيط‌زيست نبود و جزو يافته‌هاي اتفاقي بود. به ما فقط گفتند اطلاعات جمع كنيد و ما جمع كرديم.

معماريان: شما در خبرها درمورد اين مساله گفت‌وگو كرده‌ايد.

محبي: خبر را خبرنگار نوشته است.

معماريان: مي‌توانستيد درخواست تصحيح بدهيد. آقاي دكتر، اگر شما فكر مي‌كرديد كه درد دندان كوشكي آن‌قدر بالاست، چرا او را رها كرديد كه به سمنان برود؟

محبي: ما بررسي دنداني نكرديم، عكس‌ها را به بيمارستان آورديم. اصلا قرار نبود مطالعه دنداني بكنيم.

معماريان: با هر بيهوشي، لازم است تمام اطلاعات يوز بررسي شود. ما هر بار كه اين يوزها را بيهوش كرديم، تمام اطلاعات آنها را بررسي و ثبت كرديم. گزارش‌ها همه موجود است. اگر شما مي‌گوييد كه طحال توده چربي دارد، ما اين داده را با سانتي‌متر ثبت كرده‌ايم. چون با مهم‌ترين حيوان و بهترين آدم دنيا طرفيم، بايد از بهترين متخصصان دنيا كمك بگيريم.

محبي: به ما فقط گفتند يك سري اطلاعات جمع كن و ما همين كار را كرديم. اين سوال براي من جالب است كه چرا سازمان محيط‌زيست از ما خواست و از آقاي دكتر معماريان نخواست؟

اعتماد:آقاي دكتر دقيقا همين سوال ما هم هست. قبلا هم طرح كرديم اما پاسخ نداد. شما وقتي تخصص نداريد، چطور اين پيشنهاد را قبول مي‌كنيد؟

محبي: ما دامپزشكيم و از ما خواستند و در تيم‌مان به اندازه كافي تخصص داشتيم.

اعتماد:تخصص حيات‌وحش هم داريد؟

محبي: من هنوز هم معتقدم در ايران كسي تخصص حيات‌وحش ندارد. شما مي‌توانيد از سازمان نظام دامپزشكي استعلام كنيد كه آيا ما متخصص حيات‌وحش داريم يا نه. دو اگر كسي متخصص حيات‌وحش است، حتما بايد اين مساله را به سازمان بگويد.

اعتماد:اصلا فرض كنيم به قول شما كسي در ايران تخصص ندارد و آقاي معماريان هم چند دوره براي خودش گذرانده است. در اين صورت كه شما تخصص نداريد و در ايران هم متخصص نداريم، چرا وقتي به شما رجوع كردند پيشنهاد نداديد كه از متخصصان خارج از ايران براي اين پروژه استفاده شود؟

محبي: مي‌گويم انحصار شده، اگر دكتر گرگين‌ها و دكتر كميلي‌ها پافشاري مي‌كردند ما متخصص حيات‌وحش داشتيم. بله من پيشنهاد كردم كه متخصص حيات‌وحش در ايران داشته باشيم.

اعتماد:سوال من اين بود كه وقتي هيچ متخصصي به قول شما در ايران نيست، چرا نگفتيد كه سازمان به جاي شما از متخصصي خارج از ايران استفاده كند؟

محبي: چرا ما بايد پيشنهاد مي‌داديم؟

اعتماد:چون شما مسووليت را قبول كرديد.

محبي: بله ما مسووليت را قبول كرديم و در حيطه‌اي كه مسووليت پذيرفتيم كارمان را انجام داديم. خيلي هم اعتقاد ندارم بايد براي همه كار از خارج از كشور كمك بگيريم.

معماريان: اين همه كار نيست. فقط اين سه يوزپلنگ را در جهان در اسارت داريم.

اعتماد:الان اگر براي اين يوزپلنگ‌ها در سمنان مشكلي پيش بيايد، چه كسي پاسخگو است؟ شما براي مداوا و درمان مراجعه مي‌كنيد؟ داروهايي كه تجويز شده چگونه به اين يوزپلنگ‌ها داده مي‌شود؟

محبي: ما هيچ دارويي تجويز نكرديم.

اعتماد:دلبر براي مشكل رحم دارو مصرف نمي‌كرد؟

محبي: اگر سازمان بخواهد ما كمك مي‌كنيم.

معماريان: شما در گفت‌وگويي اشاره كرديد كه جاي اين يوزپلنگ‌ها ميان شهر و آلودگي نبود و اين يوزها بايد به زيستگاه خود بازگردند. سال 90 تا 93 كه با همراهي تمامي كارشناسان داخلي، خارجي، ان‌جي‌اوهاي فعال و ديگر متخصصان مشغول بررسي بوديم، عامل‌هاي بسيار زيادي را بررسي كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه پرديسان بهترين نقطه است. مهم‌ترين عامل انتخاب، دسترسي به خدمات ملي و بين‌المللي بود. در آن زمان بزرگ‌ترين مركز تكثير يوزپلنگ در جهان، در ميان شهر واشنگتن و كيلومترها دورتر از زيستگاه آنها بود. علت چنين تصميمي، دسترسي بيشتر به كارشناسان بود. چرا پرديسان انتخاب شد؟ چون قرار نبود اين سه يوزپلنگ به طبيعت برگردند، چون بيشترين فاصله با اتوبان را داشت، بدون سروصدا، بدون بازديد.

محبي: بين چهار اتوبان بود و براي من هم سوال بود كه چرا اينجا انتخاب شده است.

معماريان: ما هم آلودگي صوتي آن محل را بررسي و هم آب آن منطقه را آناليز كرديم، چون احتمالا مشكل كليه دلبر به دليل مشكلات آبي توران بود.

محبي: دلبر مشكل كليه نداشت.

معماريان: نداشت چون درمان شده بود. دلبر و ايران در حال خوردن دارو هستند. روند پايين ‌آمدن اين مساله با دارو صورت گرفته است. اين توضيح را دادم كه اگر در آينده مشكلاتي براي اينها به وجود بيايد، شما بخشي از كار بوده‌ايد و در آن سهم داريد.

محبي: ما نسبت به كاري كه انجام داديم، پاسخگوييم. چه ما اين كار را مي‌كرديم چه نمي‌كرديم، سازمان محيط‌زيست درصدد جابه‌جايي بود و اين نيت را داشت.

معماريان: بالاخره شما اين نيت را عملي كرديد.

محبي: ما فقط اطلاعات آماده كرديم.

معماريان: اطلاعات از قبل بود. به هر حال مهم‌ترين دغدغه‌هاي متخصصان حفاظت حيات‌وحش اين است كه اين يوزها چه تكثير شوند و چه نشوند، نسل يوزپلنگ آسيايي حفظ نخواهد شد. شايد سازمان محيط‌زيست دلبر و كوشكي را مرده مي‌داند تا بتواند يوزهاي ديگري را از طبيعت بگيرد.

محبي: به هر حال اميدواريم اين جلسات ادامه داشته باشند تا بتوانيم داده‌هاي خود را به اشتراك بگذاريم، گرچه به بقاي اين نسل اميدوار نيستيم.

 


ايمان معماريان: دلبر رو به مرگ بود. دلبر بيماري داشت و اگر درمان نمي‌شد تا حالا مرده بود، براي همين درمان نيز هزار دردسر و مشكل داشتيم.
پيام محبي: از اوايل اسفند مي‌دانستيم قرار است اين كار را كنيم. روزي كه براي دلبر به پرديسان رفتيم، كمتر از دوازده ساعت پيش از انجام كار مطلع شده بوديم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون