تحليلي بر فيلم «تيغ و ترمه» جديدترين ساخته كيومرث پوراحمد
به تلخي حقيقت
حافظ روحاني
از همان ابتدا نوعي بيدقتي شايد از سر بيحوصلگي يا تعجيل در حين ساخت «تيغ و ترمه» به چشم ميآيد.
از نحوه طراحي روايت گرفته كه راز دردناك يا عامل تروماي فيلم را در همان ابتدا و با نمايش خودكشي پدر (كوروش سليماني) برملا ميكند تا سكانس اول معرفي شخصيتها در گالري هنري. «تيغ و ترمه» در همان دو سكانس اول كه به قاعده بايد توجه تماشاگر را جلب كند، باعث نااميدي ميشود.
در همان سكانس گالري ميتوان فقدان يك برنامه يا استراتژي مشخص در كارگرداني را ديد؛ نماهايي بسته از آثار نقاشي، قطع به نماهاي متوسط و زاويه باز از حاضران، قطع دوباره به آثار و دوباره برگشت به حضار.
مهمترين بخش سكانس گالري، جايي كه قرار است ما با رابطه ترمه (ديبا زاهدي) و امير (پژمان بازغي) آشنا شويم و احتمالا به معضلاتي در رابطهشان پي ببريم در يك نماي پيوسته زاويه باز(معروف به نماي امريكايي) برگزار ميشود و در ادامه با مجموعهاي از نماهاي متوسط و باز مواجهايم كه انگار قرار است صرفا فضا را معرفي كنند.
تدوين اين سكانس تنها اجراي حداقلهاست(معرفي فضا، معرفي دو شخصيت اصلي و البته تاكيد بر كيفي كه قرار است در ميان فيلم به كار بيايد) و نوع نماها(شلختگي در فيلمبرداري، در نظر نگرفتن خط فرضي و حتي نور بد) اين تصور را ايجاد ميكند كه سكانس با عجله فيلمبرداري شده و ماده خام دندانگيري در اختيار خشايار موحديان(تدوينگر فيلم) قرار نگرفته است. معضلات حين توليد فيلم يك حقيقت بديهي در فيلمسازي است.
كمتر فيلمسازي است كه در زمان توليد فيلم با مشكلاتي آشنا مثل كمبود بودجه يا محدوديت زمان مواجه نبوده باشد.
.اما به نظر ميرسد كه سازندگان «تيغ و ترمه» هيچ برنامه يا استراتژي مشخصي براي غلبه بر اين معضلات كه احتمالا از كمبود سرمايه ناشي ميشده، نداشتهاند.
از اين نظر «تيغ و ترمه» مانند بسياري از نمونههاي ديگر قرباني فرآيند توليد ميشود.
مشكل اما از آنجا به چشم ميآيد كه كيومرث پوراحمد با حدود 40 سال سابقه كار حرفهاي در سينما و از سر گذراندن شرايط مشابه انگار در 71 سالگي از مبارزه دست شسته و به دشواري شرايط توليد و آسيبهاي ناشي از آن در افت كيفيت فيلم تن داده است.
جدا از كارنامه كاري پوراحمد «تيغ و ترمه» يك بار ديگر به يادمان ميآورد كه تريلر روانكاوانه در سينماي ايران همچنان جوان است و تكوتوك تجربيات تا اين لحظه نتيجهبخش نبودهاند.
به اين ترتيب در سينماي ايران سخت بتوان از نمونههاي موفق نام برد. انگار هنوز راهي طولاني در پيش است.
جدا از اين اما نبايد فراموش كرد كه بخش عمدهاي از مضامين تريلرهاي روانكاوانه در ايران با معضلات فرهنگي و مميزي مواجه ميشوند.
از اين منظر فيلم جديد كيومرث پوراحمد يكي از موفقترين تلاشها براي غلبه بر اين جنبهها و نمايش اشكالي از روابط است كه پيشتر در سينماي ايران كمتر فرصت نمايش يافتهاند.
از اين جنبه رابطه ترمه با مادر(لاله اسكندري) و يا امير هم جالب است و هم نشان ميدهد كه چقدر مميزي ميتواند در مسير توليد يك تريلر روانكاوانه معضلآفرين شود.
«تيغ و ترمه» يكي ديگر از قربانيان اين دشواري است و با اين حال شايد يكي از موفقترين تلاشها براي يافتن راهحلي بينابيني.
با اين حال سخت بتوان آخرين ساخته كيومرث پوراحمد را موفق خواند و شايد همين حقيقت تلخ بر اندك موفقيتهاي فيلم هم سايه بيندازد.