نگاهي به جايگاه امنيت سايبري در سياست خارجي
ضرورت تقويت بنيه وزارت امور خارجه
سجاد عابدي
واقعيت اين است كه برخلاف آنچه اكثريت افراد فكر ميكنند، «فضاي سايبر» فضايي مجازي و غيرواقعي نيست. در واقع استفاده از واژه مجازي باعث گمراه شدن افراد و انديشهها در اين حوزه شده است. فضاي سايبر فضايي واقعي در عرصهاي جديد براي تاثيرگذاري و تاثيرپذيري و در نتيجه دوستي، همكاري، رقابت، دشمني و حتي جنگ بين كشورها و ساير بازيگران است. اين موارد به خوبي نشان ميدهد كه اينترنت و فضاي سايبر عرصهاي جديد براي سياست مهيا كردهاند؛ فضايي كه در آن افراد، گروههاي مختلف و دولتها در حال بازيگري و سياستورزي هستند. بر اين اساس امروزه در عرصه روابط و سياست بينالملل از «سايبرپليتيك» و «امنيت سايبري» صحبت ميشود. سايبرپليتيك مفهومي دو بخشي است كه اشاره به تعامل و پيوستگي دو عرصه سياست (محل دوستي، همكاري، رقابت، ستيزه و جنگ بر سر ارزشها و منافع) و اينترنت (فضايي جديد براي بازيگري) دارد.
سايبرپليتيك مفهومي دوبخشي است كه اشاره به تعامل و پيوستگي دو عرصه سياست (محل دوستي، همكاري، رقابت، ستيزه و جنگ بر سر ارزشها و منافع) و اينترنت (فضايي جديد براي بازيگري) دارد. برخي كارشناسان حتي فراتر از اين رفته و صحبت از سايبرپليتيك تحت عنوان «سياست عالي» در مقابل «سياست سفلي» كردهاند.
در عرصه روابط بينالملل، تحتتاثير سنت واقعگرايي، مسائل بينالمللي به مسائل بسيار مهم و حياتي همچون امنيت و مسائل كمتر مهم مثل موضوعات اقتصادي تقسيم ميشود. برخي كارشناسان بر اين باورند كه به دليل اهميت فضاي سايبر، بايد سايبرپليتيك جزو مسائل بسيار مهم، حياتي و امنيتي يا سياست عالي قرار گيرد. آنها اشاره ميكنند كه امروزه ميليونها نفر در سطح جهان دسترسي به كامپيوتر و اينترنت دارند و هر روزه بر تعداد كاربران و سطح و عمق استفاده از اينترنت افزوده ميشود كه اين امر فضاي بسيار مهمي براي بازيگري و درنتيجه سياست فراهم كرده است. هر روزه بر تعداد كاربران و همچنين سطح تكنولوژي افزوده ميشود. در چنين شرايطي فضاي سايبر نقش مهمي در هدايت افكار عمومي، ايجاد اولويتها و خواستهها، ديپلماسي عمومي، جاسوسي، خرابكاري، جنگ، درگيري و هر آن چيزي را دارد كه عملا فضاي سياست واقعي را تشكيل ميدهد. در نتيجه فضاي سايبر بايد جزو سياست عالي محسوب شود.
چارچوب نظري و مهمترين تاثيرات فضاي سايبر بر سياست و روابط بينالملل شامل سه موضوع اساسي است. موضوع اول؛ ارايه «نظم مفهومي» براي تبيين ارتباط بين فضاي سايبر و سياست است.
موضوع دوم؛ شناسايي و باور به ارتباط گسترده بين فضاي سايبر و سياست است.
موضوع سوم؛ تبيين مسير و موضوعات مهم در اين ارتباط است.
نظريه «فشار جانبي» نظريه قابل استفاده در اين زمينه است. منظور از نظريه فشار جانبي، ارايه سطحي جديد از تحليل فراتر از سه سطح استفان والت است. او بر اين باور است كه نميتوان فضاي سايبر را براساس سطوح و رويكردهاي گذشته افرادي همچون كنت بولدينگ و كنت والتز مورد بحث قرار داد.
فضاي سايبر علاوه بر سه سطح «انسان»، «دولتها» و «سيستم بينالملل»، نيازمند سطح متفاوتي است. در اين سطح جديد كه همان «سطح جهاني» است، تاثير فضاي سايبر با تاكيد بر جدايي بين «سيستم اجتماعي» و«محيط طبيعي» مطرح است.
در سطح جهاني، تاكيد بر اين است كه فضاي اينترنت و تاثيرات گسترده آن بر جهان سياست را نميتوان با سطوح قديمي كه بر فرد يا دولت يا عرصه بينالملل تاكيد دارند، مورد بحث قرار داد. فضاي اينترنت فضاي بازيگري همزمان فرد، بازيگران غيردولتي همچون تروريستها و شركتهاي خصوصي در ابعاد اقتصادي، فرهنگي، امنيتي و حتي نظامي است. بنابراين، بايد بر سطح جهاني تاكيد كرد كه ضمن تركيب سطوح ديگر، ارتباط و پيوستگي گستردهاي بين همه سطوح و ابعاد ايجاد كرده و توانايي تجزيه و تحليل فضاي سايرپليتيك را دارد. بنابراين، در نظريه فشار جانبي تلاش ميشود تا بين سطح فردي، دولتي و بينالمللي به عنوان سطوح قديمي و سطح تحليل جهاني ارتباط و پيوستگي برقرار شود.
براساس تجربه چند دهه گذشته، اينترنت و فضاي سايبر بر روابط كشورها بهخصوص امريكا و ايران تاثير داشته است. درواقع رقابت جدي بين كشورها در اين زمينه جنبه ايجابي و سلبي يا بهعبارتي مثبت و منفي دارد. در اين جدال كشورهاي بزرگ ازجمله چين و امريكا تلاش ميكنند از ديگري در حوزه تكنولوژي پيشي گيرند كه اين امر پيامدهاي مثبتي در زمينه پيشرفت اينترنت دارد، اما درعينحال اينترنت فضاي جديدي از رقابت، دشمني و جنگ ايجاد كرده كه گاهي برخي كشورها ازجمله امريكا و ايران را جذب خود كرده است.
درخصوص موضوع محتوايي اينترنت و نقش و سياست دولتها براي كنترل بر فضاي سايبر، كشورهاي قدرتمند تلاش ميكنند جهت و كليت فضاي اينترنت را تحتتاثير قرار دهند و مسير آينده آن را تعيين كنند. در مقابل كشورهاي ضعيفتر در اين حوزه با نگاهي سلبي و تدافعي تلاش ميكنند با اقداماتي همچون فيلترينگ محتوايي اينترنت را تحتتاثير خود قرار دهند. در چنين فضايي، رقابتي جدي كه بين كشورهاي غربي و سايرين به وجود آمده است هر روز شكل متفاوتي پيدا ميكند.
در فضاي «سايبرپليتيك» به عنوان موضوعي مهم و جديد در عرصه سياست و روابط بينالملل، همچون ساير حوزههاي سياست، «ارزشها» و «منافع» توسط بازيگران مختلف همچون دولتها، سازمانها و بازيگران دولتي و غيردولتي و حتي افراد توليد، توزيع و مصرف ميشود. درواقع سايبرپليتيك برخلاف گذشته، بازيگران جديدي را در كنار دولتها به عنوان مهمترين بازيگران روابط بينالملل قرار داده است كه در فضاي اينترنت گاهي تواناتر و موفقتر از دولتها هستند.
به هرحال جداي از تمامي مزايا و ويژگيهاي مثبت اينترنت، واقعيت اين است كه اينترنت «فضاي جنگي جديدي» را مهيا كرده كه از آن تحت عنوان «جنگ سايبري» ياد ميشود. در اين نوع جنگ، كشورها و ساير بازيگران از اينترنت براي جاسوسي، خرابكاري، ايجاد شورشها، انقلابات و حتي انهدام تاسيسات و مراكز نظامي و حياتي طرف مقابل استفاده ميكنند.
البته اينترنت فضايي جديد براي «همكاري» و «تعامل» كشورها نيز ايجاد كرده است. دراينراستا، اينترنت با توجه به سرعت و دقت بالا، ايجاد رابطه بين تمامي بازيگران ازجمله دولتها، افراد، سازمانها و نهادهاي مختلف را ارزان و راحت كرده است. درنتيجه شرايط براي همكاري و تعامل مهياتر از گذشته شده است. ضمن اينكه كشورها و ساير بازيگران از ضرورت همكاريهاي گسترده بينالمللي در زمينه اينترنت آگاهي دارند و ميدانند كه فضاي سايبر حوزهاي جديد از همكاري در عرصه بينالمللي ايجاد كرده است.
در مورد تاثيرات گسترده اينترنت در تمامي ابعاد سياست و روابط بينالملل از طريق گسترش آگاهي و دانش افراد، واقعيت اين است كه اينترنت كمك فراواني به تسهيل و توسعه دسترسي به اطلاعات و دانش در عرصه ملي و بينالمللي داشته است. افراد و جوامع انساني آگاهتر و باسوادتر از گذشته شدهاند و جهان با پديده جديدي به اسم «بيداري انساني» مواجه شده كه در كشورهاي اسلامي با عنوان «بيداري اسلامي» شناخته ميشود. در نتيجه اين امر خواستهاي سياسي همچون توجه به مردمسالاري و ضرورت احترام به استقلال سياسي ملتها، تكريم ارزشهاي فرهنگي و مذهبي، حق توسعه اقتصادي- اجتماعي شايسته و غيره و حساسيت نسبت به مسائلي همچون محيطزيست افزايش يافته است. بر اين اساس، اينترنت فضاي عمل كشورها و ساير بازيگران را تحتتاثير قرار داده است.
درنهايت اينكه فضاي جديدي در عرصه بينالملل شكل گرفته كه نميتوان آن را براساس نظريهها، رويكردها و سطوح گذشته مورد تحليل قرار دارد. درواقع محتوا و فلسفه فضاي جديد كه از آن با عنوان فضاي سايبري ياد ميشود، بسيار متفاوت از گذشته است. در اين فضاي جديد انواع جديد و متفاوتي از دوستي، همكاري، رقابت، دشمني و جنگ در كنار الگوهاي گذشته ايجاد شده است. ضمن اينكه بازيگران متنوع و متفاوتي به بازيگران سنتي اضافه شدهاند كه بسيار مبهم و غيرقابل پيشبيني هستند. درنتيجه اين شرايط بايد بر نظريات، رويكردها و ديدگاههاي جديدي تاكيد كرد كه بسيار منعطفتر و بازتر از گذشته هستند.
سايبرپليتيك و امنيت سايبري در شرايط كنوني به عنوان موضوع اساسي مورد توجه كارشناسان روابط بينالملل، در كنار موضوعات قديميتر جنگ، اقتصاد، زنان و محيطزيست قرار گرفته و حتي برخي اهميت آن را از ساير حوزهها بيشتر ميدانند؛ زيرا فضاي سايبر به شكلي تمامي حوزهها و موضوعات قديمي را در خود جاي داده است.
به عنوان نمونه فضاي سايبر شرايط جديدي براي همكاري و رقابت كشورها و البته ساير بازيگران در عرصه نظامي و امنيتي، سياسي، اقتصادي، محيطزيست، زنان، كودكان، بهداشت، آموزش و پرورش و موارد ديگر مهيا كرده است. بنابراين فضاي سايبر شرايط جديدي ايجاد كرده كه در آن موضوعات روابط بينالملل به شكل متفاوتي مطرح ميشوند و درنتيجه شكل جديدي از سياست با عنوان سايبرپليتيك ايجاد شده كه پيامدهاي ويژهاي در حوزه امنيت ملي و جهاني دارد. بر اين اساس با بررسي كامل و تبيين درست سايبرپليتيك و امنيت سايبري و تاثير آن بر تمامي حوزهها، تقويت بنيه وزارت امورخارجه در سطح ملي ضرورت مييابد.