زيست مجازي و كرونا
رضا دبيرينژاد
كرونا با همه ترس و بحرانهايش در حوزه زيست مجازي تاثيري برعكس داشت و در واقع آن را از بحران در آورد و به دليل نيازهاي اجتماعي پيش آمده آن را رسميت بخشيد و از ژانري حاشيه و غيررسمي خارج كرد و به توان گفتمانسازي آن افزود. با حذف رسانههاي فيزيكي از يكسو و نياز تعاملي به فعاليت مشاغل از ديگر سو، شبكههاي مجازي قدرت بيشتري يافتند و به نقطه كانوني فعاليت در اين دوره تبديل شدند. در واقع كنشگري اجتماعي به اين حوزه انتقال يافت و شاهد كنشهاي متنوع و متكثري در اين فضا بوديم. از سوي ديگر بايد درنظر داشته باشيم كه هر دوره ژانر مسلط ارتباطي خود را دارد. از راديو و تلويزيون گرفته تا اكنون كه واسطههاي مجازي با چنان گسترشي به ژانر مسلط تبديل شدهاند، بهگونهاي كه ژانرهاي ديگر همچون راديو و تلويزيون يا رسانههاي مكتوب نيز براي اثربخشي خود مجبورند دست به دامن اين فضا شوند. تا پيش از كرونا زيست مجازي و به مثابه يك فعاليت حاشيهاي يا مكمل و حتي گاه در سطح تفنن و سرگرمي نگريسته ميشد و بسياري از افراد براي حضور در آن آورده داشتند و آن را سخيف ميدانستند. از سوي ديگري گفتمانهاي رسمي نيز به دليل عدم توانايي براي تسلط بر آن، سعي ميكردند آن را كاسته يا محدود سازند. اينگونه بود كه شاهد نوعي چالش بيناژانري و بينانسلي در اين فضا بوديم. اما كرونا ظرفيتهاي اين فضا را عيان كرد و همه قبحهاي حضور و فعاليت در آن را شكست اينگونه در مدت سه ماهه به اندازه چندين سال هم آن را پيشتاز ساخت و هم سبب توليد محتواي مجازي شد. حالا نه تنها افراد بلكه نهاد و سازمانهاي رسمي هم از امكانات اين فضا براي فعاليت خود استفاده ميكنند و در رقابتي قابلتوجه در حال ازدياد فعاليتهاي خود در فضاي مجازي هستند. اين ازدياد فعاليتها نه تنها درهاي اين فضا را گشوده و آن را مقبول و رسمي ساخته بلكه از عوامگرايي آن كاسته يا لااقل سعي كرده حجم محتواهاي فعاليتهاي فرهنگي، هنري و علمي را بالا ببرد تا هر طيف و گروهي امكان دستيابي به محتواي مورد نياز يا علاقه خود را داشته باشد. حالا همانقدر كه آموزش رسمي درگير فضاي مجازي شده است آموزشهاي غيررسمي هم در اين فضا شكل گرفته و توليدات هنري براي فضاي مجازي در حال رشد است. اين رشد را ميتوان از توليدات فردي با فاصله افراد تا توليدات گروهي يا پروژههاي بزرگ فرهنگي و هنري همچون كنسرتهاي مجازي اعم از تالار وحدت با موزه مشاهده كرد. اتفاقاتي كه ميتواند چند صد علاقهمند تا چند ده هزار نفر را به يك تجربه مشترك پيوند دهد. زيست مجازي ويژگيهاي ژانري خود را دارد همچون بيمكاني، بيزماني، بيمرز بودن، سيال بودن، امكان بيشتر فعاليتهاي فردي تا كنشگر تعاملي كه همه اينها سبب فرارفتن آن در قياس با ژانرهاي پيشين شود. حالا شرايط برابر براي دستيابي به محصولات و رويدادها فراهم شده است تا از دور و نزديك به تماشاي يك كنسرت يا يك نمايش يا يك موزه بروند. حالا امكان برابر براي صداي مختلف اعم از اكثريت تا اقليت يا صداي فرد تا جمع فراهم شده تا هر كس بازار خود را بيابد و كثرت چندصدايي به وجود آيد. حالا دور بودن يا محدوديتهاي مالي سبب محروميت از دستيابي به يك رويداد و محصول هنري يا فرهنگي يا علمي نميشود. حالا افراد براي ارايه خود نيازمند دستيابي به منابع قدرت يا رسمي نيستند بلكه ميتوانند خود را نمايان كنند و براي خود شبكهاي ايجاد كنند و اعتباري بسازند. اين فرصت طبيعتا قدرت رسانههاي فيزيكي و تكصدا را به خطر مياندازد و برايشان ناخوشايند خواهد بود اما بايد بپذيريم اين چندصدايي و گفتوگو صبر و تحمل خود را ميطلبد در غير اين صورت صداهاي ناتوان از تحمل در برابر سرعت جريان حذف ميشوند. ازسوي ديگر ترس از عوامزدگي يا غلبه سطحينگري در آن نميتواند باعث حذف آن شود يا به رفتارهاي جزيرهاي كه با ذات شبكهاي و بيمرز زيست مجازي در تضاد است منجر شود. حالا صداي سازها تنها نيست بلكه تصوير آنها نيز همراه شده است. حالا تنها آثار نمايشگاهها در موزه به تماشا در نميآيند بلكه آثار مخازن نيز عيان ميشوند. حالا گفتوگو بين افراد صاحب جايگاه يا صداهاي رسمي نيست بلكه صداهاي شهرهاي دور يا قومي يا غيررسمي هم به گوش ميرسد و خود را جلوهگر ميسازند. اين تنوع و برابري از ويژگيهاي زيست مجازي است كه حتي ميتوان من آرماني يا من فردي افراد را در برابر من رسمي و اجتماعي افراد امكان ظهور و بروز دهد و كتمان نسازد. حالا زيست مجازي به يك ژانر رسمي در حوزه فرهنگ و هنر تبديل ميشود و مانند اختراع صدا در سينما چندگانگيهاي خود را دارد اگرچه همه چيز در حال تجربه و شكل گرفتن است تا شمايل و ادبيات مناسب خود را براي اين زيست نو بيابد اما بايد به جاي گريز از آن دل به توفاني زد و از فرصت برابري آن براي گشايش فرهنگي در زمانه و جامعه يا نقش فعالتر در دهكده جهاني بهره برد وگرنه ما در جزيره خويش ميمانيم و دريانوردان راه خويش ميروند.