قلمي در اوج و بينظير
محمدعلي مهدويراد
قلم و سخني كه اميرالمومنين داشت در اوج بود و بينظير. گرچه ابن خلكان گفته است كه اين نوشتهها را رشيدالدين رضي ساخته است ولي با خواندن اين متون و سخنان متوجه ميشويم كه اصلا اين امكان وجود ندارد و همگي متعلق به حضرت علي (ع) است. از طرفي سيد رضي «نقيب النقب» است. نقابت در آن روزگار يعني دولت در دولت. اولين نقيب النقبا پدر رضي بود و دومي سيدرضي است. رضي بهشدت با خلافت عباسي مخالف بود و در ديوان خود، چهار قصيده بسيار بلد در نقد خلافت و تندي بر خلافت سروده است. از داستانهاي اين مخالفتها و اتفاقاتي كه رخ داده ميتوان گفت كه نهجالبلاغه آييننامه حاكميت و حكومت است و سيدرضي نهجالبلاغه را به عنوان مرامنامه حكومت نوشته است. هر چه كه سياسي است و بعد حاكميتي است اما سيد گزينش نكرده است.
خطبه «قاصعه» طولانيترين خطبه است و بزرگترين متن براي شناخت نفسانيتي است كه از فطرت به استكبار ميرود و در خاتمه به شكست جامعه منتهي ميشود. «نامه مالك اشتر» يك مرامنامه حاكميت است كه بهطور كامل آمده است. با تمام اين توصيفات گمان ميكنم كه سيدرضي به مرگ طبيعي از بين نرفت بلكه كشته شد! از طرفي سيدمرتضي (برادرش) در تشييع سيدرضي شركت نكرد و گفتند كه اندوه مرگ برادر باعث شد اما او شخص بزرگي بود. رفت حرم و گوشه نشست و ظاهرا اين حالت نشان اعتراض او بود.