آنگه شود پديد كه نامرد و مرد كيست
و برخي وجوه آن در آن جلسه بيان شد، در اين مورد گفتني و نوشتني زياد است شايد در جايي ديگر و مجالي مناسبتر توفيق اداي دِين به اين «انسان كامل» را بيابم. اما در بين دهها سخنران، گفتار حجتالاسلام محقق داماد از لوني ديگر و با لحني متفاوت بود. اين استاد وارسته خطاب به مخاطباني كه آنها را نوجوانان پيرنما يا «صبِيٌّ يتشيّخ» ميناميد، با اشاره به سابقه انس و الفت طولاني خود با حضرت آقاي دعايي ضرورت حفظ حريم معظمله را متذكر شدند و ابياتي از قطعه پندآموز انوري با عنوان «مناظره درخت چنار و بوته كدو» را خواندند. اين ابيات كه در متون ادبي پندگونه، خطاب به آنها كه بدون داشتن ريشهاي استوار و ساختاري ستبر، داعيه برابري با بزرگان را داشتهاند، بهكار ميرود. بيت مقطع زيبايي دارد كه حضار در آيين نكوداشت اين مرد باسماحت را به وجد آورد و من نقل اين چند بيت را پايانبخش اين نوشته قرار مي دهم و براي درخت وجود ريشهدار و پرثمر جناب آقاي دعايي عمري طولاني و مبارك مسالت مينمايم كه در سايه و خنكاي اين شجره طيبه انسانهاي فراواني با ايمني و آسايش براي رونق روزافزون خانه مجلل ايران و اسلام بكوشند. اما آنچه انوري گفته و استاد محقق داماد در جلسه معظم نكوداشت قرائت كردند.مناظره بوته كدو با درخت چنار: نشنيدهاي كه زير چناري كدو بني/ برجست و بر دويد برو بر به روز بيست / پرسيد از چنار كه تو چند روزهاي؟/ گفتا چنار عمر من افزونتر از دويست / گفتا به بيست روز من از تو فزون شدم / اين كاهلي بگوي كه آخر ز بهر چيست / گفتا چنار نيست مرا با تو هيچ جنگ / كاكنون نه روز جنگ و نه هنگام داوريست / فردا كه بر من و تو وزد باد مهرگان / آنگه شود پديد كه نامرد و مرد كيست