• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4656 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۸ خرداد

هنر كرونا

آلبرت كوچويي

اين كرونا بود كه هنر را به خانه‌ها و به خيابان‌ها كشاند يا بهتر است بگوييم اين كرونا بود كه هنر را زندگي دوباره بخشيد. هنگام قرنطينه بود كه در شهري از اروپا، اردك‌هايي راه باز كرده از پارك به در آمده و به موزه راه پيدا كردند و به تماشاي آثار هنري نشستند. آخرين هم 3 پنگوئن بودند كه در فرصتي كه درهاي موزه براي نظافت باز گذاشته شده بودند به موزه راه پيدا كردند و به تماشاي آثار پرداختند. در موزه‌اي كه تماشاي آن به هنگامه‌هاي غيرقرنطينه، هزينه سنگيني مي‌طلبد. اين هنر كرونا بود كه چهره ديگري به هنر داد. نگارخانه‌ها و موزه‌هاي آثار هنري به ويژه آثار نوين هنري جايگاه تماشا و حضور نخبگان جامعه بود. روشنفكران و هنرمنداني كه به آثار هنري نگاه مي‌كردند و به ژرفاي آنها پي مي‌بردند. نخبگان و برگزيدگان و روشنفكران راه به نگارخانه‌ها و موزه‌هاي آثار هنري داشتند.
هانيبال الخاص به خاطر گرايش سياسي‌اي كه داشت شايد نخستين هنرمندي بود كه هنر را به ميان مردم برد. در دهه 40 بود كه در نگارخانه‌اي كه خود در جنوب شهر راه‌اندازي كرد، آثار هنري را براي تماشاي عوام رايگان و در حقيقت آنها را به منت فراخواند. او براي جلب عوام و براي جلب كساني كه به آثار هنري نگاه نداشتند، تصور كرد شعرهاي حافظ را كه به هر تقدير به مردم نزديك بود، نقاشي كند. شعرهاي حافظ كه از يار مي‌گويد از خال هندويش مي‌گويد و از شراب ناب مي‌گويد و از زنان و مردان نشسته پاي تاك‌هاي انگورها. به گونه‌اي يك هنر فيگوراتيو و واقعي و نزديك به باور عوام و آدم‌هاي عامي. الخاص نخستين كسي هم بود كه پس از انقلاب به قصد ديوارنگاري، تمامي ديوارهاي سفارت سابق امريكا را نقاشي كرد. با ديوارنگاره‌هايي كه سال‌ها ماندند. اما هنر همچنان در نهانخانه در نگارخانه‌هاي آراسته، نگارخانه‌هاي گرانبها جاي داشت، نگارخانه‌ها در دهه ۴۰ به همت نقاشاني كه به هر تقدير دستي بر آتش داشتند، نقاشاني كه تمكن مالي داشتند يا مجموعه‌داراني كه توجه به هنر نوين داشتند در تهران راه‌اندازي شدند. تماشاگر آنها روشنفكران و نخبگان و خيل دانشجويان هنر بودند. به هر تقدير، آثار هنري همچنان در چهارديواري‌ها ماندند.
هجوم ويروس كوويد ۱۹ با بيماري كرونا و به قرنطينه رفتن شهرها سبب شد كه بسياري از موزه‌هاي جهان، درهاي خود را به روي مردم در فضاي مجازي بگشايند و آثار ناديدني و گران ديدني را براي همگان به رايگان به تماشا گذاشتند اين يورش هنر به ميان مردم بود و شايد اين كرونا بود كه هنر را به ميان مردم كشاند. 
در ايران بهزاد شيشه‌گران همواره شيفتگي به ميان مردم بردن آثار هنري را داشت. با ديوارنگارهايش يا پوستر‌هايي كه پيش از انقلاب بهمن ۵۷ و پس از آن بر ديوار شهرها مي‌آويخت تا هنگامي كه چهره‌هاي نامدار و شخصيت‌هاي برجسته‌اي چون مصدق را نقاشي كرد، پوستر كرد و بر ديوارها آويخت. اكنون با به قرنطينه رفتن و در محدوديت بودن شهرها به ويژه تهران، فرصتي براي بهزاد شيشه‌گران پديد آمد كه نمايشگاه هنري و نگارخانه خود را در فضاي مجازي داير كند و آثار خود را در زمينه بلايي كه بر دنيا نازل شده بود به تماشا بگذارد. دهان‌هاي بسته، چشم‌هاي وحشت‌زده، چشم‌هايي كه نشان از خشم، اضطراب نگراني و وحشت و آينده‌اي تيره و ناديدني و مبهم داشتند، تصوير كرد. ۱۵ اثر را در نمايشگاه فضاي مجازي به تماشا گذاشت. مثل چهره‌نگاري‌هاي پيشين او، اين چشم‌ها بودند اين حركت صورت‌ها بودند. حركت زيرپوستي صورت‌ها بود كه با تماشاگران حرف مي‌زدند. فرصتي بود كه تابلوها را بهزاد شيشه‌گران در دست‌هاي تماشاگرانش گذاشت و به رايگان آنها را دعوت به تماشاي تابلوهايش كرد. در واقع زندگي دوباره به آثار هنري‌اش بخشيد. 
بهزاد شيشه‌گران از جمله معدود نقاشاني است كه روي يك موضوع، اثر‌هاي متفاوت و مكرر خلق مي‌كند. در مثل بر چهره تختي بيش از 150 اثر آفريد. نگاه به تختي از زواياي گوناگون چهره او. نگاه به همه احساس‌ها، خلق‌ها، خصوصيت‌ها و باورها و همه تفكر، تصورات و روياها و آرزوهاي تختي. همچنان‌كه تكرار آنها را در چهره مصدق هم مي‌بينيم و در چهره شاملو هم. شايد باز كنايه ديگري بود كه در همين عصر كرونا او روي چهره‌هاي سعدي، فردوسي و خيام به مناسبت روز آنها كار كرد و آثاري را خلق كرد. كه همه نقاب بر چهره با دهان بسته بودند تا سعدي، فردوسي و خيام هم كرونا را حس كنند. خلق آثار مكرر يا تكرار آثار در ميان طراحان و گرافيست‌ها حتي كاريكاتوريست‌ها، كاري تازه نيست و شدني است. يك موضوع روز است كه يك طراح يا يك گرافيست و يك كاريكاتوريست از زواياي متفاوت به آن نگاه مي‌كند. اما خلق يك اثر هنري، يك تابلو، يك مجسمه و تكرار آن در ميان هنرمندان نوگرا تا به امروز كار نشده است. بهزاد شيشه‌گران از جمله نقاشاني است كه به دل حادثه هجوم مي‌برد. همچنان‌كه تهران در دود، تهران در اغما را تصوير كرد. اين ‌بار جهان درگير كرونا را نقاشي كرد و در فضاي مجازي حضور داشت. پيكاسو براي فاجعه اسپانيا يك ‏گوئرنيكا خلق كرد و مونش يا مونك براي خلق اضطراب انسان عصر مدرنيسم يك جيغ را آفريد و بس. اما بهزاد شيشه‌گران از يك حادثه چون تهران در اغما چون تختي چون مصدق چون شاملو چون فروغ و چون كرونا، آثار متعدد ماندني در هنرهاي تجسمي خلق كرد. اين يورش بهزاد شيشه‌گران به كرونا و زندگي بخشيدن دوباره به آثار هنري بود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون