چرا سالمندان بايد به موزه بروند؟
سارا كريمان
زماني كه از كاركرد آموزشي موزهها سخن به ميان ميآيد، عمدتا گروه سني كودك و نوجوان سهم مهمي از وظايف موزهها را در جريانسازي فرهنگي و مرتفع ساختن نياز مخاطبين به ذهن متبادر ميكند. اين در حالي است كه امروز ميانگين طول عمر انسان به 76 تا81 سال رسيده است و ارتقاي كيفيت يا به اصلاح عمر مفيد و كارآمد انسان از اساسيترين معضلات جوامع انساني شده است. بديهي است عمر مفيد مفهومي است كه تواما سلامت فيزيكي و رواني انسانها را در بر ميگيرد و هريك بدون ديگري بيمعنا است.
تداوم آموزش و ارتباط پيوسته با جامعه از شروط اصلي حفظ سلامت و داشتن زندگي فعالانه است. اهميت «يادآوري» و نقش درماني آن در سلامت رواني و جسماني از مواردي است كه به مثابه روش درمان مورد استفاده قرار ميگيرد، «يادآوري» در بيشتر اوقات با برانگيختگي احساسات و بروز هيجان همراه است، كه خود عاملي مهم در سلامت رواني و احساسي افراد است. خاطرات جمعي از جمله ميراثفرهنگي با زمينه مشترك ميان افراد، ميتواند نقش بسيار مثبتي را در اين زمينه ايفا كند. رجوع به گذشته و يافتن مجال جهت مرور و گفتوگو پيرامون آن، فرصتي براي تعامل اجتماعي و فعاليت مغزي مفيد است.
امروز در بسياري از پژوهشها به اهميت جايگاه موزهها در حفظ سلامت سالمندان پرداخته شده است. موزه ميتواند نقش بسزايي در دوام تحريكپذيري و فعاليت ذهني و مغزي داشته باشد، فضايي كه افراد ميتوانند با امنيت خاطر با آن در ارتباط باشند و از آن لذت ببرند، فرصتي مغتنم تا وقت خود را بيرون از منزل صرف كنند. در بسياري از جوامع علاوه بر مراجعه موردي و تفنني سالمندان به موزهها، در پي ايجاد سازوكاري جهت حضور مستمر سالمندان در موزهها هستند.
در گزارشي كه از سوي دانشگاه آكسفورد انتشار يافته است، در شبكه دوستداران موزه بريتانيا، بخش زيادي از داوطلبان را افراد بالاي 65 سال تشكيل ميدهند، داوطلباني كه نقشي موثر در حمايت از موزه و شبكههاي ارتباطي بين موزهها دارند.
اين گروه با داشتن دو مزيت وقت كافي و تجربيات ارزشمند، ظرفيتي مهم در پيشبرد اهداف موزهها به شمار ميآيند، تا جايي كه در برخي موزهها مانند موزه يهود در منچستر، دو گروه از افراد شامل كارورزان جوان و داوطلبان سالمند را در كنار يكديگر آماده كار در موزه ميكند.
علاوه بر آن اينگونه همكاري سالمندان با موزهها فرصتي براي استمرار يافتن نوعي فعاليت فيزيكي معتدل است. موزهها امكاني را فراهم ميكنند تا اين گروه اجتماعي بتوانند بهره والاي زندگي را در مشاركت با فعاليتهاي موزهاي تجربه كنند. بدان معنا كه آنچه در موزهها براي مخاطبان طراحي ميشود چنانچه به سالمندان تخصيص يابد، محصولي بسيار ارزشمند براي التذاذ و زيست اجتماعي اين افراد با كيفيت فاخر و فرهنگي است.
تقليل يافتن سطح نشاط، ضعف جسمي، احساس تنهايي يا عدم حضور در محافل و مجامع عمومي از مسائلي است كه سالهايي از عمر سالمندان را غيرمفيد و فرسايشي ميكند. موزهها تا حدودي ميتوانند بخشي از نشاط را به اين گروه بازگردانند. چرا كه عملكرد موزهها به مانند شبكههاي اجتماعي رابطهاي يكسويه و مبتني بر مصرف اطلاعات به طرز منفعلانه نيست. مخاطب موزه وجود و حضور خود را بازيابي ميكند و در جريان بازديد يا تعامل با موزه معاني را بازتوليد و در جامعه هدايت ميكند. حفظ شان اجتماعي و كاركرد دانش و تجربه سالمندان در جامعه نيز از خلأهاي بزرگ رواني در ميان اين گروه است و موزهها ميتوانند به درستي بر احساس ناكارآمدي اين افراد فائق بيايند.
در كنار تمامي مزيتها، سالمندان در اين فضا ميتوانند به تبادل اطلاعات پرداخته و همچنان به افزايش گستره دانش و آگاهي خود بپردازند، و بر باور نادرست محدوديت سني در فراگيري پايان بخشند. اينگونه است كه موزهها نه تنها موظف به پرورش نسل پيشرو هستند، بلكه متعهد به تامين و برآورد نيازهايي اجتماعي و رواني سالمندان نيز هستند.
موزهدار و پژوهشگر هنر