سيدميلاد علوي
يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي پس از انتخاب محمدباقر قاليباف به عنوان رييس خود، آنهم پيش از تاييد اعتبارنامه و رسمي شدن حضور او و ديگر منتخبان، رفتهرفته در حال شكل گرفتن است و همين مساله سبب شده تا جدال خردهجريانهاي اصولگراي حاضر در پارلمان براي تصاحب كرسيها و مناصب تاثيرگذار قوه مقننه بيش از پيش به چشم عموم جامعه بيايد. جدالهايي كه روزي بر سر حوزه رياست پارلمان در جريان است و روز ديگر بر سر رياست كميسيونها و البته ديوان محاسبات و مركز پژوهشها. اين جدالها اما منحصر به پارلمان يازدهم نيست و در مجالس گذشته هم تا حدودي جريان داشته اما آنچه مجلس جديد را با گذشته متمايز كرده، حضور طيفهاي رنگارنگ جناح راست در پارلمان در آستانه انتخابات رياستجمهوري 1400 است، آنهم در شرايطي كه جناح رقيب در يكي از دشوارترين دوران بهلحاظ حمايت پايگاه اجتماعي قرار گرفته است. در اين حال و اوضاع، قاليباف از يكسو و ياران محمود احمدينژاد ازسوي ديگر بهرغم حضور در پارلمان نيمنگاهي به انتخابات رياستجمهوري آينده دارند؛ همچون اصولگرايان سنتي و البته پايداريها.
حال اگرچه عمده اصولگرايان ميكوشند با اخذ ضمانت يا تعهد از حضور قاليباف در انتخابات آينده جلوگيري كنند ولي فريدون عباسي، معاون احمدينژاد و رييس وقت سازمان انرژي اتمي جمهوري اسلامي، برخلاف آنان، نهتنها با اين مساله مخالف نيست كه احتمال حضور خود را هم در انتخابات رياستجمهوري آينده منتفي نميداند. جالب آنكه او از احتمال تاييد صلاحيت شخص محمود احمدينژاد سخن ميگويد و او را به دريافت نظر استمزاجي شوراي نگهبان دعوت ميكند. اينها اما تمام گفتههاي اين نماينده فعلي مجلس نيست كه حالا خود را اصولگرا به معني مرسومش نميداند. او در بخشي از اظهارات خود صراحتا از مقوله شنود نمايندگان مجلس دفاع ميكند و درحالي آن را عامل بازدارنده نمايندگان در ارتكاب به فساد ميخواند كه از نمايندگان ادوار مجلس گرفته تا برادر و مشاور ارشد رييسجمهوري فعلي بارها و بارها از اين مهم انتقاد كردهاند.
عباسي كه حالا به عنوان نماينده كازرون در مجلس شناخته ميشود ازسوي برخي تحليلگران «جعبه سياه ماجراي ترور دانشمندان هستهاي» نيز معرفي شده، آنهم درحالي كه او خود در ليست تروريستهايي قرار داشت كه هرگز بازداشت نشده و پروندهشان ازجمله مهمترين پروندههاي امنيتي مفتوح جمهوري اسلامي است. هرچه بود عباسي آن زمان پيرو هشدار نهادهاي امنيتي و البته سرعت عملش توانست از اين مهلكه تروريستي جان سالم به در ببرد. هشدارهايي كه شايد همان است كه حالا سبب شده عباسي با گلايه از انتقادها به نهادهاي امنيتي در اين پرونده، اشتباهات آنان را با خطاي پزشكان و مهندسان قياس كند. قياسي كه البته بهزعم برخي ناظران، نادقيق و حتي معالفارق است اما عباسي در گفتوگوي خود با «اعتماد» كه متن آن را در ادامه ميخوانيد، هم بر اصل اين قياس تاكيدي ويژه دارد و هم البته به تفاوتهاي خطاي امنيتي و پزشكي واقف است. رويكردي نسبتا متناقض كه در بخشي ديگر از اظهارات او نيز به چشم ميخورد و شايد همين مساله است كه سبب شده او امروز نه بهطور كامل عضوي از فراكسيون «نيروهاي انقلاب» باشد و نه به تمامي همسو با ياران رييسجمهوري سابق ايران.
آقاي عباسي شما از جمله نمايندگاني محسوب ميشويد كه در دولت آقاي احمدينژاد سالها فعاليت كرديد و امروز با همراهي ديگران، وزرا و معاونان او در مجلس حضور داريد. آينده سياسي «احمدينژاديها» را -چنانكه مصطلح است- در مجلس چطور پيشبيني ميكنيد.
در مرحله اول بايد عرض كنم كه اطلاق كليدواژه «احمدينژادي» به جمع و گروهي از نمايندگان مجلس كار درستي نيست. برخي از آقاي احمدينژاد موجودي با چهره نامناسب ساختهاند و بعد به ديگران هم ميگويند احمدينژادي تا مردم را بترسانند. احمدينژاد فردي فهيم و تحصيلكرده است و خدماتي داشته و البته اشتباهاتي. مثل شخص من كه در روزهاي مديريتم، اشتباهاتي داشتهام. «احمدينژاد» يك ايدئولوژي نيست، او يك شخص است و گروهي نيز در دولتش با او همكاري داشتند. آيا با افرادي كه با آقاي خاتمي كار كردند، ميگوييد «خاتميچي»؟ طبيعتا خير!
در مرحله دوم نيز بايد بگويم كه برخلاف تصور بسياري از افراد، تعداد مديران دولتهاي نهم و دهم حاضر در مجلس زياد نيست. حدود 20 نفر از مقامات اين دولتها كه سابقه حضور و فعاليت در سطح وزير، معاون وزير يا استاندار در دولتهاي نهم و دهم را داشتند در مجلس يازدهم حاضرند. ممكن است فرمانداراني نيز باشند ولي سطح مدنظر ما براي استاندار به بالاست كه تعدادشان همان 18 تا 20 نفر است كه در قياس با 230 نماينده ديگر كه در شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب حاضر هستند، رقم قابلتوجهي نيست. راي آقاي قاليباف به عقيده من نشانگر طيف فكري مجلس يازدهم است؛ بدين معنا كه حتي مستقلان و اصلاحطلبان مجلس هم ترجيح دادهاند در اين دوره به آقاي قاليباف راي دهند كه نشانگر اتفاقنظر در مجلس و كشور است.
اين بدين معناست كه مديران دولتهاي احمدينژاد قصد ندارند فراكسيون جداگانه تشكيل دهند، به هر حال جلساتي را تحت عنوان جبهه خدمت برگزار كرديد.
من در آن جلسات كه شما ميفرماييد، حاضر نبودم. جلساتي كه بنده شركت داشتم، بيشتر دوستانه و براي تبادلنظر و انتقال تجربه بوده و اينطور نبوده كه كار سيستماتيكي صورت بگيرد. نتيجه و خروجي آن جلسات هم نشانگر همين مساله است؛ چراكه از جمع آنان فقط آقاي نيكزاد بود كه توانست وارد هيات رييسه شود. اين روند در كميسيونها نيز به عقيده من، پابرجا خواهد بود و بعيد است تغيير چنداني ايجاد كند. بهطور كلي اما بايد گفت كه مديران دولتهاي نهم و دهم به نظرات فراكسيون ائتلاف و اكثريت پايبند بودهاند و بعيد است فراكسيون جداگانهاي تشكيل شود.
سوال ديگر به رياست فراكسيون ائتلاف نيروهاي انقلاب برميگردد. ظاهرا در جلسات برگزار شده آقاي زاكاني در جايگاه رييس نشستهاند. اين روند پابرجا خواهد بود؟
من نشنيدهام كه آقاي زاكاني به عنوان رييس فراكسيون نيروهاي ائتلاف انتخاب شده باشد و با اين سمت شناخته شود. رايگيري هم براي اين مساله برگزار نشده است. در جلسات ممكن است آقاي زاكاني در جايگاه رييس نشسته باشد ولي اين اتفاق بر اساس يك توافق صورت گرفته است؛ يعني گفتهاند فردي كه خود قصد ورود به هيات رييسه را ندارد، بهتر است جلسه را اداره كند و اين اتفاق هم افتاده به هرحال آقاي زاكاني فردي معقول است و كسي حرف خاصي روي او ندارد. جلسات هم بالاخره بايد يك مبصر داشته باشد!
مساله ديگر به حضور شما در كميسيونها برميگردد. شما شخصا به كدام كميسيون تمايل داريد.
من پيش از انتخابات مجلس نيز گفته بودم كه باتوجه به سالها حضورم در جنوب، تسلطم براي مسائل مرتبط با حوزه انرژي به ويژه نفت، اولويت اولم ورود به كميسيون انرژي است اما اگر امكان اين مهم فراهم نشود در جهاد سازندگي نيز حضور داشتهام و سالهاي سال نيز به توليد ماشينآلات سنگين مشغول بودم بنابراين ميتوانم در كميسيون صنايع و معادن هم حاضر باشم. از سوي ديگر بنده سابقه علمي و پژوهشي بسياري دارم از اينرو ميتوانم در كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس يازدهم نيز موثر واقع شوم اما اولويت نخست من، كميسيون انرژي است. البته برخي افراد از احتمال حضور بنده در كميسيون امنيت ملي سخن ميگويند و در اين مسير به سوابق من در سازمان انرژي اتمي همچنين سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اشاره ميكنند اما همانطور كه گفتم ترجيح و اولويت من كميسيونهاي انرژي و صنايع است.
و احتمالا هم براي رياست اين كميسيونها اقدام خواهيد كرد.
مساله رياست دست ما نيست؛ چراكه بنده از كانال فراكسيون نيروهاي انقلاب اقدام نميكنم و بهطور مستقل وارد عمل خواهم شد؛ همچون انتخابات رياست مجلس. بنابراين براي من اصل نظر نمايندگان است نه نيروهاي بيرون از پارلمان. افراد بسياري با من تماس گرفتند و گفتند كه ما فلان كميسيون را براي شما كنار گذاشتهايم! اما پاسخ من به آنها اين بود كه شما چه كارهايد كه براي من كميسيون كنار بگذاري؟! نماينده مجلسي يا از مردم راي گرفتهاي؟
اين تماسها از سوي افراد بود يا نهادهايي خاص؟
من چندان وارد اين بحث نميشوم اما افرادي كه تماس گرفتند، افراد دلسوزي بودند كه وابستگيهايي نيز به گروههايي دارند، منتها شخصا دوست ندارم كه كسي به من پيشنهاد رياست فلان كميسيون را بدهد و در مقابل بخواهد كه من با آنها همراه شوم. من همانطور كه براي رياست مجلس به صورت مستقل وارد شدم و كاري به فراكسيون نداشتم در بحث كميسيونها هم مستقل خواهم بود. به اعضاي كميسيون نگاه ميكنم و اگر كسي بهتر از من بود، ميگويم او اداره كند اما اگر نبود، بنده داوطلب خواهم شد البته ممكن است در كميسيون همه چيز براساس شايستگيهاي افراد پيش نرود و اوضاع براساس تباني و لابيهاي پشتپرده رقم بخورد كه بحث ديگري است. هميشه هستند افرادي كه تلاش ميكنند به صورت قومي يا جناحي فعاليت كنند و بگويند فلان كميسيون براي شما در ازايش بهمان كميسيون را به ما بدهيد كه تقريبا در تمام مجالس هم اين مساله وجود داشته است. اين هماهنگيها البته هميشه هم بد نيست و ممكن است موجب بهبود كيفيت اقدامات مجلس شود اما اگر غير از اين باشد، مضر است.
درباره نوع رابطه مجلس و دولت آن هم در سال پاياني دولت اظهارات بسياري مطرح شده؛ به نظر شما كه از جمله مخالفان سفت و سخت رياست فعلي سازمان انرژي اتمي محسوب ميشويد، رابطه دو قوه مقننه و مجريه چگونه خواهد بود؟
حالا براي صحبتها زود است، چراكه هنوز نمايندگان بهطور كامل با هم حرف نزدهاند و حدود 170 نفرشان نيز تازه وارد مجلس شدهاند. تا آنجا هم كه من ميدانم كسي توصيهاي براي تعامل يا تخاصم با دولت نداشته است؛ بنابراين من هرچه بگويم، نظرات شخصيام است و نه رويكرد جرياني خاص. در مرحله اول بايد بگويم كه ما از مجلس يازدهم نبايد انتظاراتي خاص و خارج از عرف داشته باشيم. ما موجودات ماورايي و خارج از ايران نيستيم و از همين جامعه با تمام محاسن و كاستيهايشان برخاستهايم؛ بنابراين نبايد انتظارات زيادي از مجلس در ذهن مردم ساخت. اين افراد ميخواهند كار كنند و خود را به انقلاب وفادارتر ميدانند اما نبايد انتظارات خارقالعادهاي ايجاد كرد. مجلس يازدهم دستكم براي آماده كردن خود، شناختن يكديگر و انتخاب روسا و مديران مجلس به 2 يا 3 ماه زمان نياز دارد؛ بنابراين تا اواخر شهريورماه نميتوان انتظار هماهنگي تمام و كمال از مجلس داشت. پس واقعا بهتر است انتظارات زيادي از مجلس نداشته باشيم.
ما نيازمند بازنگري در مركز پژوهشها و كارشناسان آن همچنين دادههاي اين مركز كه قرار است نقش بازوي پژوهشي هيات رييسه و بهطور كلي مجلس را ايفا كند، هستيم. همچنين نمايندگان براي شناختن اتاقهاي فكر بيرون و درون مجلس و استفاده از آنها به زمان نياز دارند. پس بايد صبر كنيم تا همه اين اتفاقات رخ دهد تا بتوانيم اظهارنظر دقيقي درباره نوع رابطه قواي مجريه و مقننه داشته باشيم ولي بهطور كلي بايد گفت كه كسي در مجلس، مخالفتي با دولت جمهوري اسلامي ندارد. بايد دقت كنيم كه دولت و وزرا متعلق به شخص آقاي روحاني نيست و متعلق به اين كشور است و همه ميخواهند براي مردم كار كنند؛ البته ممكن است در نوع نگرش به مسائل و معضلات اشكالاتي وجود داشته باشد كه در اين 6 سال نشان داده شده است.
در اين ميان برخي نسبت به ايجاد دوقطبي در كشور هشدار دادهاند ولي بنده تاكيد ميكنم كه رييس دولت عامل و باني اصلي بوده است، همانطور كه عامل حذف متفكران بود. بنده هيچگاه فراموش نميكنم كه چطور جلوي خدمت فردي مثل من را به اين كشور گرفتند. اينها آمدند نيروهاي انقلابي را حذف كردند و حقشان است كه توسط نيروهاي انقلاب حذف شوند؛ چراكه افراد مطمئني براي اداره كشور نيستند ولي در سال پاياني بهتر است به دولت كمك كنيم. شخصا سالها قصد داشتم به دولت كمك كنم ولي اين ظرفيت در دولت وجود نداشت و برخلاف شعار اعتدالي كه دادند، خطي عمل كردند. اين مسائل به صلاح كشور نيست و لجبازي بايد از همه دستگاهها و نهادها از دولت گرفته تا قوه قضاييه برطرف شود. بنابراين ما در سال پاياني به دولت كمك خواهيم كرد حتي اگر دولت از ما كمك نخواهد؛ چراكه رفاه و معيشت مردم به علاوه اقتدار كشور مدنظر ماست.
شما گفتيد توصيهاي براي تعامل با دولت صورت نگرفته اما همزمان شايعاتي درباره انصراف آقاي حاجيبابايي از رقابت با قاليباف مطرح شد. در اين زمينه چنانكه در افواه بسيار مطرح شده، آيا به مجلس توصيهاي شده بود؟
من چنين توصيهاي نشنيدم.
آقاي حاجيبابايي گفته بودند براي «شاد كردن دل رهبري» انصراف دادند. اين مساله را چطور تفسير ميكنيد؟
حاجيبابايي رقابت سالمي را انجام ميداد ولي در فراكسيون نيروهاي انقلاب راي كمي آورد. باتوجه به اينكه تعهد داده بود اگر در فراكسيون راي كمي آورد، ديگر در صحن كانديدا نشود، مجبور شد كنار بكشد و به توافقي عمل كند كه منجر به نايب رييسي آقاي نيكزاد شد. بنده اما چون مستقل بودم و در فراكسيون حاضر نشدم، تعهدي نداده بودم. اين به آن معنا نيست كه بنده يا ديگري كه كانديدا شديم به نظرات رهبري پايبند نيستيم همانطور كه رياست آقاي قاليباف به معناي برتري او بر ديگران نيست ولي خب، نمايندگان فكر كردند كه ايشان بهتر است.
همطيفيهاي شما گفتهاند كه خواستار محدودسازي اختيارات رييس مجلس هستند؛ نگاه شما به اين مساله و اختيارات رييس قوه مقننه چگونه است؟
همطيفيهاي من چه كساني هستند؟
اصولگرايان مجلس.
من اصولگرا به معناي رايج نيستم. من هميشه مستقل بودهام. البته اعتقاداتي دارم و سكولار نيستيم و به ولايت فقيه و قانون اساسي و انقلاب اعتقاد دارم اما نميشود نامم را «اصولگرا» گذاشت، همانطور كه «اصلاحطلب» هم نيستم.
بسيار عالي! به مساله اختيارات رييس مجلس برگرديم.
در زمينه اختيارات رييس مجلس و اشاره برخي افراد به آقاي لاريجاني بايد بگويم كه ايشان اختياراتش را از نمايندگان مجلس گرفته بود و اگر نمايندگان او را فردي يكهتاز ميديدند، عزلش ميكردند يا به او راي نميدادند ولي وقتي هماهنگيهاي بسياري ميكنند كه آقاي عارف راي نياورد، يعني علي لاريجاني را با تمام محاسن و كاستيها پذيرفتهاند. نميشود گفت كه ايشان ديكتاتور بوده يا مجلس را بد اداره كرده است. لاريجاني حاصل و خروجي ديدگاه و فكر نمايندگان مجالس هشتم، نهم و دهم بوده است.
با اين حساب قاليباف برآمده از تفكرات نمايندگان مجلس يازدهم، آيا مانند لاريجاني مجلس را اداره خواهد كرد؟
قاليباف و لاريجاني شخصيتهاي متفاوتي هستند. آقاي لاريجاني نظريهپرداز و فيلسوف است و با قاليباف متفاوت است. قاليباف بيشتر فردي عملياتي است. شما يك هواپيما را به دست قاليباف بدهيد، سالم بلند ميكند و به زمين مينشاند و اميدواريم خلباني مجلس را هم همينطور انجام دهد و به نظرات ديوان محاسبات و مركز پژوهشها اهميت دهد و اقداماتش بر مبناي شايستهسالاري باشد. مطمئنا شاهد مجلسي كاري خواهيم بود كه تعامل بسيار خوبي هم با دولت خواهد داشت. ما بايد سعي كنيم شخصيتهاي كشور را خراب نكنيم. آقاي لاريجاني سالها تلاش كردند و امروز با نظر رهبري در مجمع تشخيص مصلحت نظام حضور دارند تا نظام از نظراتش بهره ببرد. ما بايد احترام افراد را نگه داريم.
شما بين اظهاراتتان يكي، دو نوبت به مساله اتاقهاي فكر بيرون مجلس اشاره كرديد؛ آيا اين همان اتاقهايي است كه نمايندگان مجلس دهم از آن به عنوان دخالت در امور نمايندگان نام ميبردند؟
كسي نگفته آن اتاقهاي فكر در كار نمايندگان دخالت دارد. همانطور كه سرمايهداراني در كشور وجود دارند كه پول خرج ميكنند و دفتر و كارشناس در اختيار نمايندگان قرار ميدهند، اين اتاقهاي فكر هستند كه دور نمايندگان را ميگيرند و مثلا براي رضاي خدا تلاش ميكنند ولي اينطور نيست. اينها معادلات قدرت است و ميخواهند از نمايندگان استفاده كنند. اقدامي كه نتيجهاش شد ردصلاحيت تعدادي از نمايندگان مجلس. اين دوره 4 ساله فرصت بسيار مناسبي است براي نفوذ به مجلس و سوءاستفاده از نمايندگان؛ بنابراين طبيعي است كه دستگاههاي نظارتي مراقبت كافي و جامع را به عمل آورند.
من شخصا از وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه ميخواهم بهطور مرتب بنده و نمايندگان را چك كنند و حتي مكالماتمان را هم شنود كنند. من حتي حاضرم براي اين مساله به اين نهادها امضا دهم؛ چراكه امنيت اين مملكت و كشور براي من مهمتر از خودم است. من از خدا ميخواهم يكي مرا كنترل كند و هشدارهاي لازم را به من بدهد.
اين شنودها و هشدارها كه ميگوييد، آيا استقلال شما را سلب نميكند؟
من سالهاست استقلال خودم را به نمايش گذاشتهام. وقتي ما قبول كرديم در ويترين بنشينيم بايد شفاف باشيم.
اما آيا اين شفافيت با شنود ايجاد ميشود؟
ما امروز با پيشرفت تكنولوژي بسياري از مسائل را بايد جدي بگيريم و مراقب باشيم. همه اقدامات يك نماينده بايد مشخص باشد. اگر نماينده براي ملاقات با يك فرد ميرود بايد روشن باشد كه چرا اين كار را انجام ميدهد. اگر دامي براي نماينده پهن شده باشد حتما بايد از سوي نهادهاي امنيتي به او هشدار داده شود. بايد اطلاع دهند نه اينكه بروند و در كار او دخالت كنند.
من كه ميگويم راضي به اين اقدام هستم، براي آن است كه خير اين مساله را ديدهام، هم از سوي سربازان گمنام امام زمان و هم از سوي دوستانم در سپاه. اين افراد در بزنگاهها هشدارهاي بسيار خوبي دادند. در دوراني كه من رييس سازمان انرژي اتمي بودم، هم سپاه و هم وزارت اطلاعات كمكهاي بسياري به من كردند. در مسائل سياسي و اقتصادي مطمئنم كه دشمنان خارجي و طمعكاران داخلي اطراف نمايندگان خواهند بود و من تقاضا ميكنم نهادهاي امنيتي به نمايندگان اطلاعات كافي در اين زمينه بدهند ولي به همين حد كفايت كنند و دخالت نكنند. اين خيلي خوب است كه نماينده بداند فلان مراجعهكننده دنبال چه چيزي است. اگر اين اتفاق ميافتاد، امروز شاهد اين آلودگيها در بحث خودرو كه نمايندگان هم درگيرش شدند، نبوديم.
ما بايد ذهنيتمان نسبت به مسائل امنيتي را از اين سطح جهان سومي تغيير دهيم. بايد امنيت را مقولهاي ببينيم كه قصد حفظ تمام كشور را دارد.
اما مگر در كشورهاي ديگر كه پارلمانهايي قدرتمند دارند، نهادهاي امنيتيشان، نمايندگان مجلس را شنود ميكنند و مثلا ميگويند، فلان مراجعهكننده كه هست و نيست؟
بله! همه آنها اين كار را ميكنند. خيلي خوب كار ميكنند و حواسشان هم به جامعهشان هست. فقط ما هستيم كه در اينجا روشنفكربازي درميآوريم و از امنيت براي خودمان لولو ميسازيم. جناحهاي سياسي ما ميخواهند هر كاري كه خواستند بكنند و كسي كارشان نداشته باشد. امروز در حوزه اقتصاد هم مثل دوران دفاع مقدس، نياز به دستگاههاي امنيتي داريم و اگر آنان درست كار كنند، اينقدر شاهد مفاسد در حوزههاي مختلف نخواهيم بود. اين مفاسد براي آن است كه ما دستگاههاي امنيتي خود را تضعيف و آنان را مسوول مسائل سياسي معرفي ميكنيم؛ يعني آنان را به وادي و حوزهاي ميبريم كه از مسائل اصلي باز ميماند. اگر همه ما اينطور فكر كنيم كه امنيت، امنيت كشور است و اگر به ايران و جمهوري اسلامي معتقديم، حتما بايد كاري كنيم دستگاههاي امنيتي قوي باشند، پايدار ميمانيم. ولي روشنفكران غربزده فكر ميكنند، دستگاههاي امنيتي مقابل آنان قرار دارند.
احيانا عملكرد برخي كاركنان نهادهاي امنيتي باعث ايجاد اين ذهنيت نشده؟
از آنجا كه عملكرد نهادهاي امنيتي را دقيق بررسي كردهام، ميتوانم دربارهاش صحبت كنم. نگاه من بدين شكل است كه بايد براي نهادهاي امنيتي توضيح داد كه اشكالات چيست. بايد براي آنها مسائل را روشن و شفاف كرد. امروز نهادهاي امنيتي همچون پزشكان، كشاورزان، صنعتگران و... در حال رشد هستند. ما چطور به پزشكان و كشاورزان و صنعتگران اجازه خطا ميدهيم ولي به پليس و نيروهاي امنيتي اجازه خطا و اشتباه نميدهيم؟! مگر ما چه تجهيزات و امكاناتي در اختيار نهادهاي امنيتي گذاشتهايم كه از آنان انتظار ويژه داريم.
مثلا درباره ماجراي ترور دانشمندان هستهاي و بيگناهي افراد بازداشت شده، ما شاهد اشتباه نهادهاي امنيتي بوديم. شايد اين عدم پذيرش اشتباه به دليل حساسيت بالاي اقدامات نهادهاي امنيتي است.
درباره ماجراي ترور دانشمندان هستهاي باتوجه به اينكه من خودم جزو افرادي بودم كه ترور شدم به شما ميگويم كه كار، كار بسيار پيچيده و دشواري بود. من ترور شدم! شما و ديگران و مديرمسوول روزنامه اعتماد كه ترور نشديد! من شاهد تلاش نيروهاي امنيتي بودم. سرويسهاي امنيتي بيگانه حداقل 5 سال تمام براي ترور من برنامه داشتند كه در دو نوبت توسط نيروهاي امنيتي نظام به من هشدار داده شد و خانهام را عوض كردم؛ ولي كافي نبود. دشمن همه نوع آدم هم شكل ما دارد. آنها آموزش ديدهاند و در جامعه ما پنهان شدهاند پس پيدا كردن آنان بسيار سخت است. اتفاقا به همين دليل است كه خواستار رشد نهادهاي امنيتي هستم. من ديدهام نيروهاي امنيتي خطاهاي رفتاري را ميبينند و تلفنها را هم قانوني شنود كرده ولي نيامدند طرف را رسوا كنند و به تذكر بسنده كردهاند.
ما خودمان به مملكتمان ظلم ميكنيم؛ چراكه پرده سياسي و جناحي مقابل چشممان كشيدهايم و واقعيت را نميبينيم. ما تصور ميكنيم نيروهاي امنيتي و انتظامي هميشه مقابل ما قرار دارند. ما حق هر نوع خطايي را براي خودمان در مشاغلمان قائليم ولي اين حق را براي نيروهاي امنيتي قائل نيستيم. ميدانم خطاها، خطاهاي سختي است و بايد كم شود ولي بايد بدانيم امنيت امروز ايران را مديون اين نيروها هستيم.
بسيار عالي! اگر موافقيد برويم سراغ رياستجمهوري 1400؛ آقاي قاليباف بهرغم تصاحب كرسي رياست مجلس، هنوز جزو گزينههاي اصلي محسوب ميشود. از سوي ديگر خبرهايي داريم كه آقاي احمدينژاد هم سفرهاي استاني خود را آغاز كرده است. تحليل شما از اين روندها و اتفاقاتي كه در جريان است، چيست و انتخابات رياستجمهوري را چطور ميبينيد؟
ابتداي امر بايد بگويم كه مخالف اخذ التزام از آقاي قاليباف براي عدم حضورش در انتخابات رياستجمهوري آينده هستم. چرا نبايد شركت كند؟! اگر او قابليتي دارد و كشور به تواناييهاي او نياز دارد بايد از آن استفاده كند. ممكن است آقاي قاليباف 9 ماه نماينده مجلس باشد و روي اين صندلي بنشيند ولي ببيند كه جاي ديگر بهتر ميتواند كار كند! ما نبايد او را از اين حق و آزادي محروم كنيم. من اخذ اين التزام را براي خودم هم نميپذيرم و گفتم كه اگر حضور در انتخابات 1400 براي نمايندگان مساله است به من براي رياست مجلس راي ندهند.
معتقدم كه ما بايد فضا را براي خدمت افراد در نهادهايي كه نظام به آن نياز دارد، باز بگذاريم؛ بنابراين درباره آقاي قاليباف هم مخالف اخذ التزام هستم ولي شنيدهام كه آقاي قاليباف در جلسه فراكسيون رسما اعلام كرده كه در انتخابات رياستجمهوري 1400 كانديدا نخواهد شد. ولي اگر اين كار را هم انجام دهد، شخصا آن را نقد نميكنم. اگر آقاي قاليباف احساس ميكند در مقام رياستجمهوري ميتواند بهتر فعاليت كند و صندلياش را عوض كند.
درباره آقاي احمدينژاد چطور؟ البته اين مورد را در نظر بگيريد كه او و نزديكانش در انتخابات قبلي ردصلاحيت شدند.
البته آنان قبلا صلاحيتشان يا احراز نشد يا رد شد. من دقيقش را نميدانم ولي ممكن است در انتخابات رياستجمهوري 1400 شرايط عوض شود و تاييد صلاحيت شوند. ممكن است در آن زمان تحليل شوراي نگهبان اين بوده كه ايشان نبايد حضور پيدا كند ولي لزوما اين تحليل و اضطرار در شرايط فعلي پابرجا نمانده باشد. بنابراين اگر آقاي احمدينژاد از شوراي نگهبان در اين زمينه استمزاج كند، قطعا پاسخش را خواهند داد. به هرحال فراموش نكنيد كه كشور ما، كشور آزادي است و آقاي احمدينژاد به عنوان يك رجل سياسي ميتواند در انتخابات شركت كند و راي كمي هم در جامعه ندارد. شخصا در يكسال گذشته كه به شهرها و روستاهاي مختلف سفر كردهام به چشم ديدهام كه مردم به نيكي از او ياد ميكنند؛ بنابراين ملاك ما نبايد عدهاي ژورناليست و قشرهاي مرفهاي از جامعه باشد كه در دولت آقاي احمدينژاد ضررهايي ديدهاند.
ملاك عمل ما بايد نظر و راي بطن جامعه باشد. بطن جامعه زماني كه آقاي روحاني را با آقاي احمدينژاد قياس ميكند، عملكرد رييس دولتهاي نهم و دهم را مثبت ميداند. در بسياري از مناطق، نگاههاي منفي به آقاي روحاني و عملكردش وجود دارد؛ در حالي كه در همان مناطق 60 يا 70 درصد مردم از آقاي احمدينژاد و اقداماتش به نيكي ياد ميكنند كه طبيعي است؛ چراكه در دوران او خير بسياري ديدند بهويژه در مناطق روستايي. اين مساله براي نظام حسن است كه رييسجمهوري داشته كه هنوز كه هنوز است در مناطق روستايي از او به نيكي ياد ميشود. البته آقاي احمدينژاد بدون اشكال هم نيستند، همچون آقاي روحاني.
جايگاه رياستجمهوري جايگاه مهم و بزرگي است و همين مهم امكان اشتباه را افزايش ميدهد. ولي ما بايد بدانيم، اگر فردي همچون آقاي احمدينژاد در قامت رييسجمهوري ايران اشتباهي هم كرد نبايد كشور را از قابليتهاي او محروم كرد و به يكباره به پايين پرتابش كنيم.
و اما سوال پاياني؛ شما گفتيد كه خودتان هم كانديداي انتخابات رياستجمهوري ميشويد؛ حال آنكه براي رياست مجلس تنها 17 راي آورديد؛ باتوجه به فاصله اندك رايگيري رياست مجلس و انتخابات رياستجمهوري و اينكه فضاي مجلس ميتواند تابعي از فضاي جامعه باشد به نظرتان براي انتخابات رياستجمهوري چقدر اقبال داريد؟
من براي رياست مجلس تبليغي نكردم و اكثر رسانهها نيز پوشش خبري لازم را براي من ايجاد نكردند. تصميمي براي رياست آقاي قاليباف گرفته شده بود كه همه خود را با آن تصميم تطبيق دادند. اعلام حضور من در انتخابات رياستجمهوري در حقيقت خواست تعدادي از مردم كازرون بود. همانند حضورم در انتخابات رياست مجلس. باور اين نكته سخت است كه ظرفيتهاي بسياري در جامعه داريم كه ميتوانند كشور را بهتر اداره كنند. شهيد شهرياري در كشور بود و توانايي لازم را براي اداره دانشگاه و ساير مناصب علمي داشت ولي اجازه ندادند كه كشور از وجودش بهرهمند شود اما بعد از شهادتش او را ميستايند. در سال 76 و دولت آقاي خاتمي از دكتر شهرياري خواسته بودند كه براي رياست سازمان انرژي اتمي، فردي را معرفي كند. ايشان نظر بنده را جويا شدند. گفتم كه اگر قصد انجام كار جدي در اين سازمان دارند، بهتر از خودم پيدا نميكنند. اما من و شما در باند كسي نيستيم و وابستگي فاميلي هم با افراد مطرح نداريم. پس سراغ وزراي بيكار شده خواهند رفت. خوشبختانه آقاي مهندس آقازاده را انتخاب كردند كه جاي شكر داشت؛ چون وزير نفت را برگزيده بودند. ما راضي بوديم چون بالاخره وزير مسكن و ارشاد يا حتي خارجه را نگذاشته بودند! آقاي احمدينژاد هم پيشنهادش به من براي پذيرش رياست سازمان به دليل تواناييها يا روشن شدن چراغ در ذهن مسوولان نبود بلكه عدو شد سبب خير! دشمن آمد و من را ترور كرد و بعدش هم آقاي متكي از كار بركنار شد و آقاي صالحي به وزارت امور خارجه رفت، من هم به سازمان انرژي اتمي رفتم؛ وگرنه من نه پدرم در گروه و دستهاي بود و نه خودم اما ما سالها كار كرده بوديم. ميخواهم بگويم من را دشمن معرفي كرد نه احزاب و گروههاي سياسي. در انتخابات رياستجمهوري 1400 نيز اگر خواست عمومي براي حضورم در انتخابات ايجاد شود به آن «نه» نخواهم گفت؛ فقط اميدوارم اين بار هم اين اقدام به وسيله دشمن انجام نشود.
از وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه ميخواهم بهطور مرتب بنده و نمايندگان را چك كنند و حتي مكالماتمان را هم شنود كنند.
اين دوره 4ساله فرصت بسيار مناسبي است براي نفوذ به مجلس و سوءاستفاده از نمايندگان.
بايد ذهنيتمان نسبت به مسائل امنيتي را از اين سطح جهانسومي تغيير دهيم.
فقط ما هستيم كه در اينجا روشنفكر بازي درميآوريم و از امنيت براي خودمان لولو ميسازيم!
چطور به پزشكان و كشاورزان و صنعتگران اجازه خطا ميدهيم ولي به پليس و نيروهاي امنيتي اجازه خطا و اشتباه نميدهيم؟
ممكن است در انتخابات رياستجمهوري 1400 شرايط عوض شود و احمدينژاد تاييد صلاحيت شود.
تعداد مديران دولتهاي نهم و دهم حاضر در مجلس شوراي اسلامي زياد نيست و بعيد است فراكسيون جداگانهاي در مجلس تشكيل دهند.
احمدينژاد يك ايدئولوژي نيست، يك شخص است.
نشنيدهام كه آقاي زاكاني به عنوان رييس فراكسيون نيروهاي ائتلاف انتخاب شده باشند اما جلسات بايد يك مبصر داشته باشد.
از بيرون مجلس با من تماس گرفتند و گفتند كه ما فلان كميسيون را براي شما كنار گذاشتهايم!
نبايد انتظارات زيادي از مجلس يازدهم در ذهن مردم ساخت.
اين دولت آمد و نيروهاي انقلاب را حذف كرد پس حقش است كه توسط نيروهاي انقلاب حذف شود.
ما در سال پاياني به دولت كمك خواهيم كرد حتي اگر دولت از ما كمك نخواهد.
كانديداتوري من يا ديگري براي رياست مجلس به آن معنا نيست كه ما به نظرات رهبري پايبند نيستيم.
من اصولگرا به معناي رايج نيستم و هميشه مستقل بودهام.
پيشنهاد احمدينژاد به من براي پذيرش رياست سازمان انرژي اتمي به دليل تواناييها يا روشن شدن چراغ در ذهنش نبود بلكه عدو شد سبب خير!