نگاهي كوتاه به شعر مقاومت
دهها سال سخن گفتن از فلسطين
اسماعيل اميني
شعرهايي كه از ماجراي فلسطين، مقاومت و اشغالگري سخن ميگويند، مانند اصل واقعه اشغال فلسطين و تبعات آن، زمينه سازِ شناخت جريانهاي مختلف فكري و محك زدن داعيههاي رنگارنگ بودهاند. از اين رو چندان بيراه نيست اگر بگوييم تحليل نشانهشناختي اين شعرها، روشي است براي شناخت چندين دهه تحولات تاريخي مرتبط با فلسطين ، ارزيابي رفتار دولتها و جريانات سياسي و فكري، در گذر زمان.
نخست شعرهايي است كه «فلسطين» را قضيهاي عربي ميبيند و ستايشگر رهبران عرب در جبهه مقاومت است همآناني كه ميكوشيدند دفاع از حق مردم فلسطين را محور وحدت عربي كنند و اسراييل را «كيان العدو» يعني دولت دشمن ميناميدند.
دشمن مشترك قرار بود انگيزه همكاري دولتهاي عربي بشود پس در سرودههاي شاعران نيز نمادها و نشانههاي تاريخي، اساطيري و جغرافيايي عربي كلمات كليدي بود و ستايش رهبران قهرمان عرب و البته سرزنش رهبران سست عهد و منفعل.
بعدها در جريان جنگ سرد، تقابل عرب- دشمن، تبديل شد به تقابل خلقهاي زحمتكش فلسطين با دولت دست نشانده امپرياليسم، يعني اشغالگران اسراييلي.
شعرهاي اين جماعت، يعني چپگرايان ماركسيست، نمادهاي عربي را به نفع نمادهاي جبهه جهاني چپ، كنار گذاشت. جنگ فلسطين- اسراييل، از منظر آنان بخشي از جنگ خلقهاي انقلابي، عليه امپرياليسم جهاني بود، با تمام نمادها و نشانههاي جذاب و جوانپسندِ آن دوران از جمله عمليات چريكي در اقصينقاط عالم و شگفتكاريهاي الهام بخش از قهرمانان متهور و محبوبِ آن روزگار.
در آن دوران سرودههاي شاعران جريان روشنفكري ايران نيز كه زير سايه انديشههاي چپ بودند، از فلسطين و آرمان رهايي خلق فلسطين سخن ميگفتند، حتي شاعران جريانات راست و مليگرا نيز از منظرِ عدالت انساني و حقوق بشر، گاه اشاراتي به جنايات صهيونيستها و مظلوميت فلسطينيان داشتند.
از شگفتيهاي روزگار اين است كه سالياني است در سرودههاي جريانات روشنفكري ايران، هيچ نشانهاي و اشارتي به ماجراي فلسطين ديده نميشود، حتي در قبال فجايع انساني حاصل از رفتار اشغالگران كه واكنش اغلب محافل رسانهاي و روشنفكري جهان را برميانگيزد، روشنفكران ايران غالبا هيچ واكنشي ندارند؛ زيرا سخن گفتن از فلسطين را بازي در زمين جمهوري اسلامي ميانگارند.
يك ديدگاه ديگر درباره قضيه فلسطين كه در سرودههاي شاعران نيز بازتاب وسيع داشته، تفسير ماجراي فلسطين از منظرِ «اشغال قبله اول مسلمين» است.
از اين منظر، نشانههايي چون «آزادي قدس شريف»- «نماز جماعت در مسجدالاقصي» – «خيبر گشايي» – «رهبري مسلمين عليه صهيونيسم» در سرودههاي شاعران وارد ميشود. اين نوع نشانهها، هنگامي كه برانگيزاننده نيروي ايمان و آرمان اهل ديانت براي دفاع از مظلوميت مردم فلسطين و مقابله با خشونت و اشغالگري اسراييل است، طبعا با اقبال اهل سخن مواجه ميشوند.
اما آن هنگام كه شائبه فرافكني و مطامع مرسوم در دنياي سياست پيش ميآيد، اهل سخن نيز ناگزيرند به گاهِ سخن گفتن از آرمان فلسطين و دفاع از پايداري در برابر ستمگران نژادپرست صهيونيست، نگران بازيها و بازيچههاي دنياي بيبنيان سياست باشند.