• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4646 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت

افسون ساز مشكاتيان

مهدي امين فروغي

در ميان سازهاي ايراني، سنتور از ديرباز با صداي افسونگرش جايگاهي عزيز  را به خود اختصاص داده است. 
در يكي از مجسمه‌هاي دوره آشوري كه جشني را نشان مي‌دهد كه به افتخار آشور باني‌پال(667-626 پيش از ميلاد) بر پا شده است، سازي را مي‌بينيم كه مي‌توانيم آن را نياي سنتور امروزين بدانيم و ديرينه سالي اين ساز را دريابيم.  سنتور در واقع ريشه‌اي عبري دارد و در تورات واژه «سنتور» به زبان آرامي به چشم مي‌خورد. اين ساز كه داده مشرق زمين است به دليل زيبايي صدايش مورد توجه اروپاييان قرار گرفت و در آغاز قرون وسطي در اروپا گسترش يافت.  نام سنتور در زبان فرانسه كهن Doulcimele و در زبان ايتاليايي Dolcemele است كه  از واژه يوناني Dolcis melos نشات مي‌گيرد. نوع ديگري از سنتور به نام Psalterion در اروپا وجود دارد كه به سنتور ايراني بسيار شبيه است. اين ساز به شكل‌ها و نا‌م‌هاي گوناگون در تركيه، مصر، بين‌النهرين، كشمير، تبت، چين و نقاط ديگر وجود دارد و از جمله خويشاوندان اين ساز مي‌توان از «سيمبالوم» ياد كرد. 
سنتور از قابليت‌هايي شگفت‌انگيز برخوردار است و نوازنده چيره‌دست مي‌تواند به مدد تركيبات متنوع مضراب‌هاي راست و چپ و با روش‌هاي گوناگون ضربه زدن مضراب به سيم‌ها انواع، نوانس‌ها و آكسان‌ها و تزيين‌ها و ريتم‌هاي شگفت را ايجاد كند. نيز مي‌توان با اشاره‌هاي قوي يا ضعيف مضراب راست به سيم‌هاي زرد حين اجراي ملودي در ناحيه وسط(سيم‌هاي سفيد) و استفاه بجا از نت‌هاي اكتا، ملودي‌هايي زيبا و همساز ايجاد كرد. اين قابليت‌ها در هيچ يك از سازهاي ايراني وجود ندارد و هم از اين روست كه سنتور با صداي سحرانگيز خود در ميان ساير سازها، جايگاهي متفاوت را به خود اختصاص داده است.
صداي طناز سنتور از ديرباز بسياراني را شيفته خود كرده است و نقل شده كه ناصرالدين شاه قاجار هر شب با صداي آرام‌بخش سنتور «محمدصادق خان» نوازنده نامدار عهد ناصري به خواب مي‌رفت.  كهكشان موسيقي ايران در عرصه سنتورنوازي ستارگان پرفروغي را به تماشا گذاشته كه از ميان قدما مي‌توان «علي‌اكبر شاهي»، «سماع حضور» و «حبيب سماعي» را نام برد و از معاصرين به «فرامرز پايور»، «حسين ملك»، «رضا ورزنده»، «داريوش صفوت»، «فضل‌الله توكل»، «منصور صارمي»، «مجيد نجاحي» و «پرويز مشكاتيان» اشاره كرد.  يكي از چهره‌هاي درخشان عرصه سنتورنوازي بي‌ترديد «پرويز مشكاتيان» است كه به ‌رغم عمر كوتاه خود كارنامه‌اي پربار از خود بر جاي گذاشت و با اينكه يك دهه از خاموشي او مي‌گذرد، صداي افسون ساز سنتور او هنوز دل و جان علاقه‌مندان به موسيقي ايراني را مي‌نوازد و كسي نتوانسته جاي خالي او را پر كند.  درباره مشكاتيان و ساز او مي‌توان ساعت‌ها سخن گفت و نوشت. مي‌توان در نخستين كنسرت او در 8 سالگي در مراسم گردهمايي دانش‌آموزان در مدرسه امير معزي نيشابور گفت.  مي‌توان از سال‌هاي شاگردي او نزد «نورعلي خان برومند»، «محمدتقي مسعوديه»، «عبدالله دوامي»، «سعيد هرمزي»، «يوسف فروتن» و «داريوش صفوت» نوشت و همكاري‌هاي پربار او با مركز حفظ و اشاعه موسيقي و گروه عارف و شيدا موسسه چاووش را مرور كرد. مي‌توان از شگفتي‌هايي كه در همداستاني‌اش با محمدرضا شجريان و آلبوم‌هاي «سه عشق»، «بيداد»، «بر آستان جانان»، «نوا» و «دستان» آفريد، سخن گفت. از پرويز مشكاتيان مي‌توان بسيار گفت و نوشت اما به جاي اين همه با غزلي از استاد محمدرضا شفيعي‌كدكني خاطر خود را معطر مي‌كنيم كه در سوگ‌نامه هنگام مشكاتيان آن را سرود و ياد آن رامشگر افسوس‌‌ ساز را گرامي مي‌داريم. 
اي دوست! وقت رفتن و خاموشي‌ات نبود/ وزاين ديار، دور فراموشي‌ات نبود/ تو روشنا سرود وطن بودي و چو‌‌‌ آب/با خاك تيره، روز هم‌آغوشي‌ات نبود/دود چراغ موشي دزدان تو را چنين /مدهوش كرد و موسم خاموشي‌ات نبود/سهراب اضطراب وطن بودي و كسي /زينان به فكر داروي بي‌هوشي‌ات نبود/در پرده ماند نغمه آزادي وطن /كانديشه جز به رفتن و چاووشي‌ات نبود/در چنگ تو سرود رهايي نهفته ماند/ زين نغمه هيچگاه فراموشي‌ات نبود /اي سوگوار صبح نيشابور سرمه‌گون!عصري چنين سزاي سيه‌پوشي‌ات نبود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون