• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4641 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۱۸ ارديبهشت

موزه، ميان هنر و مردم

سارا كريمان

ميل به هنر از ديرباز در وجود بشر وجود داشته است و در ادوار گوناگون صورتي نو به‌خود گرفته است، از نخستين نمونه‌هاي آثار به‌جاي مانده از انسان كه خطوطي را روي ديوار غارها نقش مي‌انداختند تا آثار مفهومي معاصر، امروزه در قالب تاريخ هنر تدوين يافته است.
در طول هزاره‌ها كاربرد هنر ميان جوامع بارها بازتعريف و تحول يافته است و مناسبات جهان هنر متاثر از همين جايگاه منتسب و شناخته مي‌شدند، هنر در والاترين و قدسي‌ترين صورت خود حتي، تجسدي از عوالم عرفاني هنرمند است كه به نوعي عامه مردم را به تماشا فرا مي‌خواند، به هر روي هنرمند صرف توليد و نمايش عمومي اثرش زباني براي گفت‌وگو با مردم گشوده است. مي‌توان گفت كه اواخر قرن نوزدهم و با آغاز قرن بيستم مباني آموزشي و عرصه‌هاي ارايه آثار هنري همچنين نحوه فعاليت و ارتزاق هنرمندان دچار تحولي بنيادي شد. 
واسطه‌هاي پيشين رفته رفته از ميان رفتند و هنرمند تقريبا مستقل‌تر از گذشته امكان فعاليت داشت، حذف واسطه‌ها، منجر به دگرديسي در جنبه‌هاي انتقادي و مفهومي آثار شد. سالن‌ها و گالري‌ها به عنوان فضاي رسمي ارايه آثار هنري شناخته شدند. كه اغلب معاملات و جنبه‌هاي تجاري هنر در آنها رقم مي‌خورد.
جايگاه موزه‌ها در اين تحول را چگونه مي‌توان توصيف كرد؟ موزه‌ها به معنا و تعريفي كه امروزه شناخته مي‌شوند ابتدا با تاكيد برجنبه هنري و زيبايي شناسانه آثار باستاني اقدام به گردآوري عتيقه‌جات و اشياء قديمي نموده و به نمايش عموم گذاشتند، و يا گنجينه‌هاي نوابغ رنسانسي كه هنرمندان ساعت‌ها به مثابه آكادمي آثارشان را سرمشق قرار مي‌دادند. 
به ديگر سخن پيوند ابتدايي باستان شناسي و هنرپژوهي در ابتداي فعاليت موسسات موزه‌اي امري توامان و پيوستگي بديهي داشتند. نگاهي به سابقه، تخصص، آثار و كتاب‌هاي باستان‌شناسان پيشگام مبين اين پيوستگي است. 
در ايران فعاليت‌ها و آثار مكتوب باستان‌شناسان پيشگام مانند آرتور پوپ، رومن گريشمن، اريش اشميت، آندره گدار و غيره مويد هنرشناسي و تحليل‌هاي همزمان دارد كه به عنوان نمونه مي‌توان به كتاب باستان‌شناسي و هنر ايران اثر گريشمن اشاره كرد. اما در اندك زماني با گستردگي تخصصي‌تر شدن رشته‌هاي مختلف باستان‌شناسي بيشتر به راه تاريخ سنجي و مطالعات علمي و آزمايشگاهي رفت و نقد و تحليل هنري را به هنرپژوهان و زيبايي‌شناسان واگذار نمود. نتيجه اينكه بازديدكنندگان موزه در سير سياحت خود بيشتر اطلاعات تكنيكي دريافت مي‌كنند تا روايت فرهنگي مستتر در پس آثار. عملكرد و رفتار بسياري از موزه‌ها در مواجهه با درك و دريافت مخاطب نسبت به اشياي تاريخي و هنر مفهومي جديد (كانسپتچوال آرت) يكسان و مي‌توان گفت در راستاي واگذاري است. زيرنويس و شناسنامه‌اي كه در كنار سفال منقوش باستاني است به معرفي ابعاد و مواد تشكيل‌دهنده مي‌پردازد و در كنار يك اثر نقاشي مدرن نيز جنس بوم و ماهيت شيميايي رنگ به كار رفته مثلا رنگ و روغن يا آكريليك روي بوم يا مقوا! نتيجه اين تخصص‌گرايي بهره‌برداري كم‌رمق طيف گسترده مخاطب عام در مواجهه با موزه بود چه اينكه رفته‌رفته اگر نقد و تحليل عميقي هم روي آثار از جهت باستان‌شناسي يا هنرشناسي صورت مي‌گرفت در سالن‌هاي همايش و جلسه و با مخاطباني كه شاغل و دست‌اندركار اين حوزه بوده‌اند، تكرار مكررات بود و نشر در فضاي تخصصي. اما در روزگار ما دغدغه بيان موثر در كاركرد هنر و فرهنگ سبب شده هر روز شاهد بروز خلاقيت رفتاري موزه‌ها در مواجهه با مخاطب باشيم. استفاده از ابزار هنر براي معرفي اثر يا فضاسازي خلاقانه راهكار موزه‌هاي پيشرو در به سخن واداشتن مواد فرهنگي است. 
بدين گونه فعاليت موزه‌ها را مي‌توان به سه مرحله الف-تواماني باستان پژوهي و هنرشناسي، ب- تفكيك و تخصص‌گرايي و ج- همگرايي اجتناب‌ناپذير در زمان حال، تفكيك نمود. اين همگرايي روشي است در راستاي پيوند انسان معاصر با جريان تاريخي هنر از سپيده‌دمان خلقت تا هياهوي دوران حاضر. در اينجا موزه به عنوان رسانه و در نقش عامل واسط پيوندهاي فرهنگي به ايفاي نقش مي‌پردازد و جايگاه معبدگون و تقديس يافته آن موكد بر تاثيرگذاري است تا عاملي تدافعي.
موزه‌دار و پژوهشگر هنر

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون