• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4656 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۸ خرداد

گفت‌وگو با طاها قوچكانلو، عكاس نجوم و آسمان شب

آسمان همه جا يك رنگ نيست

ساناز صفايي

شايد بتوان گفت عكاسي نجوم و آسمان بين تمام شاخه‌هاي عكاسي بيشترين پيوند را با علم دارد. در سال‌هاي اخير عكاسان موفقي در اين حوزه داشتيم به سراغ طاها قوچكانلو كه يكي از اين چهره‌هاي شناخته شده در اين حوزه است، رفتيم. او را مي‌توان هم منجم دانست، هم عكاس و هم جهانگرد. آثار اين هنرمند جوان بارها در معتبرترين نشريات و سايت‌هاي نجوم مانند ناسا، Sky&Telescope، نشنال‌جوگرافي ايران و... منتشر شده است. قوچكانلو در حال حاضر يكي از دو نماينده كشورمان در پروژه جهاني TWAN است. با او درباره تجربيات منحصر به فردش و سفر به مناطق بكر و كمتر شناخته شده دنيا صحبت كرديم. همين‌طور كرونا بهانه‌اي شد تا ببينيم عكاسان در روزهايي كه تميزترين آسمان را داشتيم چه بهره‌اي بردند. همچنين نگاهي انداختيم به رويدادهاي تقويم نجومي سال 99 كه حدس مي‌زنيم براي شما هم اطلاعات خوبي در بين صحبت‌هاي‌مان باشد. اگر علاقه‌مند جاذبه آسمان و جادوي شب هستيد اين گفت‌وگو را بخوانيد.

 

بين عكاسي «نجوم» و عكاسي از آسمان در شب چه تفاوت‌هايي وجود دارد؟ و اينكه كلا شاخه‌اي تخصصي در عكاسي به شمار مي‌رود يا اينكه هر عكاسي مي‌تواند عكاسي آسمان و نجوم هم انجام بدهد؟

عكاسي نجومي واژه‌اي است كه عمدتا به ثبت عكس با استفاده از تلسكوپ يا لنز‌تله بدون وجود پيش زمينه عكس اطلاق مي‌شود و تقريبا جزو اولين شاخه‌هاي عكاسي است. عكاسي نجومي در ابتدا فقط در مباحث علمي و تحقيقاتي مورد استفاده قرار مي‌گرفته اما امروز جنبه زيبايي‌شناسي و هنري هم دارد. بنابراين اين شاخه از عكاسي يكي از شاخه‌هاي اصلي و اوليه عكاسي علمي است و براي ثبت داده‌گيري و آشكار‌سازي در طول موج‌هاي مختلف استفاده مي‌شود. وقتي ما با چشم انساني آسمان را رصد مي‌كنيم، حتي اگر از تلسكوپ استفاده كنيم، محدوديت‌هايي داريم. اما وقتي عكاسي مي‌كنيم اين محدوديت‌ها كمتر مي‌شوند وعكاس مي‌تواند شاتر دوربين را يك ثانيه، ده ثانيه، ده دقيقه، يك ساعت باز بگذارد و داده بگيرد. چرا كه عموم سوژه‌هاي اعماق آسمان به قدري كم نورند كه جزييات و رنگ آنها براي چشم انسان قابل تشخيص نيست. اما عامل اصلي عدم تشخيص رنگ در محيط‌هاي تاريك اين است كه جاي سلول‌هاي مخروطي با استوانه‌اي عوض مي‌شود و سيستم بينايي انسان حساسيت خود را نسبت به رنگ از دست مي‌دهد بنابراين در شب ما حساسيت به رنگ را كم مي‌كنيم تا حساسيت به تيرگي و روشني را بالا ببريم. بنابراين در يك شب تاريك كه شما به راه شيري نگاه مي‌كنيد يا از پشت تلسكوپ سحابي جبار را مي‌بينيد، نمي‌توانيد رنگ آنها را تشخيص دهيد مگر با فيلترهاي خيلي خاص يا اينكه سوژه سياره‌هاي پر نوري مانند مريخ، زحل يا مشتري باشند. درطول سال‌ها رصد كردن آسمان دانشمندان مي‌خواستند بدانند كه اين سوژه‌هاي كم‌سو چه جزيياتي دارند كه چشم انسان قادر به ديدن و بررسي‌شان نيست. چرا كه اگر چراغ اتاقي را در شب خاموش كنيم دليل بر اين نيست كه ديگر چيزي در اتاق وجود ندارد بلكه به‌دليل نبود نور و فوتون كافي ما ديگر نمي‌توانيم آنها را ببينيم. درباره آسمان هم همينطور است، اگر چشم ما نمي‌تواند خيلي از جزييات و سوژه‌ها را ببيند دليل بر اين نيست كه آنها وجود ندارند. در اينجا بود كه عكاسي به داد نجوم رسيد. عكاسان نجومي با باز نگاه داشتن پرده شاتر، بالا بردن حساسيت و در نسبت كانوني‌هاي پايين با گشودگي بالا اين اجازه را مي‌دهند تا داده‌هاي بيشتري ثبت شود و در ادامه با پردازشي دقيق اطلاعات را تقويت مي‌كنند تا جزييات بعد از ثبت و اديت قابل بررسي و مطالعه باشد.

بنابراين پس مي‌توانيم به اين نتيجه برسيم كه عكاسي نجوم به نوعي چراغ آسمان را براي ما روشن مي‌كند؟

بله، دقيقا نوعي آشكارسازي از جزييات آسمان است. در عكاسي «اعماق آسمان» سوژه‌ها اينقدر كم نور هستند كه گاهي ما مجبوريم ساعت‌ها و شب‌هاي متمادي نوردهي كنيم تا به يك فريم با داده‌هاي قابل ملاحظه برسيم. اما اين شاخه از عكاسي يك جنبه زيبايي‌شناسي هم دارد. مثلا عكس‌هاي تلسكوپ هابل كه شما مي‌بينيد دو نوع مخاطب دارد. يك، دانشمنداني كه براي داده‌گيري و آشكارسازي از عكس‌هاي خام استفاده مي‌كنند و دو، علاقه‌مندان به زيبايي بصري آسمان كه طرفدار عكس‌هاي رنگي و زيبا هستند. اما شاخه ديگري از عكاسي به اسم «عكاسي منظره شب» داريم كه در واقعيت آن را نبايد با عكاسي نجومي يكي بدانيم. اين ژانر از عكاسي طرفداران بيشتري دارد و در سال‌هاي اخير خيلي از عكاسان مناظر روز يا حتي پرتره به اين زمينه علاقه‌مند شدند.

ظاهرا در اين شاخه از عكاسي هميشه بايد كوله‌ات روي دوشت باشد و آماده به سفر باشي؟

همين‌طوره و يكي از لذت بخش‌ترين قسمت عكاسي نجوم همين سفرهاست. چون زماني كه شما به دل طبيعت مي‌رويد تازه مي‌توانيد با آسمان پيوند پيدا كنيد. تا زماني‌كه شما در شهرها هستيد به دليل آلودگي نوري زياد اين پيوند كاملا قطع مي‌شود. در واقع ساكنين شهرهاي بزرگ بهره‌اي از حقيقت آسمان نمي‌برند مگر در شب‌هايي كه هوا خيلي تميز باشد بتوانند صرفا برخي ستاره‌هاي پر نور، سيارات و ماه را ببينند. اما پيوند اصلي با آسمان در دل طبيعت اتفاق مي‌افتد، پيوندي ناگسستني بين آسمان، زمين و انسان. ارتباط با آسمان در خيلي ابعاد زندگي و جهان‌بيني فرد تاثير مي‌گذارد. وقتي عظمت آسمان را مي‌بيني و درك مي‌كني مي‌فهمي انسان كه هيچ حتي كره زمين هم در مقابل آن هيچ است. من با آسمان بزرگ شدم. در عكاسي تلسكوپي خيلي مهم نيست كه شما كجا مي‌رويد، مهم اين است كه آسمان بالاي سرتان خوب باشد. اين خوب بودن را فاكتورهايي مثل تاريكي، شفافيت و ديد، تعيين مي‌كنند. براي همين من سفر مي‌كردم به جاهاي بكري كه آسمان خوبي داشتند به خصوص كوهستان‌ها. برخلاف اينكه تصور مي‌شود كوير بهترين آسمان را دارد اما آسمان كوهستان بسيار شفاف‌تر و جذاب‌تر است. در واقع آسمان همه جا يك رنگ نيست. آسمان كوير زيباست اما عموما به علت گرد و غبار و ديد پايين، شفافيت آسمان در آنجا كم است. اما برعكس در مناطق كوهستاني و ارتفاعات شفافيت بالا است و براي عكاسي جدي تلسكوپي همه‌چيز مهيا ست.

در اين سال‌ها در پروژه‌هاي خاصي حضور داشتيد و گاهي عكس‌هاي‌تان حتي بازتاب جهاني داشتند. چطور وارد اين سطح از عكاسي شديد؟

من در ابتدا بيشتر عكاسي سيارات (Planetary) و اعماق آسمان (Deep Sky) انجام مي‌دادم. عكاسي منظره در شب بعد از آن بود. همان ابتداي كار بودم كه خيلي سريع همكاري‌ام را با موسسه ALPO شروع كردم. در هر طول جغرافيايي عكاسان نجومي هستند كه براي اين موسسه معتبر جهاني از سيارات، عكاسي مي‌كنند. من عكاس بخش ايران آنها شدم. پيش از من هم آقاي صادق قمي‌زاده اين كار را انجام مي‌دادند كه متاسفانه فوت شدند. اولين عكسي كه از اعماق آسمان از يك عكاس ايراني در يك نشريه معتبر بين‌المللي چاپ شد، عكسي از من بود كه در سال 2010 از سحابي مُرداب گرفتم و در مجله معتبر «اسكاي‌اند تلسكوپ» منتشر شد. پس از آن من همچنان به سفرهايم به نقاط مختلف ايران و جهان ادامه دادم و بعدها شروع به تدريس عكاسي نجوم كردم به خصوص عكاسي عمق آسمان. در كارگاه‌هاي پروژه بين‌المللي TWAN از همان سالي كه شروع شد من هر سال به عنوان مدرس حضور داشتم. در دانشگاه‌هاي مختلف مثل دانشگاه اميركبير، علم وصنعت، تهران، صنعتي شريف و ... كارگاه‌هاي مختلف داشتم. كم كم عكاسي «شب با منظره» را هم شروع كردم اما اولويتم همچنان عكاسي از اعماق آسمان بود تا اينكه اتفاقي در سال 2013 مسيرم را عوض كرد. در آن سال براي اولين‌بار به آفريقا، شمال كنيا، رفتم تا از خورشيدگرفتگي عكاسي كنم. زمان اين خورشيد گرفتگي 15 ثانيه بود. نيمه شمالي كنيا اصلا توريستي نيست و همين كار را براي ما سخت‌تر كرده بود و يك ماجراجويي حسابي به شمار مي‌آمد. دزدي و راهزني در مسير زياد بود. يك هفته آب خنك نداشتيم. اينقدر جاده‌ها ناهموار بود كه يازده بار ماشين‌مان پنچر شد و 2 تا 10 ساعت وسط راه گير كرديم چون ديگر لاستيك نداشتيم. خلاصه با بدبختي خودمان را رسانديم اما لحظه خورشيدگرفتگي هوا ابري شد و ما دست از پا درازتر برگشتيم و نتوانستيم عكس بگيريم. از اين سفر به بعد رويكردم عوض شد. زيرا هيجان سفر به نقاط بكر و دست نخورده و بودن در مكان‌هاي عجيب و غريب چيزي بود كه هميشه منو غلغلك مي‌داد و واقعا حمل وسايل سنگين تلسكوپي برام خيلي سخت شده بود و چاره‌اي به جز ساخت رصدخانه نداشت كه هيچ‌وقت ميسر نشد. از آن طرف به بخش عكاسي هنري هم بسيار علاقه داشتم بنابراين بيشتر متمركز شدم روي عكاسي مناظر شب يا Nightscape تا تصاوير زيباي بصري وعمومي بيشتري داشته باشند. برنامه‌ام اين شد كه كوله‌ام را روي دوش بيندازم و سفر كنم به مناطق خاص و بكر و كمتر ديده شده. من به ماداگاسكار سفر كردم چون بررسي كردم جزو مناطقي بود كه كمترين عكاسي شب در آنجا انجام شده بود. درخت‌هاي بااوباب و سخره‌هاي جينگي آنجا جذابيت جادويي داشت. در خورشيد گرفتگي سال 2016 در اندونزي جزيره «ترناته» بودم كه جزيره‌اي آتشفشاني است و چشم‌انداز دارد به مجموعه‌اي آتشفشان كه از دل اقيانوس بالا آمده‌اند. اين جزيره كاملا روي خط سايه خورشيدگرفتگي قرار داشت. هر كدام از همراهان چند دوربين چيده بوديم كه لحظه خورشيدگرفتگي را از دست ندهيم. ماه كم‌كم روي خورشيد را گرفت، من قبلا اين صحنه را ديده بودم، لحظه‌اي كه ماه كامل روي خورشيد را گرفت سرم را بالا آوردم و ناگهان ديدم تمام مردمي كه در ساحل به اين رويداد چشم دوخته بودند فرياد‌ ‌الله‌اكبر سر دادند. مو به تنم سيخ شده بود و طوري مسحور شدم كه اصلا ديگر نتوانستم كار بكنم. از جذابيت‌هاي عكاسي نجوم و آسمان يكي همين است كه لحظاتي براي عكاس شكل مي‌گيرد كه شايد هيچ‌وقت در زندگي معمول و عادي خيلي از انسان‌ها اتفاق نيفتد و تجربه‌اش نكنند. در اين حرفه علاوه بر دانش و تكنيك و مهارت عكاسي و سواد نجومي لازم است كه آداب سفر و طبيعت‌گردي و برقراري ارتباط با مردمان فرهنگ‌هاي مختلف را هم بدانيد. در طول اين مدت من به بيش از 18 كشور دنيا سفر كرده و از مناظر و مردمان آنها در شب و روز عكاسي كردم.

فكر مي‌كنم يكي از جذاب‌ترين كارهايت عكس‌هايي بود كه از شفق قطبي گرفتي؟

عكاسي از شفق قطبي يكي از روياهاي هميشگي من بود. تا اينكه بالاخره چند سال پيش فرصتش مهيا شد و با دوستانم برنامه‌اي گذاشتيم كه حداقل 13 شب امكان تماشاي شفق قطبي را داشته باشيم. بادهاي خورشيدي كه به سمت زمين مي‌آيند ذرات باردار هستند كه به سمت قطبين منحرف مي‌شوند و بعد با سرعت زياد وارد جو زمين مي‌شوند و شروع به يونيزه كردن ملكول‌هاي جو زمين مي‌كنند و نور حاصل از يونيزه شدن آنها را ما به عنوان شفق مي‌شناسيم به عنوان مثال اكسيژن سبز است. براي همين هم عموما ما شفق را سبز رنگ مي‌بينيم اما طيف‌هاي رنگي ديگر مثل ماژنتا هم داريم كه حاصل يونيزه شدن عناصر ديگر مانند نيتروژن هستند. در مارس به شمال غرب نروژ، جزاير لوفوتن رفتيم. از مجموع 13 شبي كه ما در شمال اسكانديناوي بوديم و امكان تماشاي شفق قطبي را داشتيم فقط سه شب هوا نيمه ابري بود و امكان عكاسي فراهم نبود. از طرفي ديگر يك شب هم كه هوا كاملا صاف شد شفق قطبي در كار نبود. با اين همه بالاخره شانس به ما رو كرد و توانستيم شفق قطبي را ببينيم و آن لحظه يكي از جذاب‌ترين لحظات زندگي‌ام بود. اولين‌بار كه ديدمش از شدت هيجان روي درياچه يخ‌زده دراز كشيدم و بدون اينكه به سرما فكر كنم خيره به آن شدم و البته بعدش دو روز مريض بودم. دفعات بعدي توانستم آن عكس‌ها را از اين پديده منحصر به فرد بگيرم. در طول اين سال‌ها به نقاط ديگري هم سفر كردم كه كمتر عكاسي نجوم و آسمان در آنها اتفاق افتاده بود مثل نپال، بوتان، مراكش، كنيا، اوگاندا و ...

چه شد كه پاي عكس‌‌هايت به صفحه ناسا باز شد؟

تا امروز چندين بار عكس‌هاي من در ناسا منتشر شده است. سايت ناسا بخشي به نام «تصوير روز نجوم» (APOD) دارد كه از سال 1995 تا امروز اين بخش هر روز يك عكس نجومي كه مي‌تواند از تصاوير تلسكوپ‌هاي فضايي، زميني، ماموريت‌هاي فصايي يا تصاوير مناظر شب باشد كه با شرح آن منتشر مي‌كند كه چهار بار هم عكس‌هاي من منتشر شده است. اولين عكسي كه از من در سال 2012 منتشر كردند عكسي بود كه با جزييات بسيار از زمين تا ماه گرفته بودم. عكس ديگري از پلانكتون‌ها در جنوب ايران داشتم كه جزو شگفت‌انگيزترين پديده‌هاي آسمان است كه آن هم در ناسا منتشر شد و همين‌طور عكس‌هاي ديگري كه طبيعتا براي من بسيار ارزشمند هستند.

و نيز چندين بار نشريه بين‌المللي «Sky Telescope» كه معتبرترين نشريه نجومي دنيا است عكس‌هاي من را منتشر كرد. همين‌طور سايت «spaceweather » كه سايت آب و هواي فضايي است و شمار ديگري از نشريات و وبسايت‌هاي خارجي و داخلي كه كارهاي من را منتشر كرده است.

شما عكاس ايران در پروژه جهاني TWAN هم هستيد. درباره آن هم براي مان توضيح بدهيد.

پروژه‌اي هست به نام پروژه جهان در شب يا The World At Night كه حدود چهل عكاس تراز اول نجومي از كشورهاي مختلف عضو آن هستند. افراد معتبري مثل پروفسور ديويد مالين (David Malin)، بابك امين تفرشي، از عكاسان نشنال جئوگرافيك و برنده جايزه لنارت نلسون، فرد اسپناك (Fred Espenak)، كه سال‌هاست بولتن‌هاي خورشيدگرفتگي و ماه گرفتگي ناسا را مي‌نويسند، گرنات مايزه (Gernot Meiser)، كه اغراق نيست اگر بگوييم مشهورترين مروج نجوم در دنيا است، در اين پروژه حضور دارند. بابك امين تفرشي و مايك سمون( Mike Simmons ) مديران اين پروژه هستند. از ديگر اعضاي ايراني اين پروژه مي‌توان به اميرحسين ابوالفتح كه يكي از بهترين‌هاي ايران در عكاسي تلسكوپي به‌شمار مي‌رود و اشين زاكاريان هنرمند اشاره كرد.

هدف اين پروژه چيست؟

پيوند وآشتي دادن مردمان سراسر دنيا با طبيعت فراموش‌شده و زيبايي آسمان در شب است كه با ارايه تصاوير خيره‌‌كننده و چشم‌نواز مناظر شب محقق مي‌شود. شعار اين پروژه «يك مردم، يك آسمان» است. جداي مرزهاي زميني و تفاوت‌هاي فرهنگي، مذهبي، اقتصادي و... همه مردم زير يك سقف، آسمان، زندگي مي‌كنند. وقتي ماه در تاج محل طلوع مي‌كند، كمتر از دو ساعت بعد در تخت جمشيد طلوع مي‌كند، كمتر از چهار ساعت بعد در استون‌هيج انگلستان است و اين روند دور در همه جاي زمين ادامه دارد گويي چراغ‌ها را پشت سر هم خاموش و بعد روشن كنيم و اين اتفاق هر روز و هر شب در تمام زمين تكرار مي‌شود و تجربه مشترك همه انسان‌ها از تولد تا مرگ است. پيام اين گروه بسيار شفاف پيام صلح و دوستي و برادري است. TWAN به دنبال پيوند مردم با گنجينه مشترك آسمان است.

خروجي اين پروژه قرار است به چه شكلي باشد؟

در خيلي از كشورها تا امروز اين پروژه نمايشگاه گذاشته است و در ايران هم نمايشگاه داشته. همين‌طور كارگاه‌هاي مختلفي تحت عنوان TWAN تا امروز در نقاط مختلف دنيا از جمله كشور خودمان برگزار شده. به تازگي كتاب ارزشمند «جهان در شب» (The World at Night) به زبان انگليسي از آثار عكاسان اين مجموعه منتشر شده است و در همين مدت كوتاه به زبان‌هاي ژاپني، چيني، آلماني و فرانسه هم ترجمه و منتشر شده است. اميدوارم به زودي ترجمه فارسي اين كتاب هم انجام بشود و بتوانيم در ايران هم آن را منتشر كنيم. برخي عكس‌هاي من هم در اين كتاب در كنار ديگر عكاسان اين پروژه منتشر شده. نگارش اين كتاب را هم بابك امين تفرشي انجام داده است.

آيا همه‌گيري ويروس كرونا كه باعث خانه‌نشيني بسياري از مردم به خصوص در اسفند و فروردين شد تاثيري روي كار شما گذاشت و بستري براي عكاسي از آسمان فراهم كرد؟

بله، آلودگي هوا خيلي بهتر شده و هم آلودگي نوري تغييرات مثبتي داشته. البته هر دو اين آلودگي‌ها در عكاسي از آسمان تاثيرگذار هستند اما مساله آلودگي نوري مهم‌تر است. اينكه ريزگردها، گرد وغبار و ذرات آلاينده كمتر شده شفافيت آسمان را بالا برده و كاهش پروازها و تعطيلي خيلي از مراكز صنعتي و فروشگاه‌ها و... كمي اوضاع آلودگي نوري را بهبود داده. چون هر چقدر نور در شب بيشتر باشد زمينه آسمان روشن‌تر خواهد بود و ما در نتيجه ستاره‌هايي كه كمتر از نور زمينه هستند را نمي‌توانيم ببينيم و آسمان كم ستاره و در موقعي حتي بي‌ستاره مي‌شود. همين‌طور تردد كمتر ماشين در شب هم روي هر دو اين آلودگي‌ها تاثير مثبت گذاشته است. براي همين عكاسان آسمان در ايران و همه جاي دنيا توانستند از اين فرصت استفاده كنند و عكاسي‌هايي را داشته باشند. مثلا ازدوستان، محمد رحيمي توانسته از بالاي سي و سه پل رد ستاره‌ها را بگيرد. البته قبلا هم مي‌شد اين عكس را گرفت اما با اين كنتراست نمي‌شد. دوست ديگري از بالاي برج ميلاد تهران عكس‌هاي استثنايي از آسمان تهران در شب گرفته است. بنابراين بايد بگويم كرونا براي من و همكاران فرصت خوبي را به خصوص در اسفند سال پيش و فروردين امسال فراهم كرد كه آسمان بهتري داشته باشيم. با اين حال اميدواريم هر چه زودتر اين بلاي جهاني ريشه كن بشود چون ما هم با اين شرايط نمي‌توانيم سفر برويم و خيلي نمي‌توان كار كرد.

امسال در تقويم نجومي ايران چه رويدادهايي را داريم كه علاقه‌مندان مي‌توانند آنها را ببينند يا عكاسي كنند؟

اگر بخواهم به دوستان پيشنهاد بدهم كه از اين پديده‌ها لذت ببرند توصيه مي‌كنم از روي تقويم عادي رويدادها را دنبال كنند. مثلا از روي تقويم به راحتي مشخص است كي حلال ماه را داريم كه خيلي ديدني است. در تقويم نجومي هم مي‌توانيد ببينيد چه زماني حالا ماه با سياره زهره يا مشتري هم‌نشيني دارد كه به آن مقارنه مي‌گويند و از داخل شهرها هم قابل رويت است. طلوع ماه كامل هم از پديده‌هاي ديدني آسمان است. در شب پانزدهم هر ماه بعد از غروب خورشيد از سمت شرق آسمان مي‌توانيد طلوع ماه كامل را تماشا كنيد. يكي ديگر از پديده‌هاي جذاب امسال بارش‌هاي شهابي است كه البته هر سال اتفاق مي‌افتد كه دو تاي آنها جذاب‌تر هستند. يكي بارش شهابي برساوشي است كه در 22 و 23 مرداد ماه اتفاق مي‌افتد. ديگري بارش شهابي جوزايي است كه 23 آذر به اوج مي‌رسد. در اوج اين‌بارش‌هاي شهابي شما مي‌توانيد در يك ساعت حدود 120 تا شهاب ببينيد.

همين‌طور امسال دو تا خورشيدگرفتگي داريم. يك خورشيدگرفتگي حلقوي داريم كه مي‌توانيد در اول تير ماه جنوب و به خصوص چابهار به بهترين شكل آن را ببينيد و يك خورشيدگرفتگي كامل هم داريم كه متاسفانه از ايران قابل رويت نيست و در شيلي و امريكاي جنوبي اتفاق مي‌افتد.

* مُقارنه يا همدمي در ستاره‌شناسي به هم‌راستا قرار گرفتن دو يا چند جرم سماوي با همديگر از منظر زمين مي‌گويند به گونه‌اي كه در آسمان در كنار هم ديده شوند.مقارنه يك موقعيت است كه در ستاره‌شناسي آماتوري و ستاره‌بيني استفاده مي‌شود و به نزديكي ظاهري چند سياره و ماه يا باهم اشاره دارد.


عكاسي نجوم نوعي آشكارسازي از جزييات آسمان است. در عكاسي «اعماق آسمان» سوژه‌ها آن‌قدر كم نور هستند كه گاهي ما مجبوريم ساعت‌ها و شب‌هاي متمادي نوردهي كنيم تا به يك فريم با داده‌هاي قابل ملاحظه برسيم. اما اين شاخه از عكاسي يك جنبه زيبايي‌شناسي هم دارد. مثلا عكس‌هاي تلسكوپ هابل كه شما مي‌بينيد دو نوع مخاطب دارد؛ يك، دانشمنداني كه براي داده‌گيري و آشكارسازي از عكس‌هاي خام استفاده مي‌كنند و دو، علاقه‌مندان به زيبايي بصري آسمان كه طرفدار عكس‌هاي رنگي و زيبا هستند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون