در شرايطي كه ايالات متحده امريكا تلاشهاي خود را براي فشار به ايران در عرصه بينالمللي بيشتر ميكند، سوالها در مورد ظرفيتهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براي مقابله با اين فشارها بيشتر ميشود. در اين ميان روسيه كه ميراثدار ابرقدرت شرق است و در بزنگاههاي مختلف مواضعي نزديك به جمهوري اسلامي ايران داشته، تا چه اندازه ميتواند به ايران براي عبور از اين شرايط كمك كند؟ اين سوالي است كه با نعمتالله ايزدي، واپسين سفير ايران در اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي و اولين سفير ايران در جمهوري فدراتيو روسيه در ميان گذاشتيم. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با نعمتالله ايزدي، سفير پيشين ايران در مسكو مطالعه ميكنيد.
اخيرا ادعاهايي در مورد روابط تهران و مسكو مطرح ميشود اينكه روسيه تمايل دارد ايران از سوريه خارج شود و ولاديمير پوتين به ايران به عنوان يك مانع يا بار اضافه در مسائل منطقهاي نگاه ميكند. به نظر شما چنين ارزيابي از روابط كنوني ايران و روسيه تا چه اندازه صحيح است؟
روابط ايران و روسيه بر اساس رويكرد فايده متقابل است. اين گونه نيست كه روابط فقط به نفع ايران باشد يا فقط به نفع روسيه. اگر جايي هم تعارض منافع ميان دو كشور وجود داشته باشد دو پايتخت با حفظ احترام ميتوانند مواضع خودشان را حفظ كنند. اظهاراتي كه در مورد تصور مسكو نسبت به تهران گفته ميشود، تبليغاتي است كه از سوي برخي رسانههاي غربي و برخي حكومتهاي منطقه مطرح ميشود تا به نوعي اين باور را جا بيندازند كه روابط تهران و مسكو، مقطعي يا در وضعيت فروپاشي است. واقعيت اما با اين ادعاها جور نيست. ايران مزيتهايي در منطقه دارد كه روسيه ميتواند از آنها بهرهمند شود و با استفاده از رابطه دوستانه با تهران تاكنون در مقاطعي از بسياري اين مزيتها بهرهمند شدهاند. فراموش نكنيم كه مسكو روزگاري يكي از بازيگران قدرتمند منطقه غرب آسيا، شمال آفريقا و خاورميانه عربي بود، اما بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، اين ما بوديم كه توانستيم شرايط حضور مجدد آنها را در منطقه فراهم كنيم. در بعضي از موضوعات بينالمللي هم روسيه ميتواند به ما كمك كند يا دست كم در برخي سياستها و اعلام مواضع با ما همصدايي داشته باشد. به نظر من به هيچ وجه ادعاهاي اينچنيني در مورد رابطه تهران و مسكو صحيح نيست.
اما در مقاطعي هم كه نفع ايران در ميان بوده است روسها خلاف منافع ايران عمل كردهاند؛ مثلا خاطره راي مثبت روسيه به قطعنامههاي تحريمي شوراي امنيت سازمان ملل متحد از افكار عمومي پاك نشدهاست. واشنگتن تهديد كرده از هر ابزاري براي كشاندن مجدد پرونده ايران به شوراي امنيت استفاده ميكند، آيا روسيه از حق وتوي خود به نفع ايران استفاده مي كند؟
من چندان اميدي به استفاده روسيه از حق وتو ندارم، مگر محتواي قطعنامهاي كه امريكاييها بخواهند به شوراي امنيت ببرند مستقيما منافع روسيه را هم تهديد بكند، آنگاه ميتوان انتظار داشت كه روسيه وتو كند، در غير اين صورت استفاده از حق وتو در شرايطي مشابه گذشته، همچنان به نظر من غيرمحتمل است. انتظاري كه از روسيه وجود دارد اين است كه پيش از اينكه اصولا مسالهاي عليه ايران در شوراي امنيت مطرح شود، تمام تلاش خود را انجام دهد تا اصلا چنين مسالهاي به صحن شوراي امنيت نرسد. در شرايط حاضر، اگر قطعنامهاي در شوراي امنيت با محتوايي مطرح شود كه روسيه قبلا هم در مورد آنها موضع خود را بيان كرده است، خيلي بعيد ميدانم كه روسيه بخواهد وتو كند و رويكرد خود را عوض كند. همه ضوابط و موضوعات روسيه براي تصميمگيري به روابطش با تهران خلاصه نميشود. روسيه مسائل مختلفي را براي راي در شوراي امنيت در نظر ميگيرد، روابط با اروپا و امريكا، مسائل جاري منطقه و متغيرهاي ديگر در تصميمگيري روسيه براي راي به يك قطعنامه دخيل هستند. اما به هر تقدير پيشبيني ميشود كه روسيه از امكانات ديپلماتيك خود استفاده كند تا جلوي طرح شدن موضوعي را عليه ايران در شوراي امنيت سد كند.
آنچه شما ميفرماييد ممكن است به لحاظ ديپلماتيك و تخصصي قابل فهم باشد، اما توجيه چنين رفتاري براي افكار عمومي سخت است. به هر حال اين باور وجود دارد كه ايران سرمايهگذاري زيادي بر رويكرد به شرق و روابط با روسيه و چين كرده است. اين سوال در افكار عمومي شكل ميگيرد كه چرا ايران تا اين اندازه در روابط با روسيه و چين سرمايهگذاري كرده است.
بخش بزرگي از تصور عمومي در مورد روابط ايران با روسيه و چين، محصول تعابير و برداشتهاي رسانههاست. رسانهها روابط خارجي را به شكل عمقي بررسي نميكنند، اينكه ميگويم به ويژه در مورد رسانههاي دولتي بارزتر است. هر اتفاق كوچك مثبتي كه در روابط دوجانبه رخ ميدهد، هر موضعگيري كه از سوي روسيه به نفع ايران انجام ميشود، آنقدر با اغراق و بزرگنمايي بازنشر ميشود كه اين تصور در ميان مردم ايجاد ميشود. به نظر من بايد واقعيت را به درستي به افكار عمومي انتقال داد. نخست اينكه همه تخممرغهاي ايران در سبد روسيه نيست، نه چنين رويكردي عملا در سياست خارجي ايران وجود دارد و دوم اينكه اصلا به صلاح نيست كه چنين رويكردي در پيش گرفته شود. ايران با حفظ مواضعش بايد روابط حسن همجواري با روسيه داشته باشد و هر زمان كه مواضع اصولي ايران از سوي روسيه هم نقض شود، بايد در مقابل اين كشور هم موضعگيري كرد. اصلا درست نيست كه ما كاملا پيرو روسيه باشيم يا در جبهه روسيه باشيم. گاهي تعابيري به كار ميرود كه كاملا غلط هستند. مثلا از عبارت روابط استراتژيك ميان تهران و مسكو استفاده ميشود كه اصلا درست نيست؛ اينها همه بزرگنمايي و اغراق هستند. تصوراتي كه در مورد روابط تهران و مسكو ايجاد شده تا حد زيادي محصول بزرگنمايي رسانهها و تعابير غلط و غيركارشناسي است. واقعيت را بايد در رسانهها به درستي منتقل كرد. در عالم واقعيت اگر رسانهها و افكار عمومي در روسيه را رصد كنيد، همواره ميبينيد كه آنها شكايت دارند كه چرا ايران به اندازه كافي با روسيه همكاري نميكند يا اينكه چرا وقتي رابطهاش با غرب بهبود پيدا ميكند ما را فراموش ميكند؟ باز هم تاكيد ميكنم كه رابطه تهران و مسكو بر اساس منفعت متقابل است و در خيلي جاها، زماني كه تعارض منافع وجود داشته باشد، دوطرف ضمن احترام به يكديگر بر موضع خود پافشاري و منافع خود را دنبال ميكنند. متاسفانه تعبير غلط در رسانهها، باعث شده تا توقعاتي به گمان من بيجا، در مورد روابط تهران و مسكو ايجاد شود و چنين توقعاتي باعث ميشود تا دست و پاي خودمان هم در موضعگيري جايي كه تعارض منافع وجود دارد، بسته باشد.
به هر حال روابط تهران و مسكو، از سال 2015 به اين سو و بعد از گسترش همكاريها در سوريه دچار تحول جديدي شده است؛ آيا نميتوان گفت كه شكل جديدي از روابط در سالهاي اخير ميان دو كشور شكل گرفته است؟
من اين تعبير را قبول ندارم؛ نميتوان گفت كه كيفيت روابط تهران - مسكو نسبت به گذشته تغيير چنداني كرده است. بايد تحليل صحيحي از تاريخ معاصر داشته باشيم، روسيه در دوراني به دليل فروپاشي بلوك شرق و مشكلات داخلي، كمتر فرصت كرد كه به مسائل منطقه بپردازد. زماني كه شوروي دچار فروپاشي شد و در دولت بوريس يلتسين، تمركز سياست خارجي روسيه در بازسازي روابط با غرب قرار گرفت، نسبت به مسائل منطقه غرب آسيا و خاورميانه پرت شد. در چنين شرايطي بود كه كشورهاي منطقه ما اولا نتيجه گرفتند كه روسيه ديگر در منطقه حضور ندارد كه ارزيابي درستي بود و تصور كردند كه غيبت روسيه باعث ميشود تا ايران فرصت بيشتري براي مانور و نفوذ در منطقه داشته باشد، كه اين ارزيابي هم تا حدودي درست بود. بعد از اينكه ولاديمير پوتين، تصميم گرفت تا بخشي از ضوابط پيشين دوران شوروي را در روسيه جديد حاكم كند و قدرت گذشته شوروي را تا حد امكان احيا كند، توجه روسيه دوباره به منطقه خاورميانه و غرب آسيا جلب شد. در چنين شرايطي روسيه تصميم گرفت براي جبران عقبماندگي خود در منطقه به سمت ايران متمايل شود. اين انتخاب طبيعي براي مسكو بود، چرا كه بسياري از كشورها ي منطقه يا امكان كمك به روسيه را نداشتند و ظرفيت ناچيزي داشتند يا مواضعي كاملا متفاوت و متغاير با روسيه داشتند. تصميم روسيه براي بازگشت به منطقه، باعث شد تا مسكو به سمت تهران متمايل شود، اما از همان موقع هم همين بحث مطرح بود كه هم ما بايد احتياطهاي لازم را داشته باشيم كه در روابط خودمان با روسيه به ويژه در مسائل منطقهاي بزرگنمايي نكنيم و هم روسيه بايد متوجه باشد كه در چه شرايطي و با چه جايگاهي به منطقه بازگشته است. طبيعي است كه روسيه به عنوان بازمانده و ميراثدار يك ابرقدرت جهاني، توانايي و ظرفيتي بسيار فراتر از ايران دارد. اين ما هستيم كه بايد احتياط به خرج دهيم و همواره در موضعگيريها و مذاكرات بايد به آنها يادآوري كنيم كه در چه موقعيتي به آنها كمك كرديم، زمينه حضور مجدد آنها را در منطقه در شرايطي كه كاملا مجبور به ترك منطقه شده بودند، فراهم كرديم و كمك حال روسيه شديم. روسيه به هر حال دنبال احياي گذشته است. ظرفيت و تواناييهاي شوروي به حدي در منطقه وسيع بود كه مسكو دههها بايد تلاش كند تا بتواند آن قدرت را احيا كند. در دوران جنگ سرد، روسيه براي خود يك بلوك قدرتمند در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا داشت، سوريه، ليبي، يمن جنوبي و گروههاي مبارز فلسطيني، همه اقمار روسيه در منطقه محسوب ميشدند. اين كشورها در آن دوران به شوروي كمك ميكردند، اما حالا شرايط تغيير كرده است. هيچ يك از آن اقمار باقي نماندهاند؛ فقط دمشق به عنوان متحد روسيه در منطقه باقي مانده بود كه اين كشور هم يك دهه است دچار بحران و آشوب است. در واقع روسيه مجبور شد از ما كمك بخواهد، چون تنها مانده بود و هيچ دوستي در منطقه نداشت.
آيا تصور ميكنيد كه روسها ممكن است با انگيزه منافع اقتصادي پشت پرده از ادامه تحريمها و فشارها عليه ايران حمايت كنند؟
نه؛ اقتصاد ايران همبستگي و درهمتنيدگي زيادي با روسيه ندارد. با چين ممكن است كه چنين پيوستگي اقتصادي وجود داشته باشد، اما با روسيه اين گونه نيست. روسيه هم توليدكننده نفت و هم توليدكننده محصولات پاييندستي نفت است و زمينههاي تجاري مشترك ناچيزي با ايران دارد. ارقام تجارت دوجانبه ايران و روسيه كاملا مشخص هستند و هيچگاه سطح روابط تجاري دو كشور به حدي نرسيده است كه يكي از دو طرف به شريك تجاري مهم براي ديگري تبديل شود. مسكو بيشتر به روابطش با تهران در حوزه سياسي اهميت ميدهد تا حوزه اقتصادي. حتي در بازار انرژي هم اهداف دو كشور متفاوت هستند. بازار روسيه عمدتا در اروپاست كه ايران در دهههاي اخير چندان از آن سهمي نداشته. حتي در حوزه علم و فناوري هم زمينههاي چنداني براي افزايش همكاريها ميان روسيه و ايران وجود ندارد، چون فناوريهاي مورد استفاده در صنايع و خدمات ايران عمدتا غربي است و اگر هم غربي نباشد، در دهههاي اخير به سمت شرق آسيا و چين و كرهجنوبي متمايل شده است.
تنها نكتهاي كه ممكن است انگيزهاي براي مسكو باشد تا ايران را تحت تحريم نگه دارد، مساله اشباع بازار نفت است. چون به هر حال كشورهايي مانند عربستان سعودي و روسيه، اقتصادهايي وابسته به صادرات نفت خام دارند و از بيرون ماندن ايران از بازار استقبال ميكنند، ممكن است چنين چيزي باعث شود روسها براي باقي ماندن تحريمهاي ايران وسوسه شوند، اما من بعيد ميدانم كه عملا اقدامي در اين جهت انجام دهند كه ايران تحريم بماند.
آيا برجام و كشورهاي باقيمانده در آن فايدهاي براي ما دارد و اين كشورها از ظرفيتهايشان براي كمك به منافع ما بر اساس آن توافق استفاده ميكنند، يا بايد آن توافق بينالمللي را فراموش كرد و در قالب ديگر با اين كشورها وارد معامله شد؟
برجام را كه نميتوان فراموش كرد. توافقي بينالمللي كه بين ايران و 6 قدرت جهاني انجام شد و حالا يك كشور به شكل غيرمتعارفي از اين توافق خارج شده است. مسالهاي كه ما با آن مواجه هستيم، عزم امريكاييها براي از بين بردن اين توافق است. در دو سال گذشته، امريكا به شكل كم سابقه و غيرقابل پيشبيني براي از بين بردن اين توافق بينالمللي تلاش كرده و حتي حاضر است به طرفهاي ايران در برجام باج و امتياز بدهد تا اين توافق را ملغي يا بلااثر كنند. اتفاقا توافق برجام همچنان يك ظرفيت بينالمللي براي ايران است و نه تنها حالا بلكه بعدا هم ايران ميتواند براي بهبود وضع خود از آن بهرهمند شود و بايد تلاش كند كه برجام را به عنوان زمينهاي براي تعامل 5 كشور باقي مانده در اين توافق حفظ كند.
نبايد به وتوي روسيه در شوراي امنيت دل بست
رسانهها در مورد ماهيت رابطه تهران و مسكو اغراق ميكنند
بايد به روسها يادآوري كرد كه بدون ما نميتوانستند به منطقه برگردند
از ابتدا در مورد رابطه با روسيه با احتياط برخورد كرديم