تنوع زيستي در حال نابودي است
علي رزمخواه
اگر بخواهيم يك تعريف علمي از تنوع زيستي ارايه بدهيم، بايد بگويم كه تنوع زيستي (Biological diversity) به معناي قابليت تمايز بين ارگانيسمهاي زنده از هر منبع، شامل اكوسيستمهاي زميني، دريايي و ديگر اكوسيستمهاي آبزي است. تنوع زيستي، همچنين شامل تركيبات اكولوژيكي ميشود كه بخشي از اكوسيستمها را تشكيل ميدهند. حالا ما با آن چه كار كردهايم؟ تا توان داشتهايم و قدرت داشتهايم تنوع زيستي را نابود كردهايم و فرسودهايم. البته كه اين هنر تخريبگري را پدران هوشمند ما در زمانهاي گذشته، با ميزاني از هوشياري و احتياطي انجام ميدادند كه دستكم براي آتيه نيز چيزي باقي بماند و «پايداري» محيط زيست يكسره بر هم نخورد. صنعتي شدن كه باب شد و سرمايه اصل و «توسعه» هدف، طبيعت و لاجرم تنوع زيستي، تنها ابزاري بود در دست آدمي كه از آن براي كلاه خود نمدي ببافد. مردمان بومي و جوامع محلي، چنانكه در ايران عشاير را داريم و كشاورزان خردهپاي محلي، پاسداران تاريخي تنوع زيستي و منابع طبيعي را به انزوا كشانديم و دانش و تجربه بينظير آنها را در نگهداشت طبيعت ناديده گرفتيم. اين شد كه مثلا با كشاورزي صنعتي ناپايدار و «انقلاب سبز كشاورزي»، به سمت استفاده از ارقام و بذرهاي يكنواخت كشاورزي رفتيم و كشت محصولات ويژه و سم و كود و آبياري بيرويه و ... و اكنون به جايي رسيديم كه بيش از 60 درصد كالري موجود در رژيم غذايي ما را گندم و برنج و ذرت تشكيل ميدهد و آن هم از تعداد محدودي ارقام بهنژاد شده صنعتي. جدا از اين، حواسمان هم نبود كه وقتي ارقام بومي و محلي را كنار ميگذاريم و تنوع زيستي كشاورزي را محدود ميكنيم، در واقع داريم دست خودمان را در مقابله و تابآوري در مقابل تغييرات اقليمي و تنشهاي محيطي، خالي ميكنيم. در جامعه جهاني، چند سند الزامآور حقوقي و دهها سند غير الزامآور براي ترغيب و تشويق به حفاظت و بهرهبرداي از تنوع زيستي وجود دارد. مهمترينشان يكي كنوانسيون تنوع زيستي است و دومي معاهده ذخاير ژنتيكي براي غذا و كشاورزي. در هر دوي اينها دو نكته بسيار مهم مورد توجه قرار گرفته؛ حفاظت و بهرهبرداري پايدار از تنوع زيستي و حقوق مردمان بومي و جوامع محلي بر تنوع زيستي. شوربختانه، هر دو نيز مداوم آماج نقضها و بيتوجهيها هستند؛ چه در عرصه بينالملل و چه در عرصههاي ملي. در سالهاي اخير و با گسترش نفوذ شركتهاي چند مليتي توليدكننده بذرهاي دستكاريشده ژنتيكي و حرص و آز بيپايان آنها براي به انحصار كشيدن بازار جهاني بذر و وابسته كردن تام و تمام كشاورزان به توليدات آنها، وضعيت اين دو نهاد بينالمللي بهشدت چالش برانگيز شده و در ابعاد بسيار وسيعي از مسير حقيقي خود دور افتادهاند. هم كنوانسيون و هم معاهده، اين روزها صحنه نبرد نابرابر نمايندگان جوامع بومي و محلي، كشاورزان خردهپا و سازمانهاي مردمنهاد با دولت- شركتهاي غربي است تا دست شركتهاي چندمليتي را از ذخاير ژنتيك و تنوع زيستي قلمروهاي عرفي خود كوتاه كنند. با اين حال، ابرشركتها دست به بازي جديدي زدهاند؛ اطلاعات توالي ژنتيكي.