درباره شازده كوچولو و ترجمههاي قاضي و نجفي و شاملو
خاطره مشترك چند نسل
احسان رضايي
در خبرها بود كه چاپ شصت و نهم كتاب «شازده كوچولو» ترجمه محمد قاضي در انتشارات اميركبير به بازار نشر آمده است. كتاب معروف سنتاگزوپري، يكي از كتابهايي است كه راحت ميشود در موردش گفت كه همه آن را خوانده يا دربارهاش شنيدهاند. نشانش هم اينكه ۱۳۰ ترجمه فارسي، ۲ ترجمه كردي، يك ترجمه تركي و يك ترجمه تالشي از اين كتاب وجود دارد و مترجمان سرشناسي مثل محمد قاضي، احمد شاملو، ابوالحسن نجفي، عباس پژمان، كاوه ميرعباسي، مديا كاشيگر، مصطفي رحماندوست و ... دست به ترجمه آن زدهاند. در بين همه اين ترجمهها البته زندهياد محمد قاضي پيشقدم است. او اولينبار اين كتاب را در سال ۱۳۳۳ منتشر كرد. ماجراي ترجمه كتاب را قاضي (در «سرگذشت ترجمههاي من»، ص 69 تا 72) اينطور تعريف كرده كه تعريف كتاب را از دكتر اميرحسين جهانبگلو (پدر رامين جهانبگلو كه خودش هم ترجمههايي دارد) ميشنود. آن زمان قاضي و جهانبگلو در اداره حقوقي وزارت دارايي همكار بودند. قاضي كه وصف كتاب را ميشنود، از او ميخواهد كتاب را برايش بياورد، جهانبگلو هم ميگويد قصد ترجمهاش را دارد و فقط يك هفته ميتواند امانت بدهد. قاضي كتاب را ميگيرد، غرق آن ميشود و تصميم به ترجمهاش ميگيرد و ظرف 12 روز اين كار را انجام ميدهد. وقتي كتاب را به جهانبگلو ميدهد، ميگويد آن را ترجمه كرده و حالا ترجمه را ميخواهد به جهانبگلو بدهد تا او هم آن را بخواند و مطابق نظرش اصلاح كند تا به نام هر دويشان منتشر شود. اما جهانبگلو عصباني ميشود و تا سه سال با او حرف نميزند. چاپ اول اين كتاب سال ۱۳۳۳ و توسط كتابخانه ايران منتشر شد. ظاهرا اين ترجمه چندان ديده نشد، تا اينكه احمد شاملو كه خودش از دوستداران كتاب بود و بعدها ترجمهاي هم از آن ارايه كرد، متن كامل «شازده كوچولو» قاضي را «كتاب هفته» شماره ۴۶ (۱مهر ۱۳۴۱) منتشر كرد. در اين چاپ، مرتضي مميز براي داستان طراحي كرده بود. سال 1347، قاضي ترجمهاش را به انتشارات اميركبير داد و سال 1356 براي چاپ هشتم آن را مجدد ويرايش كرد. كتابي كه حالا به چاپ 69 رسيده است (و با احتساب چاپ سال ۳۳ و «كتاب هفته» ميشود چاپ 71) . اينكه از داستان كتاب، اما برويم سراغ نحوه ترجمه. استاد ابوالحسن نجفي كه خودش هم ترجمهاي از اين اثر دارد، در يك نشست نقد و بررسي (كه گزارش آن با عنوان «اگر شازده كوچولو فارسي حرف ميزد» در «كتاب ماه كودك و نوجوان» آبان ۱۳۸۲ شماره ۷۳ منتشر شده) با آوردن نمونههايي ميگويد نثر فرانسوي كتاب، زبان معيار است كه به آن رنگ ادبي داده شده، درحاليكه ترجمه اول قاضي (۳۳) زباني اديبانه داشته كه پر از كلمات همقافيه و مترادف است، ترجمه شاملو (58) هم زباني عاميانه دارد كه براي فهمش بايد به زبان كوچه مسلط بود، اما ويرايش دوم قاضي، با حذف سجعها و مترادفها ترجمه نزديكتري به اصل شده است. جالب است كه در همان نشست، ديگر حاضران با ذكر نمونههايي از متن ترجمهها، گفتهاند ترجمه آقاي نجفي دقيقتر است اما ترجمه قاضي حس اثر را بهتر منتقل ميكند. روح هر دو استاد شاد.