تو با خلق سهلي كن اي نيكبخت
نيوشا طبيبي
۱- يادداشت تكاندهندهاي از روزنامهنگار محترم آقاي رحيم قميشي به دستم رسيد، با عنوان «مرگهاي خاموش». درباره مردمان آبرومندي كه از فشار و تنگناي معيشت دفعتا و غالبا در سنين ميانسالي، از دنيا رفتهاند. ايشان در اين يادداشت نوشته است: «در ساختمان ۸ واحدي ما ۵ صاحبخانه زندگي ميكنند و سه مستاجر. طبيعي است صاحبخانهها آسيب كمتري را از بالا رفتن هزينههاي زندگي ببينند. سال پيش كه قيمت خانهها و بالطبع كرايه آنها بسيار بالا رفت ناگهان مبلغ اجاره يكي از واحدها از يك ميليون تومان در ماه به سهونيم ميليون بالا برده شد.
مستاجر خواست جابهجا شود، اما هر چه گشت جاي آبرومندانهاي با قيمتي كمتر پيدا نكرد. او كه مهندسي بازنشسته بود با خانمش تنها زندگي ميكردند. تنها پسرشان دوره دكترايش را در فرانسه ميگذراند. ميدانستم ماهيانه اضافه حقوق بازنشستگياش را براي او ميفرستد. حالا حقوق بازنشستگياش كفاف زندگي معمولياش را هم نميداد. سه ماه نگذشته بود اعلاميهاي بر ديوار ساختمان ديدم. در كمال ناباوري از مراسم خاكسپاري آن مرد شريف و آرام خبردار شدم. در مراسمش از بستگان او پرسيدم چرا با آن سن ميانسالي و اندام ورزشكارياش ناگهان فوت كرد. گفتند يكباره فشار خون او بالا رفته... و بيهيچ زمينه بيماري ديگري به رحمت خدا رفته.» سرنوشت دو مستاجر ديگر هم مشابه همين مرد شريف است.
اين روزها از اين حكايتها زياد ميشنويم. مرگهاي ناگهاني در سنين ميانسالي و حتي جواني. مرگ به خودي خود غمانگيز است. فقدان آدمها، نزديكان، قوم و خويش و رفقا، همسايه و دوست و آشنا دلتنگي و غم ميآورد. اما دردا كه براي بسياري از آدمها مرگ خلاصي از مشكلات عديده و فشارهاي طاقتفرسا است. وااسفا كه اين روزها بسياري از ما چنان كارمان پيچيده و سخت شده كه گاه مرگ و رخت بربستن از اين جهان را شيرينتر از حيات - اين بزرگترين نعمت خداوندي - ميدانيم.
۲- جهان به نداي «بني آدم اعضاي يك پيكرند» نغمه پيوند و مهر سر داد. در روزهاي قرنطينه شعار «باهم بودن» براي عبور از اين درد مشترك را فراوان شنيديم. اما كمتر درباره چگونگي اين باهم بودن سخن گفتيم.
زمانه به علل مختلف بر بسياري از مردم تنگي گرفته. اين وضعيت به كشور ما اختصاص ندارد. بسياري از كشورهاي جهان از صدمهاي كه كرونا و قرنطينه به اقتصاد و معيشت مردم زده، دچار سختي و گرفتاري شدهاند. وضعيت ما با تحريمهاي ضد انساني امريكا پيچيدهتر هم شده. در اسپانيا كه چهارمين اقتصاد بزرگ اروپاست، مشكلات به جايي رسيده كه فقط در مادريد روزانه صدهزار نفر نياز به غذاي رايگان دارند. كاري از دست دولتها به تنهايي برنميآيد. همراهي و همدلي مردم و كمك به همنوع از شعار و شعر خواندن كه عبور كند و جامه عمل بپوشد، ميشود گامي برداشت.
در همان كشور بيشتر مالكان و اجاره بگيرها، تخفيفهاي قابلتوجه به مستاجرينشان دادهاند. اكثرا تلاش كردهاند كه فشاري به هموطن و همشهري خودشان نياورند تا كارهاكمكم راه بيفتد. با كمك هم سازمانهاي خيريه را برايپخت و توزيع غذا بين محرومان - اكثرا مهاجران غيرقانوني - راه انداختهاند و نان و خوراك به رايگان و بيمنت به مردم نيازمند ميرسانند. در همه حال تلاش ميشود كه كرامت انساني مردم شكسته نشود.
۳- سعدي بزرگ فرموده است: «تو با خلق سهلي كن اي نيكبخت/كه فردا نگيرد خدا با تو سخت، گر از پا درآيد، نماند اسير/كه افتادگان را بود دستگير». به يك چرخش روزگار جاي فقير و غني، مستغني و نيازمند عوض ميشود و به رسم دنيا و سنت الهي آنكس كه به وقت توانمندي دستي گرفته و پا بر گلوي مردمان نگذاشته، وضع و حال بهتري خواهد داشت. كيسه دوختن از گرفتاريها و پول به دست آوردن از تنگناهاي معيشتي، كار مردمان پست و بيعاطفه است. آن اجارهبهايي كه پدري از غصه پرداختش بميرد، در گلوي خورندهاش گير نميكند؟
رواداري به يكديگر و مهرباني كردن، كمي و فقط كمي از زخارف دنيا به نفع مردمان ديگر چشم پوشيدن كار الهي و انساني است. اگر هر كس بخواهد تا دينار آخر حق خود را بر محاسبه نرخ روز دلار و يورو از بقيه بگيرد، چه چيز باقي ميماند؟ بايد از درد آن خانواده كه نانآورشان را در غم تامين معاش از دست دادهاند، گريبان چاك كنيم و به حال خود زار بگرييم.