• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4661 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۷ خرداد

خاستگاه تمدن زاگرس و حريق‌ها

اسماعيل شمس

مدتي است كه آتش، امان از جنگل‌هاي زاگرس بريده است و با اندوه بسيار بايد گفت كه تمركز بر كرونا و برخي مسائل جانبي ديگر كه اشارتي هم به آنها خواهم داشت، سبب شده است كه آتش بدون برخورد با مقاومتي چندان، پروژه ناتمام سال‌هاي گذشته‌اش را با سرعتي بي‌بديل به پيش ببرد. آنچه تاكنون ديده‌ايم تلاش برخي اشخاص فداكار و انجمن‌هاي مردم‌نهاد منطقه‌اي براي مهار آتش است كه تعداد كم افراد و دستان خالي آنان مانع شده زحمت‌شان به نتيجه‌اي ملموس برسد؛ بيشتر از تلاش در ميدان عمل، فعاليت در فضاي مجازي و نگارش مطالب گوناگون است و در آنجا هم محوريت با پديده‌اي است كه در فرهنگ زاگرس‌نشينان به آن مويه، مور يا شين‌گيري گفته مي‌شود كه نوعي مرثيه‌سرايي براي زاگرس، جنگل‌هايش، بلوط‌هايش و موجودات زنده‌اي است كه هر لحظه قرباني مي‌شوند. برخي نوشته‌ها و گفته‌هاي احساسي جوانان زاگرس‌نشين (لر، لك و كرد) كه از جنوب به شمال غرب زاگرس و در دو سوي كوهپايه‌هاي آن بيشترين جمعيت مرتبط با اين كوهستان را شامل مي‌شوند، سبب شده است كه در اين سوي قضيه و در برخي كانال‌ها و گروه‌هاي مجازي خاص كه هر چند كم تعدادند؛ اما صداي‌شان بلند و تاثيرگذار است، تحليلي شكل بگيرد كه احتمالا حركت جمعي و همه‌جانبه براي مهار آتش‌سوزي را كم‌رمق كند. در اين تحليل حاشيه‌اي احساسات طبيعي و حتي اندكي تند ساكنان دو سوي زاگرس كه برخاسته از سوختن خان‌و‌مان‌شان در روز روشن است، نوعي ديگر تفسير و به مسائل قومي و ناسيوناليستي پيوند داده مي‌شود.
نگارنده با احساس خطر از نقش مخرب اين‌گونه جدال‌هاي قولي و قلمي كه مع‌الاسف در بيشتر موارد خالي از مستندات تاريخي، جغرافيايي و فرهنگي متقن درباره زاگرس نيز هستند تصميم به نگارش اين يادداشت گرفت؛ با اين اميد كه مطالب مندرج در آن بتواند به شكل‌گيري همت ملي در همه جاي ايران و عزم جدي در سطح مسوولان كشوري و لشكري براي پايان دادن به «زاگرس‌سوزي» كمك كند.
از مجموع آنچه در اين مدت از مطالعه مطالب مرتبط با زاگرس در رسانه‌هاي صوتي و تصويري و نوشتاري، چه در عالم واقعي و چه در دنياي مجازي استنباط كردم، اين است كه تصوير زاگرس در حافظه عمومي مردم ايران چه زاگرس‌نشينان و چه ساير نقاط، مجموعه‌اي كوهستاني و جنگلي در غرب ايران است كه هر از گاهي مانند ساير جنگل‌هاي ايران و جهان به سهو يا به عمد گرفتار آتش مي‌شود؛ بخشي از جنگل‌ها و مجموعه گياهي و جانوري موجود در آن مي‌سوزند و در نهايت با تلاش دولت و مردم خاموش مي‌شود. به نظر مي‌رسد ذهنيت مسوولان كشور هم از آتش‌سوزي‌هاي زاگرس با كمي فراز و نشيب چيزي بيشتر از اين نيست كه اگر بود ما هر ساله و هر ماهه شاهد تكرار چنين آتش‌سوزي‌هايي نبوديم.
اما مدعا و حرف اصلي اين يادداشت چيست؟
زاگرس تنها يك مجموعه جنگلي و كوهستاني و مسكوني با قله‌هاي بلند و رودهاي فراوان كه زيست بوم جانوران و گياهان و درختاني خاص و مربوط به بخشي از جغرافياي ايران يعني غرب آن است، نيست، بلكه همزمان نوعي فرهنگ، تاريخ، هويت و علت وجودي نه تنها آن جغرافياي خاص، بلكه كل ايران است. نام زاگرس البته كه در ادبيات فارسي و عربي و حتي مجموعه زبان‌هاي زاگرس نامي جديد است و عمري حداكثر صد ساله دارد. به نظر مي‌رسد نخستين‌بار نام زاگرس در تاريخ ايران باستان حسن پيرنيا (درگذشته 1314ش) و به نقل از منابع يوناني آمده است. پيش از آن زاگرس در متون فارسي به صورت كوهستان و در متون عربي به نام قهستان (قوه)، جبال و گاه «جبال الاكراد» آمده است كه خود ترجمه ماه ساساني و ماد پيش از آن است؛ اما يونانيان اين نام را از كجا گرفتند و اين نام چگونه وارد فرهنگ و زبان يوناني شد؟ در فرهنگنامه‌هاي يونان زاگرس با پسوند «وس» يوناني به معناي فرزند زئوس يا خداي مقدس يونان آمده است. برخي با استناد به اين مطلب مدعي شده‌اند كه زاگرس در اصل كلمه‌اي يوناني است؛ اما اين ادعا نادرست است و زاگرس در اصل كلمه‌اي بومي و برخاسته از همان جغرافياست؛ يوناني‌ها نيز به سبب آنكه پس از سقوط هخامنشيان به دست اسكندر نزديك به يك قرن بر آن منطقه مسلط بودند و آنجا در واقع بخشي از قلمرو يونان فرهنگي شده بود آن واژه رايج را يونانيزه و وارد زبان خود كردند. فرضيه نگارنده اين يادداشت براي وجه تسميه زاگرس كه اصل آن به صورت مقاله‌اي مفصل براي مدخل زاگرس در جلد 25 دايره‌المعارف بزرگ اسلامي چاپ خواهد شد، اين است كه اين نام از قبيله ساگارتي (Sagartioi) گرفته شده كه در الواح آشوري به صورت زكرتو و زاكروتي هم آمده است. اذكايي زاكروتي را بر شاهين دژ منطبق مي‌داند. دياكو هم حاكم دژ زاكروتي بوده كه در جريان وقايع مربوط به تسخير آن براي نخستين‌بار نامش در منابع آشوري مي‌آيد، برخي ديگر زاكروتي را در ملاير و در غرب همدان دانسته‌اند. به نظر مي‌رسد، قبيله زاكروتي (ساگارتي) خاستگاه خاندان شاهي ماد بود و آشوريان نخستين‌بار كه از دياكو ياد مي‌كنند او را فرمانرواي دژ زاكروتي مي‌دانند كه پژوهشگران، مناطق مختلفي از شاهين دژ كنوني در آذربايجان تا منطقه‌اي در غرب همدان و اطراف ملاير را به عنوان محل كنوني آن ذكر كرده‌اند. نام ساگارتي يا اسگرته در فهرست ممالك شاهنشاهي هخامنشي در كتيبه داريوش در تخت جمشيد آمده و قلمرو آن در شرق دجله ذكر شده است و اين، دقيقا با حوزه زاگرس كنوني مشابه است. نكته مهم آن است كه در اين كتيبه زاگرس نه نام كوه، بلكه نام سرزمين، قلمرو و ايالت است. در كتيبه بيستون هم آنجا كه داريوش‌اول از سركوب مخالفان حكومتش سخن مي‌گويد دو نفر از آنها را مادي‌هاي ساگارتي معرفي مي‌كند كه لباس خاصي به تن دارند.
به اين ترتيب نيك روشن است كه يونانيان آنگاه كه هخامنشيان را ساقط كردند، نام ساگارتي يا زاگروتي را از فهرست‌هاي اداري و ديواني هخامنشيان گرفتند و به زبان و فرهنگ يوناني منتقل كردند. در اينجا يك پرسش وجود دارد و آن اينكه چرا اين نام باستاني وقتي يونانيزه شد به معناي فرزند زئوس به كار رفت؟ حدس نگارنده پيوند اين مفهوم با بيستون كنوني در كرمانشاه است كه در تلفظ‌هاي كهن‌تر به شكل‌هاي بهستون، بگستان و بغستان به معناي معدن و محل خدايان به كار رفته است و جاي بحث اين پديده دين‌شناسانه و هستي‌شناسانه اينجا نيست و خوانندگان را به مقاله زاگرس در دايره‌المعارف حواله مي‌دهم كه اميدوارم هر چه زودتر چاپ شود. اينكه چه اتفاقي افتاد كه در دوران اشكاني و ساساني نام ماد به جاي زاگروتي يا زاگرس كه خاستگاه قبيله‌اي شاهنشاهي ماد بود، نشست از حوزه اين يادداشت خارج است؛ اما اعراب مسلمان كه آمدند چنانكه گفته شد جبال را براي ترجمه كلمه ماد يا ماه به معناي كوهستان به كار بردند كه بالطبع همان قلمرو زاگرس بود. رشته كوه زاگرس در تعريف جغرافيايي امروز خود مجموعه كوهستاني بزرگي است كه از نزديكي‌هاي ساحل خليج‌فارس در خوزستان و فارس آغاز و در مسير شمال غربي به كوه‌هاي آرارات در نزديكي وان در تركيه امروزي منتهي مي‌شود. با نگاهي به تاريخ ايران مشخص مي‌شود كه خاستگاه همه سلسله‌هاي پيش از عيلام و ماد مانند كاسي‌ها، لولوبي‌ها، ماناها، اورارتوها، گوتي و هوري‌ها زاگرس بوده است. همچنين عيلام و ماد، هخامنشيان و ساسانيان هم در كوهپايه‌هاي زاگرس تشكيل شده‌اند. اشكانيان نيز هر چند در شرق ايران كنوني برآمدند؛ اما بي‌درنگ به غرب آمدند و دولت و ديوان و دربار خود را در كوهپايه‌هاي زاگرس بنا نهادند و چنان در فرهنگ و زبان اين منطقه ادغام شدند كه زبان‌شناسان زبان‌هاي رايج در زاگرس را پهلوي يا همان زبان اشكانيان ناميده‌اند كه در عربي به فهلوي شهرت يافته است. چرا چنين شد؟ و چرا زاگرس خاستگاه همه دولت‌هاي پيش از ماد و پس از ماد شد كه امروز ما آنها را به نام دولت‌هاي ايران باستان مي‌ناميم و فرهنگ و تاريخ و تمدن ايراني با هر تعريفي كه از آن داشته باشيم برخاسته از آنها و زاگرس است. يك علت اصلي آن مي‌تواند آب فراوان در زاگرس باشد كه اقوام شرقي و غربي آن را در زمان‌هاي خشكسالي‌هاي شديد به آنجا كشانده است. مخلص كلام اينكه زاگرس علت وجودي اوليه پديده‌اي است كه دولت و تاريخ و تمدن و فرهنگ و دين ايراني در مقطع پيش از آمدن اسلام ناميده مي‌شود و نقش آن هر چند پس از اسلام با آمدن اعراب مسلمان از غرب سپس تركان سلجوقي از شرق كمرنگ شد؛ اما هرگز از بين نرفت. زاگرس در طول تاريخ هميشه و هميشه پناهگاه همه ايرانيان در عصر خشكسالي و هنگام حمله دشمنان بوده؛ ضمن اينكه جغرافيايش آن را به مركز اصلي توليد دام تبديل كرده و منبع غذاي مردم بوده است. آتش گرفتن زاگرس و نابود شدن زيست‌بوم و اكوسيستم آن با سوختن جنگل‌هايش و از بين رفتن كوهستان‌هايش تنها مساله مردم جغرافياي آن نيست، بلكه مساله كل مردم ايران است. آتش گرفتن زاگرس تنها موضوعي زيست محيطي و جغرافيايي نيست، بلكه مطلبي هويتي، تاريخي، ديني، فرهنگي و تمدني است. آتش‌سوزي زاگرس تنها مساله و مشكل ديروز و امروز نيست، بلكه مهم‌تر از آن توليد معضلي براي فرداي اين سرزمين است. به راستي اگر دوران جديدي از خشكسالي در مناطق كويري و مركزي و شرقي ايران پيش آيد و چنانكه از الان همه جغرافيدانان وقوع زودهنگام آن را هشدار مي‌دهند چه پناهگاهي جز زاگرس وجود دارد. پس از همگان خواهش مي‌كنم به خاطر تاريخ و تمدن ديروزمان، به خاطر زندگي امروزمان و به خاطر بقاي پناهگاهي محكم و مطمئن براي فرزندان و نسل فرداي‌مان از زاگرس مراقبت كنيم. زاگرس مادر مهربان ما در طول تاريخ چند هزار ساله بوده است. نياكان ما به مثابه فرزندان راستين زاگرس آن را به ما رساندند؛ مبادا كه فرزندي ناخلف شويم و حرمت مادر مهربان خود را نگه نداريم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون