• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4657 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۰ خرداد

نگاهي به فيلم «جواهرات تراش نخورده» به كارگرداني مشترك بنجامين و جاش سفدي

جواهرِ ديده نشده سفدي‌ها

فاطمه شاه‌بنده

 

ميل انسان براي داشتن زندگي پرتجملات و بزك شده باعث مي‌شود او هر چه بيشتر آرامش و آسايش را فراموش كند، زيرا مجبور است براي فراهم كردن اين جاه و جلال بيشتر كار كرده و براي نشان دادن آن به ديگران با افراد بيشتري آشنا شود و الا كم نداريم در فرهنگ و ادبيات‌مان توصيه‌هايي از اين دست كه «دلا خو كن به تنهايي كه از تنها بلا خيزد/ سعادت آن كسي بيند كه از تن‌ها بپرهيزد»
آدمي پس از به دست آوردن آن زندگي پرتجمل، براي نگهداري و محافظت از آن نيز بايد وقتِ بيشتري صرف كند كه مجموعه اين فرآيند به دست آوردن و محافظت از تجمل، موجب از دست رفتن آسايش اوست.
شخصيت «هاوارد راتنر» با هنرنمايي «آدام سندلر» نه تنها دوست دارد مجلل زندگي كند، بلكه او اين تجملات را براي ديگران نيز فراهم مي‌كند كه اين خود باعث از دست رفتن لحظه‌اي فراغ است.
 «هاوارد» هر چه مسبب خوشبختي ا‌ست دارد؛ همسري زيبا، فرزنداني خوب، خانه و شغلي قابل توجه اما او جزو انسان‌هاي جاه‌طلبي ا‌ست كه اساسا راضي نمي‌شود، مي‌تواند تنعم داشته باشد، اما خود نمي‌خواهد.
تنش و استرس در زندگي «هاوارد» كاملا مشهود است؛ حركاتِ سريعِ دوربين به همراه راه رفتن پايان نيافتني «هاوارد» در سراسر فيلم، صحبت كردن‌هاي پياپي با صداي بلند و دعوا با مخاطب‌هاي سمج پشت خط موبايل، رفت و آمد در فروشگاه‌هاي پرنور و خيابان‌هاي شلوغ، برق جواهرات درون فروشگاه كوچك و هميشه پر ازدحام «هاوارد»، تماشاي تلويزيون فقط براي ديدنِ مسابقه پرهيجانِ بسكتبال و... تمامي اين تصاوير استرس و اضطراب زندگي «هاوارد» را به بيننده به‌طور كامل منتقِل مي‌كند و اين استرس و شلوغ‌بازي آن‌قدر شديد است كه پس از مرگ «راتنر» بيننده به جاي متاثر شدن -نفس آرامي كشيده- سپس با خود مي‌گويد: آه، بالاخره به آرامش رسيد.
«آدام سندلر» كه پيش از اين در آثار كمدي زيادي به عنوان شخصيتي-لوده- بازي كرده بود حالا در اثر «سفدي‌ها» چنان بازي زيبا و فوق‌العاده‌اي از خود نشان داده كه اگر بگوييم نقش‌آفريني‌اش بيننده را به ياد بازي‌هاي هنرمندانه «داستين هافمن» يا «آل‌پاچينو» در آثار دهه 70 مي‌اندازد، اصلا اغراق نكرده‌ايم.
برادران «سفدي» پيش از اين با فيلم «وقت خوش» نشان دادند با وجود كم سن و سالي‌شان كارگردانان خوبي هستند، با اينكه فيلم «وقت خوش» داراي اشكالات فراواني بود كه حال از عنوان كردن‌شان مي‌گذرم اما تنها با گذشت يك سال با ديدنِ فيلم «جواهرات تراش نخورده» آنان ثابت كردند با گذرِ زمان و كسب تجربه مي‌توانند بسيار موفق ظاهر شوند و آثار درخور توجهي بسازند.
«سفدي‌ها» براي تصوير‌برداري چند سكانس كوتاه كه در فيلم به عنوان منطقه‌اي در -اتيوپي- شناخته مي‌شود به جايي در «آفريقاي جنوبي» سفر مي‌كنند، زيرا در «اتيوپي» اجازه فيلمبرداري نداشتند همچنين سنگِ «اوپالي» كه در فيلم مي‌بينيد يك «اوپال» اصلِ بسيار گران‌قيمت است، آنان براي انتقال حس شايستگي سنگ در چشم بيننده حاضر به استفاده از سنگي غيرِ اصل در اثر خود نشدند. «اوپال» به عنوان سنگي به‌شدت خوش اِقبال و همچنين آزاد‌كننده نيروي خشم در انسان است، توجه به اين جزييات از طرف كارگردان و همچنين آزاد گذاشتن بازيگران در انتخاب ديالوگ و بداهه‌گويي و بازي هنرمندانه «سندلر» باعث شده شاهد اثري زيبا باشيم كه متاسفانه با وجود رقبايي همچون «مرد ايرلندي» اثر «اسكورسيزي» و «داستان ازدواج» ساخته «نوآ بامباك» به حاشيه رفت و ديده نشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون