به بهانه چاپ كتاب هيجي كاتا و اونو
بازتواني انساني
سهند الوفي
«همه چيز از ازل تاكنون در حال رقصيدن است» (تاكه نوچي، گفت و گو با فرالي، 2003)
در سال 1945 با حمله اتمي امريكا به ژاپن دو بمب بر دو شهر هيروشيما و ناكازاكي فرود آمد. با پايان جنگ، ژاپن كشوري شد ويران و خاكستر اما از ميان خاكستر ساختمانهاي ويران شده و نخستين بار در جنبش زيرزميني ژاپن پس از جنگ رقص/ نمايشي شگرف نمايان شد.
رقص/ نمايش بوتو هنري است كه از ميان ترسها و وحشتها و خرابيها ظاهر شده و همراه با همين ويژگيهاي ارث گرفته شده از فضاي پس از جنگ كشور خود و با ريشه دواندن در ويرانيهاي جنگ رشد كرده است. بوتو يكي از گونههاي نمايشي ژاپني مانند: كابوكي، كيوگن، بونراكو و ديگر نمايشهاي شرقي و يك رقص است. شايد در ظاهر بوتو از نظر 3 عنصر موسيقي، رقص و نمايش همانند ديگر نمايشهاي نوي ژاپني است ولي تركيبي كاملا متفاوت دارد. برخلاف ديگر نمايشهاي ژاپن، بوتو در هيچ تعريفي نميگنجد و هر يك از كنشگرانش به شيوهاي نوين و منحصر به فرد به آن پرداختهاند. ميتوان گفت، بوتو نمايشي كاملا اجرايي و رها از متن براساس تجربههاي اجرايي است. بو به معناي رقص است و تو به معناي گام در واقع بوتو به معناي رقص گام است. رقصي كه به نمايش پسا اتمي نيز تعبير ميشود. پيشگامان بوتو دو مردند: تاتسومي هيجي كاتاي جوان و كازو اونوي بزرگتر با 20 سال تفاوت سن و با رابطهاي عميق با شيوه بياني مشتركي به نام رقص. كارگرداني جوان و رقصندهاي ميانسال با تنها يك اجراي دو نفره:«به رنگ گل سرخ».هيجي كاتا درباره اونو ميگويد:«آقاي اُ. رقصندهاي است با زهري كشنده، پيشتاز رقص تجربي، معلمي پرهيزدهنده و الهامبخش؛ دوستي كه ياري كرد تا رقصم را به تئاتر بدل كنم.» هيجي كاتا در سال 1950 پس از سالها آموزش باله غربي دريافت كه بدن ژاپني مناسب حركات غربي نيست و به ريشههاي ژاپني خود توجه كرد، هيجي كاتا، برتري غرب را نميپذيرد و به دنبال يافتن رقصي با ريشه قومي و مناسب با بدن ژاپني است. او رقصي آفريد كه به ذاتش تعلق داشت. رقصي براساس رقص سنتي ژاپن اما مستقل از آن همچنين مستقل از رقص غربي و متكي بر ريشههايي تنيده در درون خود. بوتو رقصي است كه هم با نگاه به گذشته فرهنگ ژاپن و هم با نگاه به سبك اروپايي توانست نمود يابد و اروپا و جهان را درنوردد و تبديل شود به رقصي پست مدرن و همزمان بدوي. اين رقص/ نمايش با ايستادن بر شانههاي فرهنگ ژاپني و ريشه دواندن در جامعه خويش و نيز با نگاه به آينده ساخته شد و رشد كرد.در همين ارتباط نشر نو كتابي ديگر زيرمجموعه گستره خيال چاپ كرده، هيجي كاتا و اونو، نوشته سوندرا فرالي و تاما ناكامور كه آشنايي خوبي با فضاي اين رقص دارند با ترجمه نياز اسماعيلپور و عليرضا اسماعيلپور. نسخه اصلي «هيجيكاتا و اونو» در سال ۲۰۰۷ توسط انتشارات راتلج در لندن چاپ شده است. اينكتاب توسط ناشر انگليسي در قالب يكي از عناوين مجموعه «اجراگران» منتشر شد كه هدف از انتشار آن، آشنايي مخاطبان با شيوه و زندگي كنشگران كليدي تئاتر در قرن بيستم و چگونگي تاثيرپذيري و تاثيرگذاريشان بر يكديگر است. كتاب «هيجي كاتا و اونو» در ۴ فصل اصلي با عناوين: پديدآوران بوتو، سخنان هيجي كاتا و اونو، رقصي براي مرگ، قربانيگري و معنويت و تجربههاي رقص به اين رقص/ نمايش ژاپني پرداخته است كه نگاه دقيقي است به اين هنر و پديدآورندگان آن.